خرید ارزان مبانی نظری سومصرف و وابستگی به مواد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 51 صفحه

قسمتی از متن Word (..docx) :

سومصرف و وابستگی به مواد اعتیاد اعتیاد یک مشکل پزشکی، روان شناختی، اجتماعی و اقتصادی پیچیده است. مشخصه ی اعتیاد به مواد، میل شدید غیر قابل کنترل و وسواسی به مصرف مواد است که در آن آثار مخرب مصرف مواد همچنان ادامه می یابد (اختیاری و همکاران، 1390). اعتیاد از نظر لغوی، اسم مصدر عربی از ریشه «عاد» است که در فرهنگ لغت معین، به مفهوم عادت کردن و خو گرفتن می باشد. در فرهنگ نامۀ دهخدا، اعتیاد به مفهوم در پیاپی خواستن چیزی» آمده است. عادت و اعتیاد دو اصطلاح و عنوانی هستند که در افکار عمومی به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته می شوند. در صورتیکه اختلاف کلی و اساسی باهم دارند. عادت عبارت است از تطابق موجود زنده با محیط زیست و شرایط جدید و بی سابقه. در انسان انواع مختلف عادت وجود دارد که عبارتند از: عادت حیاتی (بیولوژیکی)، عادت روحی، عادت غریزی و عادت عضوی. اعتیاد عبارتست از تطابق بدن با هر دارو یا ماده شیمیایی خارجی غیر لازم به مدت طولانی که یکی از انواع عادات حیاتی یا عادات بیولوژیکی محسوب می گردد. استعمال مداوم و طولانی مواد مخدر منجر به ایجاد سخت ترین انواع عادات حیاتی در بدن می شود که همان اعتیاد به مواد مخدر می باشد. معتاد کسی است که بر اثر مصرف مکرر و مداوم مواد مخدر یا دارو به آن متکی شده باشد. به عبارت دیگر، قربانی هر نوع وابستگی جسمی یا روانی به مواد مخدر، معتاد شناخته می شود. از نظر جامعه شناسی، معتاد کسی است که به مواد ایجاد کننده تغییرات غیر قابل قبول اجتماعی و فردی وابستگی دارد و در صورتی که دارو به بدن وی نرسد، اختلالات روانی و فیزیکی موسوم به سندرم محرومیت در او ایجاد می شود. (پیروی، بخش پور، نوکنی و استوار 1387: نقل از راهب و همکاران، 1388). در سال 1950: سازمان ملل متحد در مورد اعتیاد به مواد مخدر تعریف زیر را ارائه کرد: اعتیاد به مواد مخدر عبارت است از مسمومیت تدریجی یا حادی که به علت مصرف مداوم یک دارو، اعم از طبیعی یا ترکیبی، ایجاد می شود و به حال شخص و اجتماع زیان آور می باشد. به عبارت ساده تر، وابستگی به موادی که مصرف مکرر آن با کمیت مشخص و در زمانهای معین، از نظر مصرف کننده ضروری بوده و دارای ویژگیهای زیر است: وابستگی جسمی ایجاد می کند. وابستگی روانی ایجاد می کند. پدیده تحمل در بدن نسبت به مواد مخدر ایجاد می شود. ماده مورد نیاز به هر شکل و از هر طریق باید به دست بیاید. ماده مصرفی بر مصرف کننده، خانواده و جامعه تاثیر مخرب دارد (هوارد ابادنیسکی، 1384) در چند دهه اول قرن بیستم واژه اعتیاد به مواد شیمیایی، به حالت خاص اطلاق می شد که در اثر مصرف مداوم آن مواد ایجاد می گشت. این اعتقاد نیز وجود داشت که افراد مصرف کنندۀ این مواد به نحوی، وجدانی غیر طبیعی دارند. اما این اعتقاد در سال 1931 میلادی با مطرح شدن واژه های عادت دارویی و اعتیاد دارویی از سوی « تاتوم وسیوند » افول کرد. طبق تعریف این دو محقق، معتاد فردی است که ماده شیمیایی خاص را استفاده و بدان وابستگی پیدا کرده است. به این معنی که با قطع آن ماده و نرسیدن آن به بدن واکنشهای جسمی و روانی غیر ارادی پیدا می کند که همان اعتیاد داروئی است. در صورتیکه خصوصیات مذکور بروز نکند و تنها اختلال عاطفی دیده می شود، واژه عادت داروئی مطرح می شود. در سال 1964 میلادی سازمان جهانی بهداشت به این نتیجه رسید که واژه اعتیاد و معتاد علمی نیست و از دقت و وضوح کافی برخوردار نیست و به جای استفاده از واژه های اعتیاد دارویی و عادت دارویی، واژه وابستگی دارویی معرفی شد. برای توضیح وجوه وابستگی در مفهوم مورد استفاده قرار می گیرد. وابستگی رفتاری که در آن به فعالیت های فرد برای کسب دارو و الگوی مصرف بیمار گونه تاکید می شود. وابستگی جسمی که عمدتاً بر علائم ترک و تحمل تاکید دارد. «ترک» یک وضعیت فیزیولوژیک (جسمانی-رفتاری) است که به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده مصرفی ایجاد می گردد و « تحمل » یعنی کاهش تدریجی اثر یک ماده که برای دستیابی به همان میزان اثر، نیاز به مصرف مقدار بیشتری از آن ماده احساس می شود. سازمان بهداشت در سال 1964 میلادی واژه وابستگی به مواد یا سوء مصرف داروئی را جایگزین واژه اعتیاد کرد. بهر حال کاربرد واژه تغییری در ماهیت قضیه نمی دهد. بدین معنی که شخص گرفتار استفاده از موادی می شود که رهایی از آن دشوار و گاهی ناممکن است (شاملو، 1382) وابستگی داروئی به طور کلی توسط سازمان بهداشت جهانی سندرمی تعریف شده است که استفاده از یک دارو یا طبقه ای از داروها، الویتی بالاتر از آنچه پیش تر برای فرد ارزش داشته است پیدا می کند (کاپلان و سادوک، 2007، ترجمه رضاعی، 1390) DSM_IV برای اختلالات مرتبط با مواد دو طبقه مجزا ارائه داده است. سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد. سوئ مصرف اینگونه تعریف می شود: استفاده از یک ماده علی رغم عواقب قبلی نا مطلوب آن سوء مصرف کننده مواد کسی است که به علت استفاده زیاد از مواد، به طور مکرر، امّا متناوب (با فاصله زمانی نامنظم) به مشکلات مختلفی دچار می شود. وابستگی به مواد مخدر اینگونه تعریف می شود: ادامه مصرف دارو به رغم پیامدهای منفی آن. کسی که به مواد وابسته است به طور پیوسته و اجباری به مصرف آنها می پردازد (گنجی، 1392). در حالیکه DSM_IV در طبقه مجزا و مستقل برای مصرف مواد در نظر گرفته بود DSM_5 در طبقه بندی خود یک تغییر بسیار عالی یا رادیکال داده است. بدین صورت که دو طبقه مستقل (سوء مصرف مواد) و (وابستگی به مواد) را حذف کرده است و یک طبقه واحد به نام اختلالات اعتیادی و مرتبط با مواد را جایگزین آنها کرده است. منطق پشت پرده ادغام این دو طبقه این است که گروه تبلیغاتی DSM_5 به این نتیجه رسید که بین سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد هیچ مرز مشخص وجود ندارد و هر دو روی یک بعد قرار دارند. اختلالات این طبقه در یک دسته کلی اختلالات مصرف مواد، مسمومیت مواد و ترک مواد جای گرفته اند. تاریخچه مواد مخدر
فرمت فایل ورد می باشد و برای اجرا نیاز به نصب آفیس دارد

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود فایل های تخصصی | پاورپوینت| تحقیق| مقاله| نمونه سوال| فرمول| پیشینه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید