عنوان: مبانی نظری دلبستگی شغلی و رضایت شغلی
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 81
پیشینه تحقیق کامل خارجی و داخلی
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 81
پیشینه تحقیق کامل خارجی و داخلی
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
تعاریف دل بستگی شغلی
(کانونگو، 1982 )، دل بستگی شغلی را به عنوان یک توصیف از شغل فعلی فرد و تابعی از مقداری می داند که شغل او می تواند نیازهای کنونی اش را ارضا کند (کارملی، 2005)، تعاریف ارائه شده در مورد دل بستگی شغلی بسیار شبیه به هم می باشند. دل بستگی شغلی به میزان درجه ای گفته می شود که شخص ازنظر روحی با کارش همانندسازی می کند با میزان اهمیتی که فرد برای کارش قائل است.
(دوبین 1961)، دل بستگی شغلی را عبارت می داند از درونی کردن ارزش هایی مثل خوبی کار بااهمیت، در نزد شخص؛ و به عبارت دیگر میزانی که شخص می تواند خودش را بیشتر در اختیار سازمان قرار دهد.
(لودال و کی نر 1965)، در تحقیق خود دل بستگی را این طور تعریف می کند: میزان تاثیراتی که انجام کار بر روی عزت نفس فرد می گذارد.
(رابینز و کولتر ، 1999)، در تعریف خود گفته اند: دل بستگی شغلی عبارت است از میزانی که یک کارکن با کارش همانندسازی می کند به طور فعال در شغلش فعالیت می کند و به عملکرد شغلش به عنوان چیز مهمی جهت ارزش ها به خود قائل توجه می کند.
دل بستگی شغلی و سازمانی از طریق ایجاد همبستگی و تعلق روانی حاصل می شود. این تعلق روانی خاطر را می توان از طریق درگیر کردن افراد در فرایند تصمیمات حساس به ویژه در مدیران ارشد به دست آورد. به طور مثال برخی یافته ها نشان می دهد که در اختیار قرار دادن اطلاعات حساس و کلیدی و تبیین اولویت های سازمان موجب دل بسته شدن مدیران به سازمان می باشد (لوداهل و کجنر 1965). واژه ی دل بستگی شغلی را به عنوان درونی کردن ارزش خوبی و اهمیت کار در ارزش های شخص تعریف کرده اند (میشرا و شاین 2005). در تعریف دیگری توسط (لاول و هال 1970) دل بستگی شغلی به عنوان، هویت یابی روان شناختی یک فرد با کارش و درجه ای که موقعیت شغلی برای هویت فرد نقش محوری دارد بیان می شود. دل بستگی شغلی به عنوان نیرومندی رابطه بین کار شخص و خود پنداره وی تعریف گردیده است.
در صورتی می گویند شخص به شغلش دل بسته است که وی:
1. فعالانه در انجام آن مشارکت جوید
2. به عنوان علاقه محوری در زندگی با آن برخورد نماید
3. عملکرد در آن را برای عزت نفس خودش مهم تلقی کند.
4. عملکرد آن را با خود پنداره خود یکسان بداند (پیندر ، 1998به نقل از ارشدی، 1387).
دل بستگی شغلی این است که چطور مردم می بینند شغلشان را به عنوان یک رابطه با محیط کاری و چطور کار و زندگی شان باهم درآمیخته است. کسانی که دل بستگی شغلی پائینی دارند، احساس بیگانگی از هدف می کنند. بیگانگی در سازمان با احساس جداگانه بین اینکه چطور کارکنان می بینند خودشان را به عنوان «زندگی» و آنچه در شغل انجام می دهند. بیگانگی در کار و دل بستگی در شغل با یکدیگر همبسته هستند (هایرسچ فیلد و فایلد، 2000، رابینوتز و هال ، 1981). دل بستگی شغلی از موضوعات تحقیقی جالب رو به رشد می باشد به عنوان باور خلاصه ای از شغل کنونی تعریف شده است که منجر به عمل می شود و می تواند نیازهای حاضر شخص را برآورده سازد
(مانتلر، 2005، گورین، وورف و فلد، 1960)، تحت تاثیر نظریه های انگیزشی عمده مانند (هرزبرگ ، ماستر، اسنایدرمن 1959 و مازلو، 1954 نقل از گورین و دیگران، 1960)، دل بستگی شخصی در نقش های شغلی را به عنوان سطحی از تلاش فرد برای ابراز و شکوفا کردن خود در کار تعریف کرده اند.
(اتکینسون و لیتوین ، 1960، نقل از لیتنگر، 1982)، با تایید وجود رابطه بین دل بستگی شغلی و انگیزه پیشرفت کارکنان دارای دل بستگی شغلی بالا را به عنوان افرادی هدفمند و کارکنان با سطح دل بستگی پایین را به عنوان افرادی که از شکست به شدت می ترسند، توصیف کرده اند. بر مبنای این نظریه دل بستگی ممکن است از بازخورد مرتبط با عملکرد تاثیر پذیرد؛ اما درعین حال نمی توان اهمیت نقش زمینه ها و استعدادهای فردی را مانند انگیزه پیشرفت که تحت تاثیر محیط واقعی با مداخله های شغلی قرار نمی گیرند، نادیده گرفت.
مفهوم دل بستگی شغلی به عنوان یک بازخورد، متغیر مهمی است که به افزایش اثربخشی سازمان کمک می کند. هر چه سطح دل بستگی شغلی کارکنان یک سازمان بالا باشد، اثربخشی آن نیز افزایش خواهد یافت. به منظور افزایش سطح دل بستگی شغلی باید به تعیین کننده های آن نگاهی واقع نگر و همه جانبه داشته باشیم. در بین دیدگاه های مختلف، واقع نگرترین دیدگاه دل بستگی شغلی تابعی از شخصیت و فضای سازمانی است (لانکوماران به نقل از بلنج، 2010).
عوامل موثر در دلبستگی شغلی
مهم ترین ویژگی های شخصی در دلبستگی عبارت اند از: سن، نیاز به رشد، اعتقاد به اخلاق کار سنتی. کارگران مسن شاید به دلیل دارا بودن مسئولیت و چالشی بیشتر و فرصت کافی برای ارضاء نیازهای رشد معمولاً بیشتر به شغل خود دل بسته اند. کارگران جوان تر نوعاً در سطح اولیه برانگیختگی کمتر دارند و شغلشان دارای چالش کمتری است (مهداد، 1389).
مهداد (1389)، بیان می کند که نیازهای رشد در دلبستگی شغلی بسیار مهم است و به دنبال ویژگی های شغلی رابطه زیادی با دلبستگی شغلی دارند. ویژگی هایی که ارضای نیازهای رشد را فراهم می کند، عبارت اند از: برانگیختگی، اختیار، تنوع، هویت، وظیفه، بازخورد و مشارکت.
افرادی که خصیصه های شخصیتی معینی دارند مثل جایگاه مهار درونی، نیاز به پیشرفت، تدبیر، اخلاق کاری، به احتمال زیادی مستعد دل بسته شدن به شغل هستند (براون، 2007)، از دیگر عوامل شخصی موثر در دلبستگی شغلی، داشتن عزت نفس می باشد و عزت نفس می تواند یک نقش شناساننده در دلبستگی شغل ایفا نماید. عوامل اجتماعی شغل نیز می تواند دلبستگی شغلی را تحت تاثیر قرار دهد. مشارکت در تصمیم گیری، با دلبستگی ارتباط دارد. احساس موقعیت و پیشرفت در شغل سطح دلبستگی را افزایش می دهد (براون، 2007).