درسنامه فارسی هفتم درس نهم شوق خواندن معنی واژگان و معنی نثر و شعر معنی درس همراه با ارایه ها


تعداد   6  صفحه  فایل   PDF     در حالت به صورت فشرده در قالب  winzipقابل دانلود می باشد.

معنی صفحه 82 فارسی هفتم 👇 🔹 علّامه محمّدتقی جعفری، از همان کودکی کنجکاو و دقیق بود. همراه دایی و برادرش به دامن طبیعت می رفت. طبیعت را دوست داشت و می کوشید از زیبایی های آن لذّت ببرد. او، گاه دقایقی طولانی به یک گل خیره می شد و نشاط عجیبی احساس می کرد. گاهی وقت ها برای شنیدن صدای پرندگان، روی تخته سنگی دراز می کشید و چشم هایش را می بست و به آواز آنها که با صدای رودخانه در هم می آمیخت، گوش می سپرد. از تلخ ترین خاطرات روزهای کودکی او، دیدن کسانی بود که با تیرکمان به صید پرنده ها می پرداختند. او از صید گنجشکی کوچک با تیرکمان، احساس بیزاری و تنفّر می کرد. وقتی در حیاط مدرسه می شنید که هم کلاسی هایش با هیجان از شکار پرنده ای حرف می زنند، با ناراحتی از آنها دور می شد. او شیفته طبیعت بود و از اینکه کسانی با خشونت سعی می کردند طبیعت زیبا و آرام را بر هم بزنند، رنج می برد. آرایه های ادبی: کنجکاو و دقیق: مسند بود: فعل اسنادی معنی صفحه 83 فارسی هفتم 👇 🔹 از روزی که وارد مدرسه شده بود، کلاس درس را نیز مثل گشت و گذار در صحراها و باغ ها دوست می داشت. همان قدر که از بازی کردن لذّت می برد، از حلّ مسائل ریاضی، خواندن جغرافیا و علوم به وجد می آمد. او تعجّب می کرد که چرا بعضی از بچّه ها درس را به اندازه بازی کردن دوست ندارند و موقع شنیدن و خواندن شعر، احساس شادی نمی کنند. در اوّلین ساعات حضورش در قم به حرم حضرت معصومه (س) پناه برد. سر بر ضریح آن حضرت گذاشت و آرام اشک ریخت. از خداوند خواست به او در راهی که انتخاب کرده است؛ اخلاص و همّت بلند، عطا کند و به قلب نگران مادر نیز آرامش و نشاط بخشد و بیماری و کسالت او را شفا دهد. زیارت حضرت معصومه (س) به او آرامش بخشید. باز هم شوق خواندن و عطش مطالعه در وجودش زنده شد. مشتاقانه به سوی «مدرسه دارالشّفای» قم به راه افتاد. از حرم تا مدرسه راهی نبود، تنها چند قدم. حرم، دل او را آرام می کرد و مدرسه، اندیشه اش را. آرایه های ادبی: حرم: نهاد دل او: مفعول مدرسه: نهاد اندیشه اش: مفعول عبارت دارای دو جمله است. 🔹 حجره ای ساده و کوچک نصیب او شد. حجره ای که فضای آن بیش از شش متر مربّع نبود و گلیم کهنه و ساده ای کف آن را پوشانده بود. حجره ای که برای محمّدتقی از همه دنیا بزرگ تر بود. حالا می توانست در کلاس درس استادان مختلف، شرکت کند و هر روز تا نیمه های شب به مطالعه و اندیشیدن بپردازد. آرایه های ادبی: حجره ای ساده و کوچک: نهاد نصیب او: مسند آرایه: مبالغه حجره: نهاد محمدتقی: متمم همه دنیا : متمم بزرگتر: مسند بود: فعل اسنادی

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود فایل های تخصصی | پاورپوینت| تحقیق| مقاله| نمونه سوال| فرمول| پیشینه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید