خرید ارزان نقش زنان در توسعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

نقش زنان در توسعه گرایشات به سمت توجه به ابعاد انسانی توسعه در پی شکست راهبرد صنعتی شدن شتابان شهری، برنامه ریزان و سیاستگذاران توسعه را بر آن داشت تا در تفکرات خویش تجدیدنظر گرده و اشتغال جمعیت و بهره گیری کافی و متناسب از منابع انسانی بویژه زنانی که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، از عمده ترین اهداف راهبرد و توسعه در نظر بگیرید، چرا که عدم دسترسی یا دسترسی محدود نابرابر به فرصتهای کسب درآمد و اشتغال که به صورت بیکاری و کم کاری پدیدار می گردد خود از عمده ترین علل فقر است. بنابراین تعریف دستیابی به توسعه امکان پذیر نیست مگر اینکه برنامه ای همه جانبه و یکپارچه طرح ریزی گردد که زنان و مردان در قالب واحدی نگریسته شوند. بنابراین تا پیش از 1970 تصور بر این است که فرآیند توسعه بر زنان و مردان به طور یکسان اثر می گذارد، در این زمان نفوذ سرمایه داری منجر به مدرنیزاسیون شده و باعث نابودی اقتصاد نسبی گردید و این امر لطماتی را که بر زنان وارد می شده تشدید نمود بطوریکه بخش مدرن اکثر فعالیتهای اقتصادی از قبیل صنایع تبدیلی، تولید پوشاک و صنایع کارگاهی را که به مدت طولانی وسیله ای برای امرار معاش زنان بوده قبضه کرده و اکثر کارهای جدید متناسب به مردان اختصاص یافت. در حالیکه درآمد زنان پایین تر از سطحی است که بتوانند خود و خانوادشان را تامین نمایند. لذا زمانی که روشن گردید توسعه اقتصادی به طور خودکار باعث کاهش فقر توسط اثرات «نشست به پایین» Trickle down نمی گردد، مسائل توزیع و برابری منافع برای بخشهای مختلف جمعیت در تئوری توسعه اهمیت بیشتری یافت. بطوریکه در کشورهای در حال توسعه تحقیقات در رابطه با زنان اساسی ترین فرضیات توسعه بین المللی را مورد استفاده قرار داده ودیدگاه تئوریکی جدیدی را طلب نمود در اوایل دهه 1970 مدل یکپارچگی (Integration) بر این عقیده تکیه داشت که زنان می توانند در مدلهای مناسب توسعه موجود وارد شوند بدون اینکه نیاز به تغییر اساسی در ساختار فرآیند توسعه وجود داشته باشد. از سوی دیگر بدلیل اینکه برخلاف پیش بینی های آن زمان اثرات مثبت رفاه که قرار بود از رشد سریع اقتصادی سرچشمه بگیرد و سود مالی حاصله از آن را به دامان طبقات فقیر اجتماع بریزد به وقوع نپیوست، سازمان جهانی کار (ILO) اولین قدم را در برنامه تدوین شده اش به نام برنامه جهانی استخدام، ایجاد کار و به استخدام درآوردن اکثریت برداشته و آنرا جز سیاستهای اصلی خود قرار داد. بنابراین از سال 1970 توجهات جهانی و پروژه های تحقیقاتی به سمت زنان جلب گردید و جزوات عمومی برای آگاهی بخشیدن و توجه دادن به نحوه تاثیرگذاری برنامه های توسعه بر زندگی زنان تدوین شده در این راستا آژانس های ملی و بین المللی بحث در رابطه با دخالت دادن زنان در کنترل و جهت گیری اهداف توسعه را آغاز کردند این تاکید حداقل در سطح محلی قابل طرح بود. این علاقه های نسبی و جدید در تغییرات دراز مدتی که در اواخر قرن بیستم در سرتاسر جهان رخ داد تاثیر نهاد. حرکتهای فمینیستی در کشورهای صنعتی در 1975 سال بین المللی زن و رویدادهای پراکنده تمامی شواهد بر این انقلابات می باشند، همچنین این سالها با تغییراتی در تغذیه مادران و کودکان، در فرصتهای آموزشی برای دختران و یا اعطاء حق تصمیم گیری و انتخاب اشتغالات نقدی در شهرهای کوچک یا بزرگ همراه بوده است. کلیه اقدامات مذکور به این فرض استوار بوده اند که برنامه های توسعه نه تنها هیچگونه نفعی را برای زنان در پی نداشته بلکه در اغلب موارد باعث بروز لطمات بیشتری بر آنان گردیده است. لذا این سوال که زنان چگونه در پروژه های توسعه داخل شوند بطور دائم و خودکار اثر سوی محققان و مجریان مطرح بوده است. اعلام سال 1975 به عنوان «سال جهانی زن» و در پی آن اعلام «دهه زن» از سوی سازمان ملل توجه جهانیان را به نقش انکار ناپذیر زنان در توسعه جلب کرد و انگیزه های لازم را در سازمانهای بین المللی و بسیاری از حکومتها به منظور تلاش رفع تبعیض از زنان به وجود آورد. این فعالیتها در پایان دهه نقش زنان در توسعه با برگزاری کنگره استراتژیهای آینده برای پیشرفت زنان در نایروبی پایتخت کنیا به اوج خود رسید در همین زمان بخصوص و بعد از اعلام سال زن، حجم عظیمی از تحقیقات تحت عنوان زنان در توسعه (WID) به بررسی مسائل خاص زنان از دیدگاههای گوناگون پرداختند. این در حالی بود که مدارک موجود اثرات متقابل مشارکت زنان در تولید خصوصاً زنان روستایی و نیازهای خاص آنان را از نظر تولیدات کشاورزی و غیر کشاورزی و بهداشت و رفاه خانواده نادیده گرفته بودند. اساس این نظریه بر این بوده است که زنان، شرکت کنندگان فعال در فرآیند توسعه اند و از طریق نقشهای تولیدی و باروری و نگهداری و پرورش نیروی انسانی خود یک نقش بسیار مهم و غالباً ناشناخته در رشد اقتصادی کشورشان دارند. نظریه (women in development) WID کارش را با فرض اینکه استراتژی های توسعه بر علیه زنان عمل کرده و باعث شدن آنها شده آغاز کرد و به این نتیجه رسید که زنان را با از طریق استخدام و معرفی به بازار کار وارد فرآیند توسعه نمود. بنابراین نظریه وق معترف به احتیاجات عملی جنسیت در راستای بدست آوردن مایحتاج آنان می باشد. مطالعات تحت عنوان «زنان در توسعه» WID از چند نظر دارای اهمیت بوده است. اولا: آنها به انتقال فوری نوسازی یا «نشست به پایین» در فرآیند توسعه شتاب داده اند. این امر از طریق روشن ساختن اثرات مدرنیزاسیون نه تنها بر سیاستگذاریهای روستایی بلکه بر مردان و زنان که غالباً منجر به بدتر شدن شرایط آنها و افزایش بار کاری آنان گردید صورت گرفت. ثانیاً: موارد بی شماری از مطالعات این واقعیت را که سیاستهای توسعه روستایی غالباً به اثرات و اهداف پیش بینی شده خود نمی رسد و بعضاً منجر به اثرات منفی و ناخواسته نیز می گردد را گوشزد کرده اند. این در صورتی است که نقش و موقعیت زنان و خانوارهای روستایی به طور واضح و آشکار به حساب آیند. از سوی دیگر جغرافیدانان نیز از توجه به این امر غافل نبوده اند و جغرافیای جنسیت بخشی از مطالعات جغرافیای انسانی گردید هر چند که این مطالعات هنوز مراحل اولیه خود را می گذراند، اما منجر به گشایش دریچه های جدیدی در جغرافیا شده است. در این میان ادعای اصلی جغرافیادانان فمنسیت تاکید بر مشارکت زنان به عنوان نیروی کار مولد است و دیدگاه اساسی آنان پیوستگی ایدئولوژیکی است در تقسیم کار بین مکانهای مختلف کاری، مانند خانه، محل کار خارج از خانه و یا در درون خانه، آنان تولید مثل را به عنوان بخشی از زندگی اقتصادی و اجتماعی مهم قلمداد کرده و به عنوان بعد تولید که جغرافیدانان بطور سنتی در پی کشف آن هستند موضوع را مورد بررسی قرار می دهند. همچنین در قالب ارتباط متقابل بین دو بعد انسانی و طبیعی که در کانون جغرافیای انسانی قرار دارد زنان را به عنوان موضوع اجتماعی مطالعه می نمایند. در حقیقت موضوع اصلی انتخاب شده برای کنفرانس سال بین المللی زنان نیز نشانگر این بوده که نظریه برابری بر خلاف ظاهر توسعه اش بیشتر منعکس کننده عقاید فمنیست جهان اول که اصول کار خود را بر مبنای تساوی حقوق زن و مرد گذارده بنا شده بود. نمایندگان جهان سوم با اینکه به مشکلات زنان اعتراف داشتند، اصل توجه خود را بیشتر بر توسعه معطوف داشتند، با این فرض که توسعه خود بخصوص باعث ارتقاء مقام زن می گردد. 2-3- دیدگاههای موجود در تئوری زن و توسعه: در کشورهای جهان سوم تحقیقات در مورد زنان منجر به بازنگری در فرضیات توسعه بین المللی شده و دیدگاه تئوریکی جدیدی را طلب نمود. در این راستا «مدل یکپارچگی» Interyration model که در اوایل 1970 بر این عقیده استوار شده بود که زنان می توانند بطور مناسبی از منابع توسعه همپای مردان بهره مند شوند بدون اینکه نیاز به تغییر اساسی در ساختار فرآیند توسعه مورد لزوم باشد سخت مورد انتقاد قرار گرفت و خصوصاً از سوی فمنیستها مردود شناخته شد. ریشه این عدم تعادل را می توان در نابرابری موقعیت زن و مرد در خانواده و جامعه جستجو نمود. به طور کلی سال 1950 برنامه ریزی توسعه مورد توجه جهانی قرار گرفت، نظرات مختلفی که اثرات گوناگونی بر زنان داشتند مورد آزمون قرار گرفتند، خلاصه این نظرات به شرح زیر می باشد: رفاه: این اولین دیدگاهی بود که از سال 1950 تا 1970 در ادبیات مربوطه حاکم بوده و هنوز به طور وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد. مقصود اصلی در این دیدگاه اعطاء امکانات رفاهی به زنان جهت ایفای بهتر نقش مادری که مهمترین و اصلی ترین نقش آنان است می باشد در این مرحله وضعیت تغذیه، تهیه مواد غذایی و درآمد خانوار بررسی شده و وضعیت زنان و مردان در این موارد با یکدیگر مقایسه می گردد. این دیدگاه تنها به توصیفات آماری از وضعیت زنان اکتفا کرده و بر اساس این تصور که زنان فقط از مزایای برنامه های رفاهی استفاده می نمایند بنا نهاده شده. در اینجا اهمیتی به اینکه آیا زنان به تنهایی موجودات سازنده و تولید کننده در رفع احتیاجات خود می توانند باشند داده نشده است. چرا که محققان تاکید داشته اند که «اقدام برای زنان فقیر در جهان سوم بر این تشخیص متکی است که سرمایه گذاری برای زنان بازگشت سریع سرمایه را بدست نداده و یا سرمایه گذاری برای توسعه مردان را کاهش نمی دهد این امر در تداوم دیدگاه رفاه در قالب پروژه های انتقادی نیز مشهود است، بدین معنی که تاکید بر تخصیص مهارتهای سنتی و مخصوص جنس خاص (مانند بافندگی و صنایع دستی) برای تولید کالاهایی است که بازارهای محدودی دارند. لذا پروژه های اقتصادی زنان منجر به اقدامات انفکاکی اندکی می شود که اغلب به طور داوطلبانه صورت می گیرد. زیرا نه تنها دولت بلکه موسسات اجرایی مشتاق به سرمایه گذاری در بخشهای سود ده می باشند. نهایتاً هدف این دیدگاه بر این فرض استوار شده که اگر وضعیت رفاهی دختران و زنان به دلیل تبعیضات جنسی پایین است پس فائق آمدن بر این تبعیضات، فرآیند توسعه و تواناسازی و بنابراین سطوح بالاتر مراحل برابری را در بر می گیرد. فقرزدایی: دومین دیدگاه WID به افزایش توان تولیدی زنان فقیر منجر گردید و فقر آنان را به عنوان یک شکل توسعه نیافتگی قلمداد نمود نه به دلیل ضعیف تر بودن آنان، نظریه فقرزدایی بود. تاکید این دیدگاه بر این است که زنان در مقایسه با مردان، دسترسی کمتری به آموزش اشتغالات نقدی، خدمات و آموزشهای حرفه ای و همچنین به صنایع دارند، این محرومیت حتی کمبود دسترسی به دسترنج خود را نیز در بر می گیرد. در این جا برابری به معنای این است که زنان دارای حق مساوی دسترسی بر طبق اصول برابر می باشند. به طوریکه زنان دارای حقی برابر برای دسترسی به منابع در حیطه خانواده و در مقیاس بزرگتر در سیستم کشوری نیز داشته باشند.
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود فایل های تخصصی | پاورپوینت| تحقیق| مقاله| نمونه سوال| فرمول| پیشینه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید