خرید ارزان نمونه مصاحبه بالینی افسردگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

نمونه شرح حال روانشناسی (نمونه مصاحبه بالینی تکمیل شده - یک نمونه مصاحبه روانشناسی) فهرست مشخصات فردی 3 شکایت عمده 3 سابقه بیماری فعلی 3 سابقه یا شرح حال شخصی 5 معاینه وضعیت روانی 10 توصیف کلی 10 خلق و عاطفه 10 تکلم 11 اختلالات درکی 11 تفکر 11 نظام حسی و شناخت 12 قابلیت اعتماد 13 خلاصه یافته های مثبت 13 تشخیص پنج محوری DSM-IV-TR 14 پیش آگهی 15 توصیه ها 15 مشخصات فردی نام و نام خانوادگی: ط، سن: 33 سال، متاهل، جنسیت: زن، تعداد فرزندان: 4 عدد، شغل: خانه دار، زبان: فارسی، مذهب: شیعه، منبع اطلاعات: خود مراجع و مادر وی، دفعه مصاحبه: اولین بار، منبع ارجاع: روانپزشک نام و نام خانوادگی مصاحبه گر: شکایت عمده «بی حوصله ام، حالم اصلا خوب نیست، امیدی به زندگی ندارم، از شوهرم می خواهم جدا شوم یا خودم را می کشم». بعد از این جمله ها بیمار حرفی نزد. بیمار بدلیل ناتوانی، اختلاف با شوهر و خلق و روحیه پایین مراجعه نموده است. سابقه بیماری فعلی مرگ پسر نوجوان بیمار بر اثر تصادف در چهار ماه قبل باعث شروع دوره فعلی بیماری بوده است، بعلاوه شوهر وی در این مدت تزریق مواد را شروع نموده است که بر نگرانی بیمار افزوده شده است. وضعیت اجتماعی- اقتصادی بیمار به هنگام شروع علایم به علت اعتیاد همسر و مشکلات خانوادگی نابسامان بوده که این شرایط و مرگ فرزند نوجوان موجب بیماری فعلی شده است. بیماری فعلی همراه با علایم خلق پایین، بی اشتهایی، بی خوابی، بی انگیزشی و میل به مردن است و باعث تغییر وسیع روابط و رفتار بیمار شده است. بعلاوه بیماری سردرد و درد عضلانی را داشته. بیمار در هر صورت نگران و مضطرب و همراه با خلقی افسرده بوده است. بیماری فعلی بر اجرای درست کارهای مربوط به خانه توسط بیمار اثر بسیار منفی گذاشته و روابط وی را با شوهر بسیار مختلف نموده است. با جنگ ودعوا نمودن با این اضطراب ها کنار می آید، در مقابله با ناراحتی خود به شدت پرخاشگری می نماید و گاهی می خواهد خودش را بکشد. بیماری قبلی بیمار دارای چندین دوره (پنج دوره) بیماری مشابه قبلی است. علایم بیمار در همه دوره های قبلی بیماری خلق افسرده، بی ارادگی، بی میلی به انجام دادن امور خانه، بی اشتهایی و بی خوابی بوده است و در کنار این عوامل گاهی افکار بدبینانه به زندگی و میل به خودکشی هم داشته است. اولین دوره بیماری سه سال پیش به علت شروع مصرف مواد توسط شوهر بیمار و آشفتگی های موجود در روابط زناشویی آنها شروع شده که در مدت چهار ماه علایم به کمک داروهای سه حلقه ای ایمی پرامین، کلومیپرامین، و داروی نورتریپ تیلین با دوز درمانی مناسب و بدون عوارض جانبی کاهش یافت و بعد بیمار دوره طبیعی را طی نمود که حدود ده ما بعد دوره دوم اختلال را با همان ویژگی های دوره قبلی به استثناء اینکه علایم شدیدتر شده بودند تجربه نمود. در نتیجه رخداد دوره های بیماری عملکرد بین فردی بیمار به شدت مختل می شد. علایم بیماری در پنج دوره قبلی به نشانگان افسردگی مربوط بوده و توسط روانپزشکان معالج تشخیص افسردگی اساسی گرفته بود. در دوره سوم بیماری بیمار الکتروشوک دریافت نموده است. سابقه بستری شدن در بیمارستان را ندارد، جز اینکه به علت دریافت الکتروشوک دو روز در بیمارستان خورشید اصفهان بوده است. طول مدت دومین دوره بیماری قبلی به علت عدم درمان تا شش ماه طول کشیده است. ولی در دوره های اول، سوم، چهارم و پنجم تاثیر داروها بسیار مفید بوده و علایم را به خوبی کاهش داده و بیمار هم درمان ها را رعایت نموده است. تاکنون به جز درمان های بیولوژیکی درمانی های روانشناختی را دریافت ننموده است. در اواخر دوره چهارم و پنجم بیماری خود با مصرف مقادیر فراوان دارو و قرص به خودکشی اقدام نموده است ولی نجات یافته است. این بیمار در طول زندگی خود بیماری های داخلی مهم، جراجی و ضربه های مهم نداشته و بدین دلایل تاکنون در بیمارستان ها بستری نشده است. ولی سابقه بیماری های روان تنی هم مثل آشفتگی های معدی – روده ای، سرماخوردگی های مکرر و اختلالات پوست در بیمار وجود داشته است. بیمار سابقه سوء مصرف الکل و داروها را ندارد. بیمار دوره های قبلی بیماری های جسمی را تجربه ننموده است. سابقه یا شرح حال شخصی مادر بیمار در دوره های پیش از تولد و هنگام زایمان بیمار مشکل جسمی و روانشناختی مهمی نداشته و زایمان طبیعی داشت. موقعیت خانه ای که بیمار در آن متولد شده در وضعیت متوسط اجتماعی – اقتصادی قرار داشته است. بیمار با خواست والدین متولد شده است. نقص و آسیبی هنگام تولد مشاهده نشده و وضع جسمانی و روانی مادر موقع تولد بیمار طبیعی بوده. مادر در حین حاملگی داروها یا مواد الکلیک را مصرف ننموده است. در اوایل کودکی تعامل مادر- کودک در ضمن تغذیه کودک و آموزش آداب نظافت خوب بوده است. بیمار در اوایل کودکی در خواب خود مشکلی نداشته و رفتارها کلیشه ای خاصی مثل کوبیدن سر به دیوار نداشته و محرومیت مادری را به طور مکرر و طولانی تجربه ننموده است. تعامل کودک – والدین طبیعی بوده است. بعد از مادر، پدر و همشیران بزرگتر مراقب کودک بودند. بیمار در کودکی اضطراب بیگانه و اضطراب جدایی را به طبیعی تجربه نموده است. رابطه کودک با همشیران چندان طبیعی نبوده است. شخصیت پیش از بیماری فعل یبیماز نیز آسیب دیده بوده. شخصیت اولیه کودک توسط خودش و ادر وی منزوی، گوشه گیر و بی میل به برقراری رابطه توصیف شده و بچه ای خجالتی، منزوی، و ترسو بوده. کودک در انجام کارهای اولیه تمرکز خوبی نداشته، تحمل محرومیت را نداشته است و به سختی ارضای نیاز خود را به تعویق می انداخته است. تمایلی به ایفای نقش های فعال در بازی ها نداشته است. بازی های انفرادی را ترجیح می داده و اسباب بازی های همجنس خود ر بازی می نموده است. گاهی اوقات اصلا بازی نمی کرده است. دورترین خاطره (اسکرین مموری) کودکی بیمارگاز گرفته شدن از سگ می باشد. در این دوره کودک به مدت زیادی دچار رویاها یا تخیلات تکراری می شده است.
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود فایل های تخصصی | پاورپوینت| تحقیق| مقاله| نمونه سوال| فرمول| پیشینه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید