درس سوم: فلسفه و زندگی
1 .آیا باورهای ما درباره جهان، انسان با باورهای دیگران یکسان است؟ این باورها بر ا ساس دلیل است یا عادت؟
پاسخ: هر یک از ما
باورهایی درباره جهان، انسان، مرگ، عدالت، زیبایی و نظایر آن داریم که گاه
با باورهای دیگران یکسان است و گاهی هم متفاوت و مختلف. ما با همین باورها
زندگی میکنیم و برا ساس آنها تصمیم بیگیریم و عمل مینماییم. شاید دلایل
برخی از این باورها را بدانیم و برای برخی هم دلیلی نداشته باشیم و صرفا
طبق عادت آنها را قبول کرده باشیم
2 .چگونه میتوانیم حدس بزنیم که اطرافیانمان در زندگی خود به دنبال چه اهدافی هستند و زندگی برای آنان چه معنایی دارد؟
پاسخ: اگر ما
اطرافیان خود را زیر نظر بگیریم، میتوانیم از لا به لای حرف هایی که میزنند
یا رفتارهایی که دارند، برخی از ریشه های فکری آنان را کشف کنیم و
بدانیم که آنها چه عقیده و طرز فکری دارند و اگر بتوانیم این طرز فکرها و
عقیده ها را خوب تحلیل کنیم، می توانیم حدس بزنیم که آنها در زندگی خود به
دنبال چه اهدافی هستند و زندگی برای آنان چه معنایی دارد .
3 .چرا برخی انسانها، فارغ از اشتغالات روزانه، لحظاتی به تفکر درباره باورهای خود میپردازند؟
پاسخ: برخی انسان
ها، فارغ از اشتغالات روزانه، لحظاتی به تفکر درباره باورهای خود می
پردازند و نسبت به پذیرش آن باورها می اندی شند. آنان میخواهند به ری شه
باورهای خود بر سند و چرایی قبول آنها را مرور کنند. اینان، در حقیقت، اهل
تفکر فلسفی هستند و می کوشند بنیان های فکری خود را در چارچوب عقل و منطق
قرار دهند.
4 .در چه صورتی خودمان بنیان های فکری خود را می سازیم و به
آزاد اندیشی می رسیم؟( آزاد اندیشی محصول چه نوع تفکری است و چگونه به دست
می آید؟)
پاسخ: اندیشیدن
فیلسوفانه تامل کردن درباره باورهای مربوط به زندگی است؛ آموختن چرایی و
یافتن دالیل درستی یا نادر ستی باورها؛ پذیرفتن باورهای درست و کنار گذاشتن
باورهای نادرست. در این صورت، خودمان بنیان های فکری خود را می سازیم و به
آزاد اندیشی می رسیم و شخصیتی مستقل کسب می کنیم.
5 .نتیجه تفکر فلسفی درباورهایمان چیست؟
پاسخ: 1-ساختن بنیان های فکری به دست خودمان 2 -آزاد اندیشی 3 -کسب شخصیت مستقل
6 .باورها(یا فلسفه) چه نقشی در زندگی مان دارند؟
پاسخ: این باورها
که فلسفه ما را میسازند، نقش تعیین کننده در انتخاب اهداف دارند. این
باورها هستند که به ما میگویند چه چیزی را هدف زندگی قراردهیم و از چه چیزی
گریزان باشیم. فلسفه هرکس معنا دهنده به زندگی اوست.
7 .کدام امور فلسفه ما را می سازند و نقش تعیین کننده در انتخاب اهداف دارند؟
پاسخ: باورهای مربوط به زندگی
8 .با توجه به نقش باورها در زندگی، مردم به چند دسته تقسیم می شوند؟
پاسخ: 3 دسته: 1
-برخی آدم ها کمتر به اموری مانند حقیقت انسان و جهان میاندی شند و به همان
اندازه ای که از دور و بر شان آموخته اند، قناعت میکنند، در نتیجه در
انتخاب هدف نیز دقت نظر چندانی ندارند و
بیشتر دنباله روی دیگرانند. 2 -برخی آدم ها در این امور می اندیشند و در
بسیاری موارد به دانشی درست درباره جهان و انسان میرسند؛ در نتیجه می
توانند هدف قابل قبولی برای زندگی برگزینند و زندگی آنان معنای در ستی پیدا
کند. 3 -برخی نیز نگر شی نادر ست درباره جهان و ان سان دارند. اینان، در
انتخاب هدف به خطا رفته و زندگی آنان معنای نادرستی به خود گرفته است .
9 .چگونه می توان به فواید و ثمرات تفکر فلسفی پی برد؟
پاسخ: اگر ان سان قدرت تفکر خود را افزایش دهد و با استفاده از قواعد تفکر، در امور فلسفی بیندیشد، به فواید و ثمرات آن دست می یابد.
10 .برخی فواید تفکر فلسفی را برشمارید.
پاسخ: 1 -دوری از مغالطه ها 2 -استقالل در اندیشه 3 -رهایی از عادت های غیرمنطقی
11 .نقش فلسفه در دوری از مغالطات چیست ؟
پاسخ: فلسفه از
توانایی منطقی تشخیص مغالطه ها و خارج کردن آنها از باورها کمک می گیرد تا
اندیشه های فلسفی درست از تفکرات غلط تشخیص داده شود و راه رسیدن به
اعتقادات درست هموار گردد. فیلسوفان می کوشند با کاستن از مغالطه ها، فهم
درستی از حقایق، چه در عالم هستی و چه در مسائل بنیادی زندگی، ارائه دهند و
آن را با گفتار مناسبی که خالی از مغالطه باشد، بیان کنند. آنها می کوشند
نمونه هایی از مغالطه های فلسفی را جهت عبرت گرفتن دیگران، نشان دهند؛ چرا
که برخی افراد گاهی بدون اینکه دقت کنند، در زندگی خود، باوری را که مبنای
آن یک مغالطه است، پذیرفته و براساس آن تصمیم می گیرند و عمل می کنند.
12 .در عبارت مقابل چه نوع مغالطه ای به کار رفته است؟ «زندگی
برخی فیلسوفان نشان میدهد که آنها سر گرم بحثهای انتزاعی خود بودهاند و
کاری به زندگی واقعی مردم نداشته اند، پس چرا ما از آنها دنباله روی کنیم؟»
پاسخ: مغالطه تعمیم
شتاب زده. تعمیم یک حکم جزئی به همه مصداق ها. آری برخی فیلسوفان بوده و
هستند که کاری به زندگی واقعی مردم نداشته و ندارند. اما همه این گونه
نیستند. مانند سقراط، سهروردی …
13 .از فواید تفکر فلسفی، استقلال در اندیشه را توضیح دهید.
پاسخ: فیلسوف واقعی
هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و
تعصّب بنا نمی کند. او درباره استدلال ها می اندیشد و اگر به در ستی شان
پی ببرد، آنها را می پذیرد. عموم مردم در مسائل بنیادین فلسفی می اندیشند و
نظر می دهند؛ درباره خدا، آزادی، اختیار، خوشبختی و رنج. فرق فیلسوف با
مردمان دیگر این ا ست که اولا فیلسوف درباره همین مسائل به نحو جدّی فکر
میکند؛ ثانیا با روش درست وارد این قبیل مسائل می شود و پاسخ می دهد. او
تابع برهان و استدلال است؛ نه تابع افراد و اشخاص.
14 .یک فیلسوف در چه صورتی سخنی را می پذیرد؟
پاسخ: فیلسوف واقعی
هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و
تعصّب بنا نمی کند. او درباره استدلال ها می اندیشد و اگر به درستی شان پی
ببرد، آنها را می پذیرد.
15 .عبارت « فیلسوف واقعی هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و
عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و تعصّب بنا نمی کند» بیانگر کدام یک
از فواید تفکر فلسفی است؟
پاسخ: استقلال در اندیشه
16 .یک فیلسوف هرگز عقیده اش را بر چه پایه ای بنا نمی کند؟
پاسخ: را بر پایه خیالات، تبلیغات و تعصّب
17 .فیلسوف واقعی چه ویژگی هایی دارد؟
پاسخ: فیلسوف واقعی
هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و
تعصّب بنا نمی کند. او درباره استدلال ها می اندیشد و اگر به درستی شان پی
ببرد، آنها را می پذیرد.
18 .فرق فیلسوف با مردمان دیگر چیست؟
پاسخ: این است که
اولا فیلسوف درباره مسائل بنیادین فلسفی به نحو جدّی فکر میکند؛ ثانیا با
روش درست وارد این قبیل مسائل می شود و پاسخ می دهد. او تابع برهان و
استدلال است؛ نه تابع افراد و اشخاص
19.از فواید تفکر فلسفی، رهایی از عادات غیرمنطقی را توضیح دهید.
پاسخ: در بسیاری از
مواقع، افراد یک جامعه افکاری را می پذیرند که پشتوانه عقلی و منطقی محکمی
ندارند، بلکه بر اثر مرور زمان و یا انتقال از نسلی به نسل بعد، به صورت
یک عادت در آمده است و اکثر افراد جامعه، بدون دلیل آنها را پذیرفته اند.
افراد متفکر این جوامع، این قبیل افکار را مورد ارزیابی قرار میدهند و اگر
منطبق با عقل نبود، آنها را نمی پذیرند و تلاش میکنند سایرین را نیز به
باطل بودن آن افکار آگاه کنند.
20 .واکنش مردم نسبت به ارزیابی افراد متفکر از عقاید غیرمنطقی چیست؟
پاسخ: از آنجا که
این قبیل عقاید مورد پذیرش مردم است، در ابتدا مردم سخنان این متفکران را
نمی پذیرند و حتی دیدگاه آن متفکران را باطل و انحرافی مینامند. البته،
استقامت متفکران حق طلب و دلسوز، بالاخره موثر واقع می شود و باطل بودن آن
عقاید، با درخشش حقیقت، به تدریج نمایان میگردد و بسیاری از مردم عقاید
باطل خود را کنار میگذارند و به حقیقت رو می آورند.
21 .افلاطون در تمثیل غار میخواهد چه چیزی را نشان دهد؟
پاسخ: می خواهد نشان دهد که چگونه فلسفه، انسان را به سمت آزادی حقیقی هدایت می کند.
22 .افلاطون در کدام کتاب مثالی برای آزادی اندیشه بیان می کند؟ این تمثیل به چه نامی مشهور است؟
پاسخ: جمهوری – تمثیل غار
23 .چرا زندانی بعد از پاره شدن زنجیر نمی تواند به یکباره به
روشنایی بیرون بنگرد(چرا از روشنایی خواهد گریخت و به سایه ها پناه خواهد
برد؟)
پاسخ: روشنایی چ شم
هایش را خیره خواهد ساخت و نخواهد توانست عین اشیایی را که تا آن هنگام
تنها سایه های آنها را میدید، درست ببیند و اگر بخواهد درخود روشنایی
بنگرد، طبیعی است که چشم هایش به دردی طاقت فرسا مبتلا خواهد شد؛ بنابراین
این فرد از روشنایی خواهد گریخت و باز به سایه ها پناه خواهد برد زیرا آنها
را بهتر می توانست ببیند. عقیده اش هم نسبت به سایه ها استوار تر خواهد
شد.
24 .اگر کسی زندانی را از غار بیرون آورد و در معرض نور کامل قراردهد، آیا توانایی دیدن اشیای حقیقی را دارد؟ چرا؟
پاسخ: خیر. زیرا
چنان رنج عظیمی بر او تحمیل می شود که توانایی تحمل آن را از دست خواهد داد
و نخواهد توانست هیچ یک از اشیای حقیقی را ببیند و بشناسد.
25 .چگونه زندانی رها شده، می تواند به سایه بودن تصاویر پی ببرد(و خواهد فهمید که تا اندازه ای خورشید عامل هر چیز است؟)
پاسخ: اگر به تدریج
چشمان وی با روشنایی خو بگیرد، یکی پس از دیگری انسان ها ، حیوانات و
اشیای واقعی را خواهد شناخت و به سایه بودن آن تصاویر که تا چندی قبل آنها
را حقیقت می پنداشت، پی خواهد برد. این شخص پس از مدّتی خواهد توانست آن
نوری را که عامل شناخت اشیا است ببیند و بداند که تا اندازه ای خورشید عامل
هر چیزی است که او و دوستانش در زندان به دیدن آنها عادت کرده بودند
26 .چگونه تمثیل غار راه رسیدن به آزادی حقیقی را تبیین میکند؟
پاسخ: زندانی رها
شده از بند که به روشنی حقیقت عادت کرد و عامل شناخت اشیا را، همان نور و
روشنی دانست، از وضعیت خود احساس رضایت می کند و دیگر حاضر به بازگشت به
جایگاه قبلی خود نخواهد بود او به حال گرفتاران دربند تاسف خواهد خورد و
برای رهایی آنان تلاش خواهد کرد و به آنها خواهد گفت که سایه ها، حقیقی
نیستند و باید در عالمی خارج از عالم غار به دنبال حقیقت بود.
27 .اگر زندانی رها شده از بند، غار را بیاد بیاورد چه احساسی نسبت به خود و گرفتاران در بند خواهد داشت ؟
پاسخ: از وضعیت خود احساس رضایت خواهد کرد و بر حال گرفتاران در بند تاسف خواهد خورد و برای رهایی آنان از زندان تلاش خواهد کرد.
28 .اگر زندانی آزاد شده را دوباره به داخل غار ببرند بین او و اطرافیان چه گفتگویی برقرار می شود؟
پاسخ: او به آنها
میگوید این سایه ها حقیقی نیستند. امّا همه حرف او را خنده دار خواهند
یافت. آنان به یکدیگر میگویند او از غار بیرون رفت و با خراب شدن و از دست
دادن بینایی اش برگشت.
29 .با توجه به تمثیل غار افلاطون، گذر از یک وضع عادی و رسیدن به حقیقت برتر در پرتو چه چیزی به دست می آید؟
پاسخ: راه رهایی از
نظر افلاطون در آمدن از ساکون، بلند شدن از جای خود، تحمل رنج اولیه برای
عبور و رسیدن به حقیقت است. برای کشف حقیقت، ابتدا باید زنجیر عادت های
نابخردانه را با کمک عقل و خرد، پاره کرد و فکر را از تاثیرپذیری از آنها
رهایی بخشید. آنگاه آزاد از این زنجیرها و قیود اندیشید و به تدریج زندگی
را بر زیربنایی محکم و استوار بنا کرد
30 .رنج رسیدن به حقیقت شیرین تر ا ست یا راحتی ماندن در نادانی؟
پاسخ: یک فیلسوف
واقعی رنج رسیدن به حقیقت برایش شیرین تر است اما یک فرد عادی که در قید
عقل معاش است راحتی ماندن در نادانی را ترجیح می دهد.
31 .چرا افلاطون ماندن در نادانی و عدم درک حقیقت را به زندانی دربند تشبیه کرده است؟
پاسخ: نادان محصور
در توهمات خود است. محدوده دید او بسیار کوچک است. گویی دست و پایش بسته
است و از انواع حرکت هایی که می تواند بکند و انواع تصمیم هایی که میتواند
بگیرد خبر ندارد. به همین جهت انجام نمی دهد. زندانی نیز چنین است. پس می
توان گفت هر دو گروه در باره شکل زندگی و تصمیم گیری هایی که میکنند نمی
اندیشند و گرفتار زنجیر عادات خود و آداب رسومی هستند که جامعه، صحیح یا
غلط، برآن ها تحمیل کرده است. حوادث جهان و زندگی نیز آنها را به تفکر وا
نمیدارد( برگرفته از جزوه استاد جلالی)
32 .بزرگ ترین زندانی که ب شر ممکن است به آن گرفتار شود، چیست؟
پاسخ: جهل و نادانی و عدم درک حقیقت (گرفتاری ان سان در غار عادت ها و تعصب ها و نادانی).
33 .چرا زندانیان در غار سخنان جوانی را که برای رهایی آنها برگشته بود، نمی پذیرفتند؟
پاسخ: چون
زندانیان، به همان جهان سایه ها و نمودهای سطحی دل خوش بوده اند و به آن
باور داشتند. آنها به وضع موجود عادت کرده بودند و آن را بی شتر می
پسندیدند تغییر و ترک عادت معمولا دشوار و رنج آور است و از عهده هر کسی
برنمی آید تنها فیلسوفان و اهل تفکرند که شهامت بیرون رفتن از غار را در
خود می یابند.
درس سوم: فلسفه و زندگی
1 .آیا باورهای ما درباره جهان، انسان با باورهای دیگران یکسان است؟ این باورها بر ا ساس دلیل است یا عادت؟
پاسخ: هر یک از ما
باورهایی درباره جهان، انسان، مرگ، عدالت، زیبایی و نظایر آن داریم که گاه
با باورهای دیگران یکسان است و گاهی هم متفاوت و مختلف. ما با همین باورها
زندگی میکنیم و برا ساس آنها تصمیم بیگیریم و عمل مینماییم. شاید دلایل
برخی از این باورها را بدانیم و برای برخی هم دلیلی نداشته باشیم و صرفا
طبق عادت آنها را قبول کرده باشیم
2 .چگونه میتوانیم حدس بزنیم که اطرافیانمان در زندگی خود به دنبال چه اهدافی هستند و زندگی برای آنان چه معنایی دارد؟
پاسخ: اگر ما
اطرافیان خود را زیر نظر بگیریم، میتوانیم از لا به لای حرف هایی که میزنند
یا رفتارهایی که دارند، برخی از ریشه های فکری آنان را کشف کنیم و
بدانیم که آنها چه عقیده و طرز فکری دارند و اگر بتوانیم این طرز فکرها و
عقیده ها را خوب تحلیل کنیم، می توانیم حدس بزنیم که آنها در زندگی خود به
دنبال چه اهدافی هستند و زندگی برای آنان چه معنایی دارد .
3 .چرا برخی انسانها، فارغ از اشتغالات روزانه، لحظاتی به تفکر درباره باورهای خود میپردازند؟
پاسخ: برخی انسان
ها، فارغ از اشتغالات روزانه، لحظاتی به تفکر درباره باورهای خود می
پردازند و نسبت به پذیرش آن باورها می اندی شند. آنان میخواهند به ری شه
باورهای خود بر سند و چرایی قبول آنها را مرور کنند. اینان، در حقیقت، اهل
تفکر فلسفی هستند و می کوشند بنیان های فکری خود را در چارچوب عقل و منطق
قرار دهند.
4 .در چه صورتی خودمان بنیان های فکری خود را می سازیم و به
آزاد اندیشی می رسیم؟( آزاد اندیشی محصول چه نوع تفکری است و چگونه به دست
می آید؟)
پاسخ: اندیشیدن
فیلسوفانه تامل کردن درباره باورهای مربوط به زندگی است؛ آموختن چرایی و
یافتن دالیل درستی یا نادر ستی باورها؛ پذیرفتن باورهای درست و کنار گذاشتن
باورهای نادرست. در این صورت، خودمان بنیان های فکری خود را می سازیم و به
آزاد اندیشی می رسیم و شخصیتی مستقل کسب می کنیم.
5 .نتیجه تفکر فلسفی درباورهایمان چیست؟
پاسخ: 1-ساختن بنیان های فکری به دست خودمان 2 -آزاد اندیشی 3 -کسب شخصیت مستقل
6 .باورها(یا فلسفه) چه نقشی در زندگی مان دارند؟
پاسخ: این باورها
که فلسفه ما را میسازند، نقش تعیین کننده در انتخاب اهداف دارند. این
باورها هستند که به ما میگویند چه چیزی را هدف زندگی قراردهیم و از چه چیزی
گریزان باشیم. فلسفه هرکس معنا دهنده به زندگی اوست.
7 .کدام امور فلسفه ما را می سازند و نقش تعیین کننده در انتخاب اهداف دارند؟
پاسخ: باورهای مربوط به زندگی
8 .با توجه به نقش باورها در زندگی، مردم به چند دسته تقسیم می شوند؟
پاسخ: 3 دسته: 1
-برخی آدم ها کمتر به اموری مانند حقیقت انسان و جهان میاندی شند و به همان
اندازه ای که از دور و بر شان آموخته اند، قناعت میکنند، در نتیجه در
انتخاب هدف نیز دقت نظر چندانی ندارند و
بیشتر دنباله روی دیگرانند. 2 -برخی آدم ها در این امور می اندیشند و در
بسیاری موارد به دانشی درست درباره جهان و انسان میرسند؛ در نتیجه می
توانند هدف قابل قبولی برای زندگی برگزینند و زندگی آنان معنای در ستی پیدا
کند. 3 -برخی نیز نگر شی نادر ست درباره جهان و ان سان دارند. اینان، در
انتخاب هدف به خطا رفته و زندگی آنان معنای نادرستی به خود گرفته است .
9 .چگونه می توان به فواید و ثمرات تفکر فلسفی پی برد؟
پاسخ: اگر ان سان قدرت تفکر خود را افزایش دهد و با استفاده از قواعد تفکر، در امور فلسفی بیندیشد، به فواید و ثمرات آن دست می یابد.
10 .برخی فواید تفکر فلسفی را برشمارید.
پاسخ: 1 -دوری از مغالطه ها 2 -استقالل در اندیشه 3 -رهایی از عادت های غیرمنطقی
11 .نقش فلسفه در دوری از مغالطات چیست ؟
پاسخ: فلسفه از
توانایی منطقی تشخیص مغالطه ها و خارج کردن آنها از باورها کمک می گیرد تا
اندیشه های فلسفی درست از تفکرات غلط تشخیص داده شود و راه رسیدن به
اعتقادات درست هموار گردد. فیلسوفان می کوشند با کاستن از مغالطه ها، فهم
درستی از حقایق، چه در عالم هستی و چه در مسائل بنیادی زندگی، ارائه دهند و
آن را با گفتار مناسبی که خالی از مغالطه باشد، بیان کنند. آنها می کوشند
نمونه هایی از مغالطه های فلسفی را جهت عبرت گرفتن دیگران، نشان دهند؛ چرا
که برخی افراد گاهی بدون اینکه دقت کنند، در زندگی خود، باوری را که مبنای
آن یک مغالطه است، پذیرفته و براساس آن تصمیم می گیرند و عمل می کنند.
12 .در عبارت مقابل چه نوع مغالطه ای به کار رفته است؟ «زندگی
برخی فیلسوفان نشان میدهد که آنها سر گرم بحثهای انتزاعی خود بودهاند و
کاری به زندگی واقعی مردم نداشته اند، پس چرا ما از آنها دنباله روی کنیم؟»
پاسخ: مغالطه تعمیم
شتاب زده. تعمیم یک حکم جزئی به همه مصداق ها. آری برخی فیلسوفان بوده و
هستند که کاری به زندگی واقعی مردم نداشته و ندارند. اما همه این گونه
نیستند. مانند سقراط، سهروردی …
13 .از فواید تفکر فلسفی، استقلال در اندیشه را توضیح دهید.
پاسخ: فیلسوف واقعی
هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و
تعصّب بنا نمی کند. او درباره استدلال ها می اندیشد و اگر به در ستی شان
پی ببرد، آنها را می پذیرد. عموم مردم در مسائل بنیادین فلسفی می اندیشند و
نظر می دهند؛ درباره خدا، آزادی، اختیار، خوشبختی و رنج. فرق فیلسوف با
مردمان دیگر این ا ست که اولا فیلسوف درباره همین مسائل به نحو جدّی فکر
میکند؛ ثانیا با روش درست وارد این قبیل مسائل می شود و پاسخ می دهد. او
تابع برهان و استدلال است؛ نه تابع افراد و اشخاص.
14 .یک فیلسوف در چه صورتی سخنی را می پذیرد؟
پاسخ: فیلسوف واقعی
هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و
تعصّب بنا نمی کند. او درباره استدلال ها می اندیشد و اگر به درستی شان پی
ببرد، آنها را می پذیرد.
15 .عبارت « فیلسوف واقعی هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و
عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و تعصّب بنا نمی کند» بیانگر کدام یک
از فواید تفکر فلسفی است؟
پاسخ: استقلال در اندیشه
16 .یک فیلسوف هرگز عقیده اش را بر چه پایه ای بنا نمی کند؟
پاسخ: را بر پایه خیالات، تبلیغات و تعصّب
17 .فیلسوف واقعی چه ویژگی هایی دارد؟
پاسخ: فیلسوف واقعی
هیچ سخنی را بدون دلیل نمی پذیرد و عقیده اش را بر پایه خیالات، تبلیغات و
تعصّب بنا نمی کند. او درباره استدلال ها می اندیشد و اگر به درستی شان پی
ببرد، آنها را می پذیرد.
18 .فرق فیلسوف با مردمان دیگر چیست؟
پاسخ: این است که
اولا فیلسوف درباره مسائل بنیادین فلسفی به نحو جدّی فکر میکند؛ ثانیا با
روش درست وارد این قبیل مسائل می شود و پاسخ می دهد. او تابع برهان و
استدلال است؛ نه تابع افراد و اشخاص
19.از فواید تفکر فلسفی، رهایی از عادات غیرمنطقی را توضیح دهید.
پاسخ: در بسیاری از
مواقع، افراد یک جامعه افکاری را می پذیرند که پشتوانه عقلی و منطقی محکمی
ندارند، بلکه بر اثر مرور زمان و یا انتقال از نسلی به نسل بعد، به صورت
یک عادت در آمده است و اکثر افراد جامعه، بدون دلیل آنها را پذیرفته اند.
افراد متفکر این جوامع، این قبیل افکار را مورد ارزیابی قرار میدهند و اگر
منطبق با عقل نبود، آنها را نمی پذیرند و تلاش میکنند سایرین را نیز به
باطل بودن آن افکار آگاه کنند.
20 .واکنش مردم نسبت به ارزیابی افراد متفکر از عقاید غیرمنطقی چیست؟
پاسخ: از آنجا که
این قبیل عقاید مورد پذیرش مردم است، در ابتدا مردم سخنان این متفکران را
نمی پذیرند و حتی دیدگاه آن متفکران را باطل و انحرافی مینامند. البته،
استقامت متفکران حق طلب و دلسوز، بالاخره موثر واقع می شود و باطل بودن آن
عقاید، با درخشش حقیقت، به تدریج نمایان میگردد و بسیاری از مردم عقاید
باطل خود را کنار میگذارند و به حقیقت رو می آورند.
21 .افلاطون در تمثیل غار میخواهد چه چیزی را نشان دهد؟
پاسخ: می خواهد نشان دهد که چگونه فلسفه، انسان را به سمت آزادی حقیقی هدایت می کند.
22 .افلاطون در کدام کتاب مثالی برای آزادی اندیشه بیان می کند؟ این تمثیل به چه نامی مشهور است؟
پاسخ: جمهوری – تمثیل غار
23 .چرا زندانی بعد از پاره شدن زنجیر نمی تواند به یکباره به
روشنایی بیرون بنگرد(چرا از روشنایی خواهد گریخت و به سایه ها پناه خواهد
برد؟)
پاسخ: روشنایی چ شم
هایش را خیره خواهد ساخت و نخواهد توانست عین اشیایی را که تا آن هنگام
تنها سایه های آنها را میدید، درست ببیند و اگر بخواهد درخود روشنایی
بنگرد، طبیعی است که چشم هایش به دردی طاقت فرسا مبتلا خواهد شد؛ بنابراین
این فرد از روشنایی خواهد گریخت و باز به سایه ها پناه خواهد برد زیرا آنها
را بهتر می توانست ببیند. عقیده اش هم نسبت به سایه ها استوار تر خواهد
شد.
24 .اگر کسی زندانی را از غار بیرون آورد و در معرض نور کامل قراردهد، آیا توانایی دیدن اشیای حقیقی را دارد؟ چرا؟
پاسخ: خیر. زیرا
چنان رنج عظیمی بر او تحمیل می شود که توانایی تحمل آن را از دست خواهد داد
و نخواهد توانست هیچ یک از اشیای حقیقی را ببیند و بشناسد.
25 .چگونه زندانی رها شده، می تواند به سایه بودن تصاویر پی ببرد(و خواهد فهمید که تا اندازه ای خورشید عامل هر چیز است؟)
پاسخ: اگر به تدریج
چشمان وی با روشنایی خو بگیرد، یکی پس از دیگری انسان ها ، حیوانات و
اشیای واقعی را خواهد شناخت و به سایه بودن آن تصاویر که تا چندی قبل آنها
را حقیقت می پنداشت، پی خواهد برد. این شخص پس از مدّتی خواهد توانست آن
نوری را که عامل شناخت اشیا است ببیند و بداند که تا اندازه ای خورشید عامل
هر چیزی است که او و دوستانش در زندان به دیدن آنها عادت کرده بودند
26 .چگونه تمثیل غار راه رسیدن به آزادی حقیقی را تبیین میکند؟
پاسخ: زندانی رها
شده از بند که به روشنی حقیقت عادت کرد و عامل شناخت اشیا را، همان نور و
روشنی دانست، از وضعیت خود احساس رضایت می کند و دیگر حاضر به بازگشت به
جایگاه قبلی خود نخواهد بود او به حال گرفتاران دربند تاسف خواهد خورد و
برای رهایی آنان تلاش خواهد کرد و به آنها خواهد گفت که سایه ها، حقیقی
نیستند و باید در عالمی خارج از عالم غار به دنبال حقیقت بود.
27 .اگر زندانی رها شده از بند، غار را بیاد بیاورد چه احساسی نسبت به خود و گرفتاران در بند خواهد داشت ؟
پاسخ: از وضعیت خود احساس رضایت خواهد کرد و بر حال گرفتاران در بند تاسف خواهد خورد و برای رهایی آنان از زندان تلاش خواهد کرد.
28 .اگر زندانی آزاد شده را دوباره به داخل غار ببرند بین او و اطرافیان چه گفتگویی برقرار می شود؟
پاسخ: او به آنها
میگوید این سایه ها حقیقی نیستند. امّا همه حرف او را خنده دار خواهند
یافت. آنان به یکدیگر میگویند او از غار بیرون رفت و با خراب شدن و از دست
دادن بینایی اش برگشت.
29 .با توجه به تمثیل غار افلاطون، گذر از یک وضع عادی و رسیدن به حقیقت برتر در پرتو چه چیزی به دست می آید؟
پاسخ: راه رهایی از
نظر افلاطون در آمدن از ساکون، بلند شدن از جای خود، تحمل رنج اولیه برای
عبور و رسیدن به حقیقت است. برای کشف حقیقت، ابتدا باید زنجیر عادت های
نابخردانه را با کمک عقل و خرد، پاره کرد و فکر را از تاثیرپذیری از آنها
رهایی بخشید. آنگاه آزاد از این زنجیرها و قیود اندیشید و به تدریج زندگی
را بر زیربنایی محکم و استوار بنا کرد
30 .رنج رسیدن به حقیقت شیرین تر ا ست یا راحتی ماندن در نادانی؟
پاسخ: یک فیلسوف
واقعی رنج رسیدن به حقیقت برایش شیرین تر است اما یک فرد عادی که در قید
عقل معاش است راحتی ماندن در نادانی را ترجیح می دهد.
31 .چرا افلاطون ماندن در نادانی و عدم درک حقیقت را به زندانی دربند تشبیه کرده است؟
پاسخ: نادان محصور
در توهمات خود است. محدوده دید او بسیار کوچک است. گویی دست و پایش بسته
است و از انواع حرکت هایی که می تواند بکند و انواع تصمیم هایی که میتواند
بگیرد خبر ندارد. به همین جهت انجام نمی دهد. زندانی نیز چنین است. پس می
توان گفت هر دو گروه در باره شکل زندگی و تصمیم گیری هایی که میکنند نمی
اندیشند و گرفتار زنجیر عادات خود و آداب رسومی هستند که جامعه، صحیح یا
غلط، برآن ها تحمیل کرده است. حوادث جهان و زندگی نیز آنها را به تفکر وا
نمیدارد( برگرفته از جزوه استاد جلالی)
32 .بزرگ ترین زندانی که ب شر ممکن است به آن گرفتار شود، چیست؟
پاسخ: جهل و نادانی و عدم درک حقیقت (گرفتاری ان سان در غار عادت ها و تعصب ها و نادانی).
33 .چرا زندانیان در غار سخنان جوانی را که برای رهایی آنها برگشته بود، نمی پذیرفتند؟
پاسخ: چون
زندانیان، به همان جهان سایه ها و نمودهای سطحی دل خوش بوده اند و به آن
باور داشتند. آنها به وضع موجود عادت کرده بودند و آن را بی شتر می
پسندیدند تغییر و ترک عادت معمولا دشوار و رنج آور است و از عهده هر کسی
برنمی آید تنها فیلسوفان و اهل تفکرند که شهامت بیرون رفتن از غار را در
خود می یابند.