خرید ارزان تفاوت تشیع و تسنن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

مقدمه تشیع و تسنن هر دو به عنوان دو جریان و خط اصیل اسلامی از صدر اسلام مطرح بوده و همه مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ در خط واحد «صراط مستقیم » قرآن کریم و اسلام ناب محمدی(ص) به سر می برند . نه شیعیان رافضی و بدعت گذارند و مخالف رسول خدا و صحابه صالح آن حضرت و نه اهل تسنن ، ناصبی و دشمن علی و آل علی و اهل بیت(ع) . اختلافات رایج در بین تشیع و تسنن ، اختلاف بنیادی در متن دین و احکام مشترک مسلمین نیست . این اختلاف بین حق و باطل محض نیست که اگر اثبات شد کدام « فرقه ناجیه » است ، فرقه های دیگر ضاله و باطل و همگی جهنمی باشند ؛ زیرا همه اهل یک خدا و یک قبله و یک دین و آیین هستند و قرآن کریم می فرماید :« به هرکس به شما اظهار اسلام می کند ، مگویید که تو مومن نیستی »(نساء : 94) . به اجماع همه مسلمین و همه علمای اسلام ،به طور طبیعی ، شیعه یا سنی بودن جرم و گناه و کفر نیست . به خصوص که دین اکثریت مسلمین ، سنتی و تقلیدی است و نه مبتنی بر اجتهاد و عموماً نیت همگان پاک و صادقانه است و آن چه را که دارند ، همه از خدا و رسول و میراث آن حضرت می دانند ؛ و مردم مسلمان عموماً فیلسوف و فقیه هم نیستند ؛ درست و غلط به روشنی برای همگان روشن نیست . هرگز ساده دلانه تصور نکنیم که آنچه ما می گوییم حق محض است و هر کس آن را نپذیرد یا مغرض است یا احمق و یا گمراه و فریب خورده و به هر حال ، جزء « فرقه های ضاله » و دوزخی . اختلافات موجود میان تشیع و تسنن ، برخی ساخته فتنه گران قدرت پرست بیگانه از مصالح امت اسلامی است ؛ برخی ساخته حکام فاسد و دنیاپرست از بنی امیه و بنی عباس و بعضی از حکام دوره های بعدی ( مانند بعضی از شاهان صفوی یا خلافت عثمانی در ترکیه ) است که از تشدید عداوت و اختلافات ساختگی بین مسلمین سود می بردند و برای حفظ قدرت شیطانی خود به فرقه ای روی آورده و خود را ریاکارانه مدافع حق و دین رسول خدا(ص) جلوه داده و طوایف دیگر را که دشمنان سیاسی خود می دیدند ، تکفیر نمودند و خون شان را حلال شمردند تا با قلع و قمع آنان ، نه به عدالت و معنویت و سنت های قرآن و رسول خدا (ص) جامه عمل بپوشانند ، بلکه بر هوس ها و شهوات و قدرت خود بیفزایند . این قبیل دشمنی های ساختگی ممکن است امروزه با گذشت زمان ، سند تاریخی پیدا کند . قسمت وسیع تر این دشمنی های جدید نیز دست پخت سران نظم نوین جهانی است که در تمدن آینده بشر ، هیچ موقعیتی و نقشی و سهمی برای مسلمین قائل نیستند ؛ به جز این که در بازی های سیاست استراتژیک آنان ، نقش دو تیغه یک قیچی را ایفا کنند که دشمنی لبه های آن ، در عین تصادمی که با هم دارند ، در دست دشمنی به کار گرفته می شوند کهحکومتش از قبل این دشمنی ها تحکیم شده است . اختلاف بین شیعه و سنی اختلافات بین شیعه و سنی واقعیت تاریخی دارد و نمی توان با پاک کردن صورت اختلاف واقعیت دو نوع نگرش و برداشت متفاوت را انکار کرد ؛ اما همه این اختلافات ، در حد دو نوع نگرش و برداشت متفاوت از اسلام است که به درک بهتر اسلام کمک می کند . هیچ شیعه ای اهل تسنن را کافر یا گمراه نمی داند و هیچ اهل سنتی هم شیعیان را که به همان قرآن و سنت محمدی(ص) ایمان دارند ، تکفیر نمی کند ؛ چرا که علی و اولاد او هر چه می گویند ، از خویشتن نیست ، بلکه میراث نبوی و علم لدنی وراثتی الهی است . در واقع بیش از 80 درصد اعتقادات ، اخلاقیات ، سنت های دینی رایج در میان مسلمین ، اشتراکی و تقریباً همانند هم است و تمدن و فرهنگی که این دو جریان برای بشر به میراث گذاشته اند ،به دست هر دو ساخته شده و مختص شیعیان به تنهایی یا اهل تسنن به تنهایی نیست . اگر اختلافی هست در اصل توحید ، نبوت ، معاد و حقانیت آیات قرآن و تحریف ناپذیری آن نیست ؛ بلکه در مسائل فرعی عملی یا اعتقادی است ؛ و در این مسائل هم برداشت های بسیاری از علمای بزرگ وجود دارد و کسانی هم که در این مسائل تخصصی ندارند ، اگر صدق و اخلاص و معنویت راستینی داشته باشند ، نه مستحق عذاب و ضلالت اند و نه بدعت گذار محسوب می شوند . امام از نظر شیعیان، محوری است که همبستگی و انسجام وجود عالم بر گرد او می چرخد و کسی است که با آشنا نمودن پیروان خویش، با معنای درونی و عمق باطنی کتاب، افق آخرت و معاد را بر روی آنان می گشاید. در حالی که از نظر اهل تسنن، امام محور نظم اجتماعی است که هیچگونه رسالت تاویل متن و کتاب، یا رسالت الوهی مابعد الطبیعی بر وی نیست. در تسنن، وجود امام، مفهوم و ضرورتی مقدس نیست، بلکه از زمره مفاهیم عادی و غیرمذهبی است. امام یا خلیفه کسی است که پیروانش وی را به این مقام برمی گزینند، در حالی که در تشیع، امام وجودی مقدس و الوهی است که امام بودنش در گرو و گزینش مومنان نیست. او مظهر واقعیت ذاتی بشر است. از همین رو گفته اند هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ روزگار جاهلیت مرده است. مادام که نگهبان و مفسری که به بطن و حکمت قرآن اشراف داشته باشد، در میان نباشد، خود قرآن به تنهایی نمی تواند حجت باشد. این شناسنده و مفسر بطن و باطن قرآن، همان امام یا پیشوای روحانی است. فارابی بر بستر چنین درکی از امامت و اسلام و متاثر از فلسفه سیاسی یونان، به تحلیل اجتماع و آنگاه تدوین فلسفه سیاسی خود پرداخت. فارابی جامعه را به دو دسته تقسیم می کند: مدینه فاضله و مدینه جاهله. مدینه فاضله اجتماعی است که در آن عدالت و سعادت واقعی حکمرواست و رئیس و مرشد آن مدینه از حکماست و قدرت رهبری و هدایت مدینه را داراست. مدینه فاضله عیناً مانند پیکر سالم انسانی است. مرشد و رهبر این جامعه باید دارای جسم و جان نیرومند و هوش و زیرکی و قدرت بیان باشد، دانش دوست، کم شهوت و عاری از هوس، بزرگ منش و بی اعتنا به امور دنیوی، دوستدار عدالت و متنفر از ظلم و شجاع و مدافع حق باشد. در مدینه ای که تحت ریاست چنین مدیر و مدبری است، سیالیت مرز اندیشه سیاسی شیعه و سنی در عصرجدید؛ بازخوانی توفیق الشاوی از نظریه ولایت فقیه امام خمینی(ره) به رغم وجوه اساسی متفاوت در اندیشه سیاسی شیعه و اهل سنت، در روش و موضوع، شباهتهایی نیز میان آنها وجود دارد. در مقاله حاضر تلاش شده است تا خوانش اهل سنت از نظریه ولایت فقیه امام خمینی(ره) در اندیشه توفیق الشاوی ارائه شود. بر اساس این خوانش، نظریه ولایت فقیه با عنایت به عناصر مهمی چون نقش مردم و حضور عنصر شورا در تصمیم‎گیریها معرفی شده است. به زعم الشاوی عناصر مذکور دلالت بر همگرایی اندیشه سیاسی جدید اهل سنت با مبادی سیاست اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره) دارند؛ چرا که در اندیشه سیاسی اهل سنت شاهد فاصله گرفتن از تغلب و در اندیشه سیاسی شیعی شاهد جداسازی نصب خاص از نصب عام می باشیم که مجال مناسب برای جمع بین نقش موثر مردم و اعتقاد به نصب الهی را فراهم آورده است. به جز این، ضرورت عقلی اقامه حکومت و پیوند شریعت اسلام با سیاست نیز وحدت‎بخش دو اندیشه بالا در عصر پسااستعماری است. طرح نظریهولایت فقیه توسط امام خمینی(ره) و به دنبال آن وقوع انقلاب اسلامی ایران با واکنشهای مختلفی مواجه شد. در جهان عرب و در میان مسلمانان، گرچه از نظر سیاسی و سیاستهای منطقه ای و بین المللی به دلیل تهدید پنداشتن انقلاب ایران و بدگمانی، بی‎توجهی و جفای زیادی به آن روا داشته شد (غنوم، 1998م) و در عرصه اندیشه و نظر به رغم بسیاری از انتقادات، برخی از متفکران آن را منصفانه بررسی کردند (القرضاوی، 1419ق) و، البته با احتیاط، به آن خوشامد گفتند. به ویژه از آن جهت که در نظر آنها به هر حال حکومت مبتنی بر ولایت فقیه ایران، یک حکومت اسلامی است؛ مسئله ای که پس از فروپاشی خلافت عثمانی، دغدغه اولیه اسلام‎گرایان و خلافت‎گرایان بود و از این منظر بررسی، ارزیابی و اخذ نکات مثبت نظری آن، به ویژه در رابطه با مردم‎سالاری، می توانست راهگشای آنان در حوزه نظر و عمل باشد. برای برخی از اندیشمندان معاصر اهل سنت، طرح و اجرای نظریه ولایت فقیه، نقطه عطف مهمی در اندیشه سیاسی اسلام است؛ زیرا از یک سو بر نقش برجسته مردم در عصر غیبت تاکید دارد و بدین ترتیب از نظریه‎های استخلافی فاصله گرفته است و از سوی دیگر، باعث فتح باب تقریب میان شیعه و اهل سنت شده است. نکته سوم اینکه باعث ایجاد انقلاب و سرنگونی نظام مستبدی شد که با اتکاء به بیگانگان بر یک ملت مسلمان سیطره داشت. یکی از متفکران اهل سنت که به تفصیل تقارب اندیشه اهل سنت و شیعه را بررسی کرده، توفیق محمد الشاوی است. وی در کتاب «فقه الحکومه الاسلامیه بین السنه و الشیعه» با بررسی نظریه ولایت فقیه امام خمینی(ره)، توجه این نظریه به شورا و نقش مردم در حکومت اسلامی را گامی مهم در نزدیکی دو اندیشه سیاسی اهل سنت و شیعه به یکدیگر می داند (بحرانی، 1383، صص193-222). 1. طرح مسئله یک، اندیشه سیاسی شیعه و اهل سنت به رغم تفاوتهای جدی از دیرباز وجه تشابهی را هم به همراه داشته است. ویژگی اندیشه اهل سنت نظام خلافت و چیرگی نظریه استیلاء و تغلب در روش کسب قدرت است و وجه بارز اندیشه سیاسی شیعه، نظریه امامت و نصب حاکم توسط پیامبر(ص) است. با این حال یکی از مفاهیم کلیدی که اندیشه سیاسی شیعه و اهل سنت را در دوران گذشته به هم پیوند می داد، شرط عدالت برای حاکم است. گرچه در عمل در اندیشه سیاسی اهل سنت، عدالت اساساً با استیلاء سازگاری پیدا نمی کرد، ولی در بیشتر متون فقهی آنان شرط عدالت برای حاکم لازم شمرده شده است. به غیر از شرط عدالت در سایر شرایط حاکم نیز همسویی نزدیک میان شیعه و اهل سنت وجود داشته است و در واقع، مسئله ولایت فقیه در تاریخ فقاهت در حوزه اهل سنت نیز مطرح بوده است. یکی از پژوهشگران، با ذکر نام دوازده نفر از علمای اهل سنت ، از جمله یحیی بن نووی، جلال‎الدین سیوطی، محمد شوکانی، القرطبی، ابن کثیر، ابن حزم اندلسی، ابن خلدون و ابن ابی‎الحدید مسئله عهده‎داری منصب حکومت توسط عالمان و فقیهان را پیگیری کرده است و اختلاف شیعه و اهل سنت را نه در اصل ولایت بلکه در شرایط و مصادیق ولی و نحوه تعیین او دانسته است (اشرفی، 1383، صص368-373، 468-480 و 539-543). دو، به رغم شباهتهای موضوعی این دو اندیشه، سیر تاریخی تطور آن دو، تحولاتی را در هر دو اندیشه به وجود آورده است. هجوم استعمار غرب و آشنایی مسلمانان با جهان غرب از دو ناحیه بر اندیشه آنان اثرگذار بوده است: از یک سو وجه مشترک اندیشه سیاسی شیعی و اهل سنت در عصر حاضر در سه مسئله نمود یافته است: اول، هر دو وضعیت استعمارزده جوامع اسلامی را به رسمیت شناخته؛ دوم، هر دو خواهان نفی این وضعیت بوده و سوم، هر دو خواهان تشکیل حکومت اسلامی بوده اند؛ وجوه تشابهی که پس از فروپاشی خلافت عثمانی برجستگی خاصی یافت. این سه وجه در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، آیت‎الله منتظری، آیت‎الله طالقانی، آیت‎الله بهشتی، آیت‎الله مطهری و توسط علمای اهل سنت در اندیشه حسن البناء، محمد الغزالی، یوسف القرضاوی، خالد محمد خالد، مصطفی سباعی و محمد محمود صواف منعکس شده است.
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود فایل های تخصصی | پاورپوینت| تحقیق| مقاله| نمونه سوال| فرمول| پیشینه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید