خرید ارزان نقش مذهب ومعنویت در سلامت وبهداشت روانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

« به نام خدای مهربان » نقش مذهب ومعنویت در سلامت وبهداشت روانی (به هستى یزدان گواهى دهی روان را به دین آشنایى دهیم) (Spirituality)تعریف معنویت: معنویت موضوعی روانی است، نظریه ای که غالبا نه ضرورتا با جهان روح وروان متصل است، یک واقعیت چند بعدی ویک یا جند خدایی. موضوعات معنوی به طبیعت وهدف نهایی نوع بشر، نه به عنوان موجودات زنده موادداران حیات ، می نگرد. اما به صورت ارواح یا انرزی با ارتباطی درونی ماوراء احساسات بدنی وجهان ماده وزمان می نگرد. معنوبت با فیزیکی بودن ، ماده وموقتی بودن در تضاد است . احساس از ارتباط مرکزیت معنویت است . ارتباط با واقعیت ماوراء فیزیکی وخودش که ممکن است شامل تجربه احساسی از ترس واحترام باشد. معنویت همچنین ممکن است در برگیرنده ترقی زندگی درونی فرداز طریق ممارستهایی مانند:مدیتیشن ودعا باشدکه خودشامل دنبال خدا ،ماوراءالطبیعه ، اثری خدایی یا اطلاعاتی راجع به زندگی پس از مرگ گشتن است. معنویت جنبه شخصی وغیر علمی مذهب ، تصوف ، جادو وسر است. (Mental Health) تعریف بهداشت روانی: ) وسلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خودمشغول Haelth) واژه بهداشت کرده است. تدوین برنامه ها ی تربیتی_بهداشتی برای حفظ سلامتی ومطالعه ،جلوگیری ودرمان بیماریها نمونه ای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع« بهداشت جسمی » و« بهداشت روانی» تقسیم می شود. ولی آنها همپوشی های زیادی را با هم دارند (بریکدیگر تاثیر می گذارند)بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با « عملکرد فردی _ اجتماعی» و«آسیبهای روانی – اجتماعی »دارد.از اهمیت زیادی برخوردار است واین اهمیت باعث تدوین واجرای برنامه های متعدد بهداشت روانی در سه بعد« پیشگیری درمان وتوانبخشی»می شود. این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف وفعالیت های بهداشت روانی است. )Religious Orientation):جهت گیری مذهبی این واژه یک ترکیب وصفی است که از دو کلمه «جهت گیری» و«مذهبی» (صفت برای جهت گیری) ترکیب یافته؛ ازاین رو برای روشن ساختن آن باید هر یک از این دو را تعریف کنیم تا معنای واژه مرکب مشخص گردد. « جهت گیری» از دو بخش تشکیل شده است ،«جهت» در لغت به معنای« طرف، جانب، کرانه، زی، سمت، سوی» (دهخدا، 1373)و«گیری» یک پسوند است که« در ترکیبات به کار می رود وحاصل مصدر[ اسم مصدر] سازد وبه معنای گرفتن مانند آب گیری وآلت گرفتن واستخراجمانند آب میوه گیری می آید».(معین، 1371)که معنای اول موردنظر است .در نتیجه جهت گیری به معنای جهت گرفتن، سوگیری، به طرف یا جانب چیزی رفتن یا جتی را به خود گرفتن وجز اینها می آید کرسینی (1999،ص677 ) شش معنای تفصیلی برای جهت گیری بیان کرده که به نظر می رسد معنای ششم تناسب بیشتری با این پژوهش دارد؛« روی آوردکلی شخص، مرام ومسلک یا دیدگاه (جهان بینی) »در مجموع باتوجه به آنکه واژه« جهت گیری» اسم مصدر یا حاصل مصدراست. به نظر می رسد همان تعریف کرسینی مناسب با شد؛ یعنی روی آورد کلی شخص که به نوعی در وی تحقق یا تحصل یافته است. «مذهب» در لغت به معنای «جای رفتن، روش وطریقه، شعبه ای از دین ،دین وکیش، نحله وهر یک از مسلک های فلسفی(معین 1371) است که در میان اینها، معنای دین و کیش مناسب تر می باشد .دین نیزدر لغت به معنای آیین، کیش، راه وروش (معین ،1371)می آید بنابراین مرادما از مذهب همان معنای مترادف با دین است که معمولا در ترجمه فارسی رلیجیون هردو اینها می آید .کرسینی (1999، ص827)در تعریف دین می گوید:منظومه سازان یافته ای ا زارزش ها واعتقادات که به عنوان سرمشق های اخلاقی واجتماعی ازآن استفاده می شود . اخلاق ورفتار مذهبی را چنین تعریف کرده است مجموعه منظمی از اعتقادات، مراسم یا[ تشریفات] واعمالی که در ارتباط با یک موجود متعالی مانند خداود یا خدایان ویا در رابطه با انسان های دیگر انجام می گیرد.کرسینی (1999، ص827)ایمان مذهبی را این گونه تعریف می کند : اعتقاد به یک موجود متعالی با قدرت روحانی که معیارهای اخلاقی را تعیین می نماید، به دعا وعبادت ما پاسخ می دهد ودر مورد پیروزی و غلبه نهایی خیر به شر اطمینان خاطرعطا می کند. معمولا – نه همیشه- با یک نظام دینی مشتمل بر اعتقادات و مناسک ملازم است . (کرسینی 1999،- ص 827). بنابرین « جهت گیری مذهبی» را میتوانیم چنین تعریف کنیم؛ « روی آورد کلی شخص که از مذهب اتخاذ کرده است؛ یعنی در ارتباط با موجودی متعالی ( قدسی ) مجموعه ای از اعتقادات، اعمال وتشریفات خاص را در زندگی دارد». جهت گیری مذهبی را میتوان تقریبا معادل دین داری یا دین ورزی گرفت. ( مسعود آذربایجانی ،1383 ) :(The spiritual and the religious) معنویت و مذهب در حالیکه کلمات مذهب و معنویت غالبا به صورت قابل جابجایی استفاده می شوند ،تمایز هم میان معنویت در مذهب و معنویت خارج از مذهب وجد دارد . در سالهای اخیر ،معنویت خارج از مذهب معنایی از معتقدی دارای ایمانی شخصی تر شده ، دارای سازماندهی کمتر، بازتر به روی عقاید جدید و اثرات بیشمار و معتقد به تعدد بیشتر نسبت به ایمان های نسبی بر عقاید نظری مذاهب کامل را با خود دارد . همچنین میتواند به طبیعت ارتباط با معتقدین یا« اتصال» با خدایشان یا سیستم های اعتقادی دلالت کرده که بر خلاف ارتباط با خدای یکتا یا تشریفات مذهبی یک گروه از پرستش کنندگان که توسط تمام اعضای گروه انجام می شوند است . کسانی که در مورد معنویت خارج از مذهب صحبت میکنند اغلب خود را به عنوان روحانی میشناسند نه مذهبی، عمدتا به وجود بسیاری راه های معنوی اعتقاد دارن و اینکه تنها یک بهترین راه قابل تشخیص به طور عینی برای دنبال کردن وجود دارد را رد می کنند . 24 % جمعیت ایالات متحده خود را به عنوان روحانی می شناسند نه مذهبی . معنویت عامی با قرار دادن یک اعتقاد ماوراء الطبیعی یا هیچ چیزی ثابت است . بسیاری از پیروان مذهب ارتودکس معنویت را به عنوان جنبه ای از تجربه مذهبی با ایمانشان می نگرند و بخش طبیعی از زندگیشان است .مردم با تمایلات دوره جدید تر متمایلند به اینکه معنویت را فی نفسه همانند مذهب ننگرند، اما به عنوان اتصالی فعال به زور /قدرت را انرژی، روح یا حسی از خود عمیق آن را ملاحظه نمایند. همانگونه که تاریخ دان فرهنگی ویوگی ویلیام ایروان تامپسون (- 1938) آن را قرار داد؛ «مذهب با معنویت یکسان نیست، نسبتا مذهب شکلی از معنویت است که در مدنیت این شکل را به خود می گیرد» بعضی مذاهب جدید معنویت را در هر چیزی می بینند؛ در وحدت وجود و وحدت وجود نوین، طبیعت گرایان مذهبی در مسیری مشابه دیدی روحانی نسبت به ترس، بزرگی وعظمت و اسراری که در جهان طبیعی دیده می شود دارد . برای یک فرد مسیحی به خودشان به عنوان« روحانی تر بودن نسب به مذهبی» ( ممکن است ، اما همیشه نه ) اشاره میکنند به قوانین تقبیح تشریفات مذهبی مرتبط، آداب و رسوم با ترجیح ارتباط ذاتی با خدا . اساس این عقیده این است که عیسی مسیح آمد که انسان را از آن قوانین، تشریفات مذهبی وآداب ورسوم آزاد کند، و توانایی آن را به آنها بدهد که« با روحشان راه بروند» بنابرین نگه داشتن سبک زندگی« مسیح» از طریق ارتباط با یک به یک با خدا است . به هر حال بسیار مسیحیان وجود دارند که هوشیاری روحانی را به سادگی بخشی از ایمانشان وافزایش از ارتباطشان با خدا می بینند . تعریف دین از دیدگاه صاحب نظران : جیمز مارتینو : دین اعتقاد به خدای سرمدی است؛ یعنی اعتقاد به اینکه حکمت و اراده ای الهی بر جهان حکم می راند [خدایی] که با بشر دارای مناسبات اخلاقی است .( آلستون و دیگران1376 ،ص 19 -24 ) هارالدهافدینگ : جوهر دین اعتقادی است به دوام ارزش در جهان . ادوارد کایرد: دین یک فردعبارت است از بروز تلقی نهایی وی از جهان وحاصل جمع معنا و مفاد بصیرت کامل وی نسب به امور . ( همان ) روانشناسی دین : روانشناسی دین برخواسته از فضای فکری وفرهنگی خاصی است که در آن، روش علمی ودین پژوهی به نحوی پخته پیشرفته و چون هر دو در معرض پرسشهای مختلفی قرار گرفتند، به یکدیگر نزدیک گردیدند . قرن نوزدهم شاهد نخستین شکوفایی بزرگ ره یافت های غیر فرقه گرایانه و روش مند به مطالعه ی پدیدار های دینی در غرب بود . لوبا : اولین قدم در روانشناسی دین با همین عنوان خاص توسط لوبا در سال 1896 برداشته شد،وی در دانشگاه کلارک بود و اثر خویش را روانشناسی پدیده های دینی نام نهاد . (استرانک،1959). ژان پیاژه (1897-1980) : پیاژه ریشه خداگرایی انسانی را وجدان اخلاقی ( حالتی در انسان که وجه مهار کنند«من» می باشد و به واسطه آن احساس درست و نادرست برای انسان تامین میشود ) می داند؛ اما تاثیر عقل واندیشه را نیز دست کم در بقای عقاید انسان می پذیرد . به عقیده پیاژه، خدا تفکر واندیشه را راه می اندازد و انسان به سوی خدا یا وجدان اخلاقی اش باز می گردد . این بدان معناست که این امر به وسیله شهود یک فکر خاص حاصل می شود ( ویدال 1994) . در یک جمع بندی می توان گفت : علایق عمده روانشناسی دین، یکی، عنصر اصلی دین یا مفهوم امر متعالی است که مرجع احساسات دینی می باشد و فرهنگ غرب آن را تحت عنوان« خدا» توصیف و تلخیص کرده است . دیگری نیز تجربه ی دینی است که عمدتا بر داداه های درون نگرانه استوار است . نکته دیگر آن که برخی روانشناسان بزرگ دید گاه بد بینانه ای نسبت به مذهب داشته اند که شاید از فلسفه های غالب در آن زمان ناشی شده باشد، و حرکت افراطی علوم به سمت عینی نگری ونارسایی کنش وری و مذهب در محیط ایشان بوده است، لیکن چهره های برجسته ایی مانند جیمز ،یونگ، آلپورت، فرانکل و ....حاضر نشدند افکار قالبی فروید را بپذیرند، و دیدگاه های مثبت و بدیعی را ارائه دادند . بهداشت روانی سلامتی عبارت است از : « رفاه کامل جسمی ، روانی و اجتماعی و نه تنها بیمار یا ناتوان نبودن». این موضوع که عقل سالم در بدن سالم است از قرن ها پیش به عنوان یک آرمان اجتماعی شناخته شده است. پیامبران و خردمندان هم به واجدان و آگاهی توجه ویژه ای داشته اند. هنگامی که مردم غرق درخواست های ارضا نشده و انواع فشارهایی باشند که منجر به گمراهی شخص شود، با تسلط بر روح می توانند بیش ترین تعادل عاطفی را به دست آورند. با این ترتیب بهداشت روان عبارت است از رشد متعادلِ شخصیت و بینش عاطفی انسان که او را قادر می سازد با انسان های دیگر به صورت هماهنگ زندگی کند. بهداشت روانی یک موضوع منحصراً مربوط به روابط بین اشخاص نیست بلکه در رابطه ای جامعه با افراد و در رابطه با اجتماعی که آن جامعه بخشی از آن را تشکیل می دهد هم هست. همچنین سلامت روان بر مراکز اجتماعی که بخشی از زندگی انسان را هدایت می کنند و راه زندگی، کارکردن، وقت گذراندن، و راه به دست آوردن و هزینه کردن پول را تعیین می کنند و راه شادمانی، ثبات و امنیت را نشان می دهند؛ هم توجه دارد. در سال 1950 کمیته کارشناسی WHO درباره بهداشت روانی تعاریف گوناگون بهداشت روانی را بازبینی کرد و چنین نظر داد: «بهداشت روانی – بنا به شناخت کمیته – متاثر است از عوامل زیست شناختی و اجتماعی. بهداشت روانی یک حالت ایستا نیست بلکه دستخوش درجاتی از نوسان و تغییرات است. نظر کمیته گواه آن است که توانایی شخص در تشکیل روابط هماهنگ با دیگران، مشارکت در ایجاد تغییرات اجتماعی و زیست محیطی و مساهمت سازنده در آن ها است. و همچنین دال بر آن است که توانایی شخص به کسب ارضاء متعادل و هماهنگ با سائقه های غریزی بالقوه در تعارض است، که طی آن به جای نفی برخی از گرایش های غریزی به تلفیق کامل می رسد و وسیله ای برای آزار دیگران نمی شود.» ویژگی های اشخاص از نظر روانی سالم سلامت روانی تنها نداشتن بیماری روانی نیست. اشخاصِ از نظر روانی سالم سه ویژگی عمده دارند: (1) نسبت به خود احساس آرامش دارند، یعنی بطور نسبتاً معقولی احساس امنیت و کفایت می کنند، توانایی خود را نه بیش از اندازه و نه کمتر از اندازه ارزیابی می کنند. کمبودهای خود را می پذیرند و به «خود احترام» (self-respect) می گذارند. (2) اشخاص از نظر روانی سالم حقوق دیگران را رعایت می کنند، یعنی می توانند به دیگران علاقه مند شده و آنها را دوست بدارند و احساس دوستیی دارند که ارضا کننده مداوم است. و می توانند خود را به عنوان بخشی از یک گروه احساس کنند بدون آن که در گروه غرقه شوند می توانند دوستی و اطمینان دیگران را جلب کنند و مسوولیت خود را نسبت به همسایگان و همکاران خود انجام دهند. (3) اشخاص از نظر روانی سالم می توانند نیازهایِ زندگی خود را برآورده سازند. و در برابر دشواری هایی که در زندگی آن ها پیش می آید کاری انجام دهند، و می توانند به خود بیاندیشند و تصمیم بگیرند، برای خود اهداف معقولی برگزینند، مسوولیت های روزمره خود را پیش ببرنند، آنان تحت تاثیر عواطف ترس، خشم، عشق یا گناه خود ضربه نمی خورند. انواع بیماری های روانی: بیماری روانی موضوعی وسیع است که حدود آن گسترده و تعریف دقیق آن دشوارتر از بیان رنگ های کوهستان به هنگام غروب آفتاب است. بیماری های روانی «اصلی» و «جزئی» وجود دارند.
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود فایل های تخصصی | پاورپوینت| تحقیق| مقاله| نمونه سوال| فرمول| پیشینه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید