مبانی نظری تحقیق انواع و شیوع رفتارهای پر خطر (docx) 40 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 40 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
انواع و شیوع رفتارهای پر خطر
رفتارهای خود آسیب رسان ، خشونت و خود کشی
مصرف سیگار
سوء مصرف مواد
مصرف الکل
تعاریف مربوط به رفتارجنسی
رابطه جنسی
رابطه جنسی ایمن و پرخطر
رابطه جنسی با خطر متوسط
رابطه جنسی پرخطر
رفتارهای پرخطرکدامند؟
تعارف مربوط به نوع رابطه جنسی
شریک جنسی اولیه
شریک جنسی ثانویه
تماس جنسی ناسالم
رفتارهای جنسی پر خطر
مقدمه ای بر رفتارهای پر خطر نوجوانان
نقش شخصیت دررفتارجنسی پرخطر
دیدگاه های مرتبط در خصوص اعتیاد و رفتارهای پرخطر
دیدگاه روانی اجتماعی
دیدگاه روان تحلیلگری
دیدگاه یادگیری اجتماعی
دیدگاه رشدی- شناختی
دیدگاه اعتقادات مذهبی
دیدگاه آمادگی زیست شناختی
دیدگاه های اجتماعی – فرهنگی
آثار محرومیت از پدر در همانند سازی نقش جنسی
نظریه های موجود در مورد رفتارهای سالم و پر خطر
پیشینه پژوهش
پیشینه داخلی پژوهش
پیشینه خارجی پژوهش
منابع فارسی
منابع انگلیسی
انواع و شیوع رفتارهای پر خطر
از میان رفتار های پر خطر چندین نوع خاص به دلیل شیوع شان در نوجوانان امروز، مورد توجه متخصصین می باشد . بسیاری از این رفتارهای منجر به آمار بالای مرگ و جراحت در میان نوجوانان گردیده و یا اثرات منفی روی جامعه دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد( گازمن، 2007) .
رفتارهای خود آسیب رسان ، خشونت و خود کشی
در میان نوجوانان، خود آسیب رسان ترین رفتارها مربوط به رانندگی است. گرفتن گواهینامه یکی از هیجان انگیزترین آرزوهای دوره نوجوانی است اما متأسفانه تصادفات رانندگی یکی از دلایل فوت نوجوانان را در بر می گیرد. بسیاری از صدمات و جراحت ها با نبستن کمربند ایمنی تشدید شده( و منجر به مرگ می شود) . تقریبا 30 % نوجوانان ایالات متحده اظهار می دارند که به ندرت از کمربند ایمنی استفاده می کنند یا اینکه هرگز استفاده نمی کنند. ترکیب مصرف الکل و رانندگی نیز در مرگ نوجوانان در اثر تصادفات رانندگی سهم عمده ای دارد. حدود 10 % نوجوانان ایالات متحده اظهار می دارند که پس از نوشیدن الکل اقدام به رانندگی کرده اند و 36 % در حین رانندگی اقدام به نوشیدن الکل کرده اند. خبر خوب آن است که شیوع رفتارهای پر خطر مرتبط با رانندگی در طی چهار سال گذشته کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. با وجود این رفتارهای پر خطر مربوط به رانندگی یک مشکل جدی در طول دوران نوجوانی است(پینکرتون وآبرامسون، 2005 ) .
درگیری فیزیکی و پرخاشگری، گروه دیگری از رفتارهای خودآسیب رسان را تشکیل می دهند. این گروه از رفتارها پس از تصادفات رانندگی دومین عاملی است که منجر به مرگ افراد بین سنین 34 – 15 سال می شود. 36 % از نوجوانان ایالات متحده اظهار می کنند که در طی یکسال گذشته درگیری فیزیکی داشته اند(پسران 43% و دختران 28% ) به طور مشابه هم پسران و هم دختران گزارش کرده اند سلاح گرم یا سرد حمل می کنند ( 19% ). با وجود این تفاوت معناداری بین حمل سلاح توسط پسران (29%) و دختران (7%) وجود دارد (پینکرتون وآبرامسون، 2005) .
نهایتاً خودکشی یکی از پر خطرترین رفتارها در میان نوجوانان امروز است. نزدیک به 17% (تقریبا از هر 5 نوجوان یک نفر) از نوجوانان در ایالات متحده اقدام به خودکشی داشته اند و 13% به طور واقعی افکار خودکشی داشته اند. در میان نوجوانان ایالات متحده هر ساله 4/8% اقدام به خودکشی گزارش می شود. در حال حاضر خودکشی سومین عامل مرگ و میر در میان نوجونان سنین 15 – 24 سال می باشد که86% از این مرگ و میرها به پسران و14% به دختران اختصاص دارد(گازمن،2007)
مصرف سیگار
با اینکه در همه جوامع سعی می شود میزان مصرف سیگار را پائین بیاورند، به نظر می رسد که برای رسیدن به این هدف مشکلات زیادی وجود دارد. تحقیق درباره نوجوانان 19-11 ساله نشان می دهد که 16% آنها رسماً سیگاری هستند و ترک این عادت نیز به نظر دشوار می رسد تحقیقی که در سال 1995 انجام شده است، نشان می دهد که 25% از نوجوانان ایالات کبک کانادا سیگار می کشند که 15 % آنها بین سنین 14-12 سال و 38 % از آنها بین سنین18-15 سال قرار دارند(صرامی، قربانی و مینویی،1392).
سوء مصرف مواد
سوء مصرف مواد گروه دیگری از رفتارهایی است که صدمات طولانی مدت و فوری را در بر می گیرد. نوشیدن الکل و سوء مصرف مواد با تصادفات رانندگی، خشونت، درگیری فیزیکی، روابط و تعاملات اجتماعی مشکل ساز و بیماریهای مختلف در ارتباط هستند. بیش از 43% نوجوانان ایالات متحده گزارش کرده اند که الکل می نوشند و 26% از آنها پذیرفته اند که زیاد می نوشند. تقریبا 23% از نوجوانان سیگار می شکند و از این میان 4/9% سیگاری هستند( 20 تا30 روز در ماه سیگار می کشند). مانند رفتارهای خود آسیب رسان، شیوع مصرف الکل و سیگار در طی چهار سال گذشته کاهش یافته اما با وجود این خطرات جدی برای سلامتی نوجوانان در پی دارد. مصرف داروهای غیر قانونی به دلیل تأثیرات جسمانی منفی که روی مصرف کنندگان دارد هم از نظر سلامت فردی و هم سلامت اجتماعی نگران کننده است. تأثیرات استفاده از داروهای غیر مجاز به صدمات مغزی و لطمه به اندامهای بدنی محدود نمی شود بلکه با رفتارهای پر خطر جنسی و خشونت و رانندگی بی مهابا ارتباط نزدیک پیدا می کند. برآوردهای اخیر در ایالات متحده نشان می دهد که 26 % از نوجوانان حشیش مصرف می کنند و حدود 10 % قبل از 13 سالگی ازآن استفاده کرده اند. در سالهای اخیرمصرف متامفتامین ها منجر به نگرانی جدی در ایالات متحده آمریکا شده است. قیمت پایین دارو و دسترس پذیری آسان نوجوانان به این مواد سهم قابل توجهی در شیوع سریع آن داشته است. اثرات بلند مدت، کوتاه مدت و حاد متامفتامین ها، آنها را جزء ده نگرانی اول بسیاری از متخصصین و سیاست گزاران ساخته است. امروزه تقریبا 3% از نوجوانان پایه هشتم و پیش از 4% از نوجوانان پایه های دهم و دوازدهم اقدام به استفاده ازمتامفتامین ها را گزارش کرده اند(گازمن، 2007) .
مصرف الکل
الکل، ماده مخدری است که بیشتر از مواد دیگر مصرف می شود، نوجوانان 15 و 16 ساله آمریکایی دست کم هفته ای یک استکان الکل می نوشند. آنهایی که 17 تا 19 سال دارند، سه استکان و 20 تا 24 ساله ها بیشتر از چهار استکان می نوشند. طبق تحقیق کلوتیه،6/2% جوانان به طور مرتب الکل می نوشند. به نظر می رسد که مصرف الکل حالت عادی به خود گرفته است و برخی اعداد واقعاً وحشتناک است: بیش از 40 % نوجوانان 14-12 ساله دست کم به مناسبتهای مختلف الکل می نوشند(صرامی، قربانی و مینویی،1392) .
تعاریف مربوط به رفتارجنسی
رابطه جنسی
رابطه جنسی می تواند شامل نزدیکی مهبلی، نزدیکی مقعدی، دهانی، استمنا، و لمس اندام های جنسی باشد. هرچندکه طبیعی ترین رابطه جنسی نزدیک مهبلی است.
رابطه جنسی ایمن و پرخطر
رابطه جنسی ایمن به هرنوع ارتباط جنسی گفته می شودکه احتمال انتقال بیماری و یا جراحت ازطریق آن به هیچ وجه نداشته باشد. هرگونه لمس پوستی برروی پوست سالم و بدون خراش، و رابطه جنسی انحصاری زن و شوهردرصورتی که هیچ کدام ازآنان خارج از ازدواج ارتباط جنسی نداشته و دخیل در رفتار پرخطر نظیر تزریق مشترک نباشند در این دسته قرار می گیرد.
رابطه جنسی با خطر متوسط
شامل بوسه های طولانی، عمیق و مربوط و هرگونه رابطه جنسی نفوذی که درآن کاندوم استفاده نشود با فردی که اطمینان کامل برسالم بودن او نیست. تنها رابطه ای که می توان ازسالم بودن آن اطمینان داشت رابطه بین زن و شوهر است(اصفهانی، رضازاده، سیگاری، فرهودی، شیبانی و همکاران،1390).
رابطه جنسی پرخطر
در رابطه جنسی پرخطر احتمال جراحت یا انتقال بیماری زیاداست. هرگونه تبادل خون در رابطه جنسی غیرنفوذی و هر نوع رابطه جنسی نفوذی که در آن ازکاندوم استفاده نشود یا درست استفاده نشود پس هرنوع رابطه جنسی با فردی خارج از رابطه زناشویی رابطه پرخطرمحسوب می شود. درضمن درصورت ابتلا یکی ازطرفین رابطه اچ ای وی، درصورت عدم استفاده از محافظ در زمانی که رابطه زن وشوهرباشد رابطه پرخطر نامیده می شود.
رفتارهای پرخطر، رفتارهایی هستندکه سلامت و بهزیستی نوجوانان و جوانان را در معرض خطر قرار می دهد. بر این اساس رفتارهای پرخطر به دوگروه تقسیم می شوند: گروه اول شامل رفتارهایی می شوندکه بروز آنها سلامت خود فرد را به خطر می اندازد و گروه دوم رفتارهایی که سلامت و تندرستی دیگر افراد جامعه را تهدید می کند. لذا از آنجایی که میزان خطرپذیری نوجوانان و جوانان نسبت به دیگر دوره های سنی بالاتر است، گرایش بیشتری به این نوع رفتارها دیده می شود. ازجمله رفتارهای پرخطری که برای دیگران تهدیدکننده می باشد می توان به رفتارهای ضداجتماعی مثل دزدی، پرخاشگری، گریز از مدرسه، فرار از خانه و رفتارهای جنسی و از جمله پرخطری که برای خود فرد خطرزا می باشد می توان به مصرف الکل، مصرف سیگار و روابط جنسی نامطئن اشاره کرد(بربریان، 1384).
رفتارهای پرخطرکدامند؟
رفتارهای جنسی پرخطر عبارتند از 1- داشتن شرکای جنسی متعدد 2- تماس های جنسی نامعمول 3- متوسل شدن به خشونت درزمان تماس جنسی 4- مصرف الکل، مواد مخدر و یا روانگردان قبل از برقراری تماس جنسی 5- تماس جنسی محافظت نشده(عدم استفاده ازکاندوم).
تعارف مربوط به نوع رابطه جنسی
شریک جنسی اولیه
شریک جنسی ثابت که با تواتر مشخص با ارتباط جنسی برقرارمی شود. یکی ازنمونه های بارزآن روابط زناشویی است.
شریک جنسی ثانویه
شریک جنسی غیرثابت و متغیرکه با او ارتباط جنسی برقرار می شود این ارتباط جنسی می تواند یا بدون انگیزه اقتصادی باشد(اسماعیل مطلق، اسلامی، احمدیان، رحیمی، پرنیان و همکاران، 1391).
تماس جنسی ناسالم
اچ آی وی از طریق مایع منی و همچنین مایعی قبل از منی خارج می شود و ترشحات دستگاه تناسلی زنان و خون افراد مبتلا به آن منتقل می شود و افرادی که با این ترشحات چه از طریق ارتباط با همجنس و چه از طریق ارتباط معمول جنسی تماس پیداکنند دچارعفونت اچ ای وی می شوند. وجود بیماری مقاربتی مثل سوزاک، سفلیس و همچنین زخم های دستگاه تناسلی خطرآلودگی را چند برابرخواهدکرد. بدیهی است اگرچه هیچ یک از دو طرف رابطه جنسی به عفونت اچ ای وی مبتلا نباشد به این بیمار، مبتلا نخواهد شد. بعضی ازگزارش ها حاکی ازآن است که از طریق روابط جنسی دهانی نیز ممکن است فرد دچارعفونت با اچ ای وی گرددکه احتمالا در اثر زخم و خونریزی از لثه می باشد.گفتنی است که احتمال انتقال اچ ای وی از مردان مبتلا به زنان در طول رابطه جنسی به مراتب بیش از انتقال این عفونت از زنان به مردان می باشد چون مایع منی آلوده ممکن است برای چند روز در واژن زن باقی بماند. سلولهای ناحیه دهانه رحم نیز دارای استعداد زیادی برای سرایت اچ ای وی به بدن هستند.
بیش از75% موارد اچ ای وی از طریق داشتن روابط جنسی معمول با فرد مبتلا بوده است. این روند در جهان به سرعت روبه رشد می باشد و بسیاری از زنان در امریکا ازطریق داشتن روابط جنسی با مردان مبتلا به عفونت اچ ای وی دچار این بیماری می شوند، هرچندکه این مردان معتاد به مواد مخدر تزریقی نباشند. طبق گزارش های مرکز مدیریت بیماری های وزارت بهداشت در ایران تا قبل از سال 90 اکثر موارد ابتلا به این بیماری ازطریق اعتیاد تزریقی و استفاده از سرنگ مشترک صورت گرفته است و انتقال جنسی در ابتلا به بیماری سهم کمتری را دارا بوده است الگوی رفتار جنسی به خصوص در جوانان کشورمان نشان می دهد موج بعدی بیماری ایدز در افراد عادی جامعه(غیر معتادان تزریقی) و از طریق انتقال جنسی خواهد بود و افراد بیشتری از جامعه به آن مبتلا خواهندشد.
ارتباط جنسی مقعدی و همجنس بازی از روش هایی است که موجب سرایت اچ ای وی می گردد، به خصوص شخصی که مفعول واقع شده است، در معرض بیشتری قرار می گیرد. زنان به علت شکل اندام جنسی و اینکه پوشش گسترده تری در تماس با مایعات آلوده جنسی دارند خطر بیشتری برای دریافت ویروس و بیمارشده دارند. نزدیک جنسی در زمان عادت ماهانه زنان خطر انتقال عفونت را افزایش می دهد.
کسانی که با سایر عفونت های جنسی مثل سفلیس وسوزاک مبتلا هستند هم خطر بیمار شدن و هم خطر بیمارکردن دیگران را بیشتر را دارند(اصفهانی، رضازاده، سیگاری، فرهودی، شیبانی و همکاران،1390).
رفتارهای جنسی پر خطر
رفتارهای جنسی به دلیل خطرات بالقوه جسمی( مانند بیماری های مقاربتی) و خطرات هیجانی – اجتماعی که در بر دارند، یکی دیگر از رفتارهای پر خطر معتادان محسوب می شوند. معتادان ممکن است برای مشکلات هیجانی و اجتماعی فعالیت جنسی آمادگی نداشته باشند و بسیاری از فعالیت هایی جنسی معتادان ممکن است ایمن نباشند. در ایالات متحده آمریکا 47% از معتادان در سنین پائین نوجوانی رابطه جنسی را تجربه کرده اند (برگ و راس،2011)
در این میان معتادان که درگیر رابطه جنسی شده اند، تنها 63% در طی آخرین رابطه جنسی شان از کاندوم استفاده کرده اند و 17% از روش های دیگری جهت کنترل بارداری استفاده نموده اند. رفتارجنسی محافظت نشده به دلیل احتمال گسترش بیماری های مقاربتی و بارداری ناخواسته، خطرات را تشدید می کند. تقریباً نیمی از 19 میلیون بیمار جدیدی که در طی یکسال گذشته مبتلا به بیماری مقاربتی تشخیص داده شده اند، معتادان بین سنین 18-22 سال بوده اند و 13% تشخیص های جدید، ایدز معتادان سنین 13تا24 سال را تشکیل می دهند. بارداری معتادان هم یک اثر احتمالی رفتارهای پر خطر و هم به خودی خود یک عامل خطر می باشد .
میزان بارداری نوجوانان در آمریکا در طی چند سال اخیر کاهش یافته است. امروزه میزان بارداری نوجوانان تقریبا 75% برای دختران بین سنین 15-19 سال می باشد که نسبت به سال 1990 ، 36% پائین تر می باشد. با وجود این، این نسبت در همه کشورهای توسعه یافته دیگر(مانند کانادا ، ژاپن و آلمان) در پایین ترین میزان خود قرار دارد(برگ و راس،2011).
علت رشد شاید این باشدکه هنوز جهان وکشورهای در حال توسعه به این نتیجه نرسیده اندکه باید انرژی بی پایان و جاه طلبی جوانان را درک نمایند. و به خلق فرصتهای واقعی برای جوانان بپردازد (امینی پور و فروغ عامری، 1386). برطبق آمارهای مرکز کنترل پیشگیری بیماریها شیوع رفتارهایی که سلامتی را به خطر می اندازند در جامعه جوانان و سالمندان رو تزاید است. مصرف سیگار، مصرف تنباکو، غذاهای پر چرب و مصرف کم فیبر، عدم فعالیت فیزیکی، مصرف الکل، رفتارهای پرخطرجنسی، سوءمصرف مواد و ...رفتار پرخطر محسوب می شوند. مصرف الکل در بین جوانان از جمله رفتار پرخطری است که علاوه بر ایجاد درد سر برای فاعل آن، هزینه های بسیارزیادی را نیز بر جامعه تحمیل کرده و موجب مرگ میلیونها جوان و تحمیل میلیاردها دلار هزینه بر جوامع انسانی می شود. درکشورهای اروپایی و آمریکایی نوشیدن الکل به طور هفتگی در پسران 15 ساله بیشتر از دختران است(بلوک و روم، 2004). متأسفانه در جامعه ایران مصرف الکل با وجود حرام بودن در شرع و محکومیت در فرهنگ، در حالی با رشد مواجهه است که متخصصین مغز و اعصاب هم نسبت به اثرات سوءالکل برسیستم عصبی و محیطی هشدار جدی داده اند. مطالعات مختلف درباره الگوی سیگارکشیدن در بین جوانان امریکایی و اروپایی نشان می دهد که11تا57 درصد پسران 15 ساله و 12 تا 67 درصد دختران 15 ساله در طول هفته سیگار می کشند. در ایران حدود 13% دانش آموزان پایه های سوم راهنمایی تا سوم دبیرستان کشور در معرض خطر مواد مخدر قرار دارند و براساسی پژوهشی که روی دانش آموزان این پایه ها درسراسرکشور توسط دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش انجام شده، 5% دانش آموزان این پایه ها حداقل یک بار مواد مخدر مصرف کرده اند. 3/13% آنها در معرض خطر مصرف مواد مخدر و 35% تجربه حداقل یک بار سیگارکشیدن را دارند و 71/8% آنها در معرض خطر و یا آستانه کشیدن سیگارهستند(کریمی، نیکنامی و حیدری نیا، 1383).
12% دانش آموزان حداقل یکبار الکل نوشیده اند و 8/15% آنها نیز در آستانه ارتکاب این رفتار پرخطرهستند.گرایش روز افزون نوجوانان و جوانان ایرانی به دخانیات و کاهش سن مصرف سیگار در کنار آن، میزان استفاده از دخانیات و سیگار ر ا درکشور بالا برده است، به طوری که بر اساس برآورد ستاد مبارزه با موادمخدر، در حال حاضر 40 تا 45 هزاردانش آموز در معرض خطراعتیاد به موادمخدر و رفتارهای پرخطرجنسی و 600 هزار نفر در معرض خطراستعمال سیگارقراردارند. اعتیاد و رفتارهای پرخطرجنسی از مهمترین رفتارهای مخاطره آمیزهستندکه فرد و جامعه را در معرض ابتلا به بیماریهای عفونی خطرناکی مانند ایدز و هپاتیت های ویروسی قراردارند(نانسی وپتری،2000).
گزارش رفتارهای پرخطرجنسی درکشورهای امریکایی و اروپایی الگوهای جنسی متفاوتی را نشان داده است، به طوری که فعالیتهای جنسی در70% دختران و 80% پسران بااستفاده ازکاندوم بوده است. بطورمیانگین 85% دختران و86% پسران گزارش نمودندکه بیش از یک بار از فرمهای کنتراسپتیوها درطی فعالیت جنسی گذشته استفاده نموده اند(محمدی،1390). همچنین درصد بالایی ازمعتادان گزارش نمودند فعالیت جنسی بالایی داشته اند(بلوک و روم، 2004). ایدز یک بحران اجتماعی و روانی است ناشی از رفتارهای پرخطر است که نه تنهابزرگسالان بلکه کودکان و نوجوانان را نیز تحت تأثیرقرارمی دهد. بطوری که می توان گفت درحال حاضر بیماری حاضر بیماری ایدز مشکل گروه جوانان است که 85% این بیماران درکشورهای درحال توسعه زندگی می کنند.50% موارد جدیدآلودگی به ویروس ایدز به سنین 24-10 سال اختصاص دارد و در هر دقیقه 5 جوان به این ویروس آلوده می شوند، بیماری ایدز چنان گسترش یافته است که در حال حاضر چهارمین قاتل و اولین عامل معلولیت زای جهان است. براساس آمارهای جهانی حدود80 % عفونتهای ویروسی ایدز از راه تماس جنسی و 12% از طریق اعتیاد تزریقی و استفاده از سرنگهای آلوده و مشترک و 4% از طریق انتقال فرآوردهای خونی آلوده منتقل می شود(چارلز،2000). این درحالی است که متخصصین وکارشناسان معتقدندکه الگوی مبتلا به ویروس ایدز در کشور ما متفاوت است و برآورد می شود که 31% از موارد ابتلاء در ایران از طریق اعتیاد تزریقی، 25% انتقال خون، 11% به صورت متفرقه انتقال می یابد. به این ترتیب افراد معتاد بویژه معتادان تزریقی به طور فاحشی از افراد عادی جامعه در معرض خطرآلودگی با ویروس ایدز هپاتیت قراردارند(عطایی، صالحی، جوادی، خوروش، عاطفه السادات و همکاران، 1389).
پیشگیری از عفونتهای فوق که ناشی از رفتارهای پرخطر می باشد با افزایش شناخت و تغییر رفتار افراد در زمینه رفتارهای جنسی و تزریق داروها و اقدامات درمانی مؤثر امکان پذیراست. بر همین اساس امروزه بیشترکوشش می شود در انتخاب روش صحیح مسائل جنسی و تزریق داروها اعمال نظرشود. با نگرش به افزایش رفتارهای پرخطر معتادان و جوانان احساس می شودکه همه معتادان و نوجوانان بایستی فرصتی جهت یادگیری مراقبت ازخود در مقابل این بیماری داشته باشند. در همین راستا بعضی ازکشورها کمیته های ارتقای بهداشت با اهداف مدون درکلینیکها تشکیل داده و پژوهشهای مداخله ای به منظور تأثیرآموزش درکلینیکها انجام گرفته است. نتایج بیان کننده آن است که می طلبد در بررسی رفتارهای پرخطر، رویکرد زیستی، روانی و اجتماعی درنظرگرفته شود. براساس این الگو در هر حیطه عوامل مستعدکننده و تداوم بخش بروز رفتارهای پرخطر شناسایی و به آن عوامل توجه می شود، درحیطه زیستی، برنقش عوامل ژنتیک و تغییرات هورمونی دوران بلوغ می توان اشاره کرد. درحیطه روانشناختی ادراک خطرپایین، کانون کنترل بیرونی، خودنظم دهی ضعیف، نوجویی و عاطفه منفی بالاتوجه شده است(رقیبی و پورقاز، 1384).
مقدمه ای بر رفتارهای پر خطر نوجوانان
آغاز رفتارهای پر خطر نوجوانان به قرنها پیش بر می گردد. قانون حمورابی در 2200 سال قبل از میلاد مسیح، مجازاتهایی را برای بد رفتاری نوجوانان تعیین کرده بود و قوانین اولیه در این مورد در روم باستان، 200 سال قبل از میلاد مسیح اجرا می شد. در انگلستان از سال 900 میلادی قوانین صریحی برای تنبیه نوجوانانی که کارهای خلاف انجام می دادند، وجود داشته است.
ریشه یابی علل رفتارهای پر خطر نوجوانان، نقطه نظرات متفاوتی وجود دارد که رفتارهای پر خطر را محصول عوامل زیست شناختی، محیطی و اجتماعی و فرهنگی قلمداد می کند و بطور کلی رفتار نوجوانان را از دو دیدگاه مرتبط با هم می توان مورد توجه قرار داد. یکی از دیدگاه ها بر آن است که نوجوانان به احتمال زیاد، نسبت به سایر گروه های سنی، بیشتر مرتکب رفتارهایی نظیر مصرف مواد مخدر، اعمال غیر قانونی، مشکلات مربوط به رفتارهای جنسی، خشونت و اقدام به خودکشی می شوند. دیدگاه رایج دیگر این است که رفتارهای پر خطر از رفتارهای معمول دوره نوجوانی متمایز هستند و ناسازگاری شدید روانشناختی را نمایان می سازند. نوجوانانی که از مراجع قانونی قدرت سرپیچی کرده و ارزشهای والدین و ارزشهای اجتماعی را نادیده می گیرند، ممکن است به عنوان افراد دچار اختلال در نظر گرفته شده و به درمان یا توانبخشی نیاز داشته باشند (درایفوس، 1990).
رفتارهای پرخطرجنسی در بين معتادان بيش از ساير افرادجامعه است. همچنين، معتادان به مواد مخدر جزءگروهای پر خطر هستند(جرلايز، 2008 ). رفتارهايی كه مي تواند عواقب بسيار ناخوشايندی برای فرد و ديگران داشته باشد رفتارهای پر خطر گفته می شود، از جمله رفتارهای پرخطر روابط جنسی ناايمن است (دستجردی، ابراهیمی، دهشیری، خلاصه زاده و احسانی،1390). با توجه به مشكلاتي از قبيل ابتلا به رفتارهاي پرخطر ايجاد شود و لزوم پيشگيري از آنها و اين نكته كه رفتارهاي پرخطر به استثناي خودكشي در پسران بيشتر از دختران است. نظر گرفتن تعداد زياد معتادان در جهان و كشور ما و نيز با در نظرگرفتن اينكه ارتباط جنسي نامشروع، در ميان حدود نيمي از معتادان گزارش شده است(سلیمان نیا، 1386). اين پژوهش در صدد است تا با استفاده از آموزش روش ماتریکس و تأثير ممكنه آن در تسلط بر احساسات و رفتارها و نيز نقش اين روش در تصميم گيري مناسب تر، مداخله اي را در جهت كاهش رفتارهاي پرخطرجنسی درمعتادان انجام دهد.
علت روی آوردن برخی نوجوانان به رفتارهای پر خطر، بی دانشی یا نداشتن نگرش یا ارزشهای صحیح نیست بلکه اغلب آنها دانش کاملی از آنچه که درست یا نادرست است دارند اما توانایی عمل طبق نگرشها و ارزشهای صحیح خود را ندارند. برخی نوجوانان مغلوب فشار همسالان خود می شوند و برخی درگیر روابط ناسالم با افرادی می شوند که آنها را از تصمیم گیری صحیح و عملکرد مناسب منحرف می سازد(کترلینوس، 1994 ). مطالعات نشان داده اند که اغلب رفتارهای پر خطر از جمله مصرف سیگار، الکل، مواد و رفتارهای جنسی ناایمن در سنین قبل از 18 سالگی آغاز می شوند(برگمن و اسکات، 2001). شیوع رفتارهای پرخطرجنسی دربین جوانان درسال های اخیر در ایران به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده است و نگرانی های عمیقی را درسطوح مختلف مدیریتی، دانشگاهی و عمومی جامعه به وجودآورده است. میانگین سن شروع سیگار در ایران در بین افرادسیگاری16 سالگی بوده و بالاترین نرخ معتادان کشور 45% درفاصله 17 تا22 سال مصرف مواد را درآغازکرده اند(زاده محمدی و احمدآبادی، 1387).
محمدی(1390) در میان 1385 پسر 15 تا 18 ساله در تهران، پرسشنامه ای را در مورد عقاید و آگاهی های مربوط به بهداشت باروری و نیز رفتارهای جنسی اجرا نمود، نتایج این تحقیق نشان دادکه 28% از نمونه تحقیق درگیر رفتارهای جنسی شده اند. نسبت کمی از پاسخگویان ازکاندوم و بهداشت باروری آگاهی داشتند و نگرش مثبت به رابطه جنسی قبل از ازدواج، در میان افراد مسن تر،آسان گیرتر، دور از مدرسه دارای تجربه کاری، در معرض ماهواره جدا از والدین و مصرف کننده الکل و مواد مخدر بیشتر بود. بر اساس آخرین آمار وزارت بهداشت درکشور، تعداد افرادی که تا اول مهرماه 1385 در کشور به ایدز مبتلا شده اند 13 هزار نفر و 702 نفر است. البته هم چنان تخمین زده می شودکه هم اکنون حدود 70 هزار نفر در ایران ناقل این بیماری باشند(دبیرخانه کارگروهی کشوری پیشگیری ازعفونت اچ.آی.وی وایدزوکنترل آن، 1386).
نقش شخصیت دررفتارجنسی پرخطر
آن زمانی که بیماری ایدز به عنوان یک تهدید پزشکی همگانی عمده ای، برعرصه اجتماع انسان ها نفوذکردن، شیوع تدریجی و هرمی داشته است. عدم آگاهی مردم از این مطلب که هرگونه رفتار پرخطرجنسی تاچه حد می تواندآنها را در معرض ابتلای به عفونتHIV و ایدز قرارمی دهد. سبب می شود، هیچ احتیاطی در پیش نگرفته و طبیعی است که زمینه برای گسترش عفونت فراهم می شود(داویسون و نرتل،2000).
در این میان انتقال ازراه جنسی اصلی ترین راه انتقال ایدز بین دو فردی است که یکی از آنها ناقل ویروسی است. از این رو روانشناسی نقش مهمی در پیش بینی افراد و گروهای در معرض خطر، تبیین رفتارهای پرخطرجنسی و تنظیم مداخلات در این حوزه دارد، این در حالی است که متخصصان عفونی در راه مبارزه با آن هیچ توفیق درمانی نداشته و تنها توانسته اند و واکسن پیگیری و تغییررفتار را بشناساند(سازمان بهداشت جهانی، 2004 ).
رفتارهای پرخطرجنسی به صورت تعدد شرکای جنسی پرخطر محافظت نشده تعریف می شدند. خطرجدی دیگری که افراد دارای رفتارهای پرخطرجنسی متعدد را تهدید می کند عفونت ناشی ازویروسHIV و انتقال بیماری مقاربتی و بارداری ناخواسته می باشد. این مساله همچنین پیامد های جسمی، عاطفی و اقتصادی زیادی دارد(جاشوا، میلر و دونالد ،2004).
مطالعات نشان می دهدبرخی از صفات شخصیتی می توانند سهم بسزایی در الگوی رفتارهای پرخطرجنسی داشته باشد(جاشوا، میلر و دونالد،2004). رفتارجنسی پرخطرکه یکی از راهای انتقال ویروسHIV می باشد با سطوح بالای هیجان خواهی و برونگرایی مرتبط است. افراد برونگرا رفتار پرخطرجنسی را به منظور روشی برای بالابردن تجربه عاطفه مثبت به کارمی گیرند(یولت و لیونس، 2005). محققان در پژوهشی به این نتیجه رسیدندکه سطوح پایین پذیرا بودن و مسولیت پذیری با رفتارهای پرخطرجنسی ارتباط دارد. افرادی که از مسؤلیت پذیری و هوش و خلاقیت بالایی برخورد دارند،کارکردخوبی در اجتماع دارند وکمتر به رفتارهای پرخطرروی می آورند(داویسون و نرتل،2000).
دیدگاه های مرتبط در خصوص اعتیاد و رفتارهای پرخطر
دیدگاه روانی اجتماعی
به نظر اریکسون فرد در هر یک از دوران رشد با یک بحران روانی اجتماعی رو به رو است در صورتی که فردبتوانند این بحران را پشت سر بگذارد می تواند سلامت روانی خود را حفظ کند در غیر این صورت سلامت روانش به خطر می افتد. تغییرات بدنی دوره نوجوانی، تعادل فرد را به هم می زند. نوجوانی با بحرانی با عنوان پراکندگی هویت مواجهه می شود. اریکسون آن را بحرانی بهنجار می داند ولی ناتوانی درکنارآمدن با آن را نابهنجار می داند، امکان دارد فرد برای مقابله با پراکندگی هویت به گروه ها و فرقه های مختلف گرایش آورد یا با قهرمانان همانندسازی کند. اینها کسانی هستندکه استدالهای اخلاقی آنها هنوز رشد نیافته و به دشواری مسؤلیت زندگی را بر عهده می گیرند و تفکری نامنظم دارند(ماسن وکیگان2001؛ ترجمه یاسایی،1380).
دیدگاه روان تحلیلگری
فروید تأکید زیادی روی نوجوانی به عنوان یک دوره رشد نداشته است زیرا معتقد بود 5 تا 6 سال اول زندگی سالهای مهمتری در رشد شخصیت هستند. همانند مرحله احلیلی، در مرحله تناسلی نیز لیبیدو در ناحیه تناسلی متمرکز است. با وجود این در حالی که لذت جنسی کودک عمدتاً به طریق خودارضایی است، لذت جنسی در نوجوانان ارضاء از طریق دیگری است یعنی لذت جنسی درخدمت نسل قرارمی گیرد. واقعه دیگری که به اعتقاد فروید در طی نوجوانی روی می دهد، بیداری مجدد تعارض ادیپی است. تعارض معمولا به علت میل جنسی ناخودآگاه کودک نسبت به والد غیرهمجنس است. حل موفقیت آمیز این تعارض در نتیجه همانندسازی کودک با والد همجنس است. سپس همانندسازی مناسب نقش جنسی حاصل شده و دوره نهفتگی شروع می شود. با شروع بلوغ، احساسات جنسی دوباره فعال می شوند در این حال یک تابو و ممنوعیت درونی وجوددارد به گونه ای که نوجوان به طور معمول نسبت به این احساسات ناهشیاراست و براساس آن عمل نمی کند. پدیده دیگری که با ظهور مجددت عارض ادیپی مرتبط است، شورش نوجوان در مقابل والدین و دیگر نمادهای قدرت است. تبیین فروید برای این پدیده این بودکه شورش با نیازهای نوجوان برای رهایی از وابستگی عاطفی به والدین خود در رابطه است. این گسستگی عاطفی انتخاب هدف عشقی مناسب را تسهیل می کند. درعین حال نوجوان کشش ناخودآگاهی را نیز به سوی والدین تجربه می کند(دسی و کنی،1997).
دیدگاه یادگیری اجتماعی
آلبرت بندروا- نظریه یادگیری اجتماعی هم از اصول شرطی سازی کلاسیک و فعال استفاده کرده و هم به آن اصول را جهت تبیین رفتار اجتماعی انسان اضافه کرده است. برای مثال این نظریه اهمیت زیادی برای نقش الگوهای اجتماعی در فرایند اجتماعی شدن قائل است. والدین، همسالان، معلمان، هنرپیشه های تلویزیون و...مهمترین الگوهایی هستندکه بر نوجوانان تأثیر می گذارند. بندورا این یادگیری راکه درآن ازطریق مشاهده اعمال دیگران و پیامدهای آن مطلب می آموزیم، یادگیری مشاهده ای(الگوپذیری یاتقلید) نامیده است. رفتارانسان همیشه محصول یادگیری اجتماعی و شرایط محیط کنونی اجتماعی است. برای نوجوانان تجربیات گذشته شامل شیوه های رفتار والدین، تجربیات آموزشگاهی درکودکی و همسالان می باشد. شرایط کنونی مشتمل است بر تعامل بین والدین و نوجوان، تعامل با همسالان و تجربیات آموزشگاهی جاری. زمانی که تحول مهمی در انتظار نقش اجتماعی پدید می آید، پیش بینی می شودکه رفتارها هم تغییرکنند. در نوجوانی ما نقش تحولات را بین نوجوانان و والدین، نوجوانان و همسالان، نوجوانان و موسسه های آموزشی شاهدیم. تغییر در انتظارات اجتماعی لزوماً تغییرات رفتاری چشمگیری در پی ندارد. در آن مواردی که تغییرات چشمگیری(مانندجوانان بزهکار یا آشفته) روی می دهد، بندورا خاطر نشان می سازد که اجتماعی شدن نارسا (تجربیات گذشته) یا فشارهای روانی در محیط اجتماعی فعلی علل آن هستند. با وجود این، او احساس می کند که تعداد نوجوانانی که درآنها در تغیییرات چشمگیر فوق روی می دهدکم است که تقریباً 10 درصد جمعیت نوجوانی را به عنوان یک دوره طوفانی و فشار نمی دانند. در حالیکه بندورا اهمیت متغیرهای سرشتی را در رشد شخصیت انکار نمی کند با این حال آنها را در مورد مطالعه قرارنداده است زیرا معتقداست در این زمان مطالعه تأثیرات یادگیری اجتماعی مفیدتر است(مهلینگ،2011 ؛ ترجمه مهرزاد و رستمی، 1390).
دیدگاه رشدی- شناختی
تفکر انتزاعی نه فقط از این نظر مهم است که به نوجوانان انعطاف پذیری و مهارت ذهنی بیشتری می دهد بلکه از این نظرحائز اهمیت است که بر رشد عاطفی و اجتماعی نوجوان، رشد هویت، روابط با والدین و همسالان، باورهای مذهبی، اخلاقی و سیاسی و رفتارجنسی تأثیرمی گذارد(بیابنگرد، 1382).
دیدگاه اعتقادات مذهبی
تحقیقات کوهلن و آرنولد نشان داد که نوجوانان در سنین 12 تا 15 سالگی دارای اعتقادات مذهبی بیشتری هستند و در سن 18 سالگی این اعتقادات کاهش می یابد. خانواده و اجتماع در تثبیت اعتقادات مذهبی نقش بسیار مهمی را دارند. نوجوانان به شدت تحت تأثیر خصوصیات اخلاقی خانواده و محیط و گروه همسالان خود قرار می گیرند و از آنان پیروی می کنند. ارزشها در دوران بلوغ متحول می شود و از جمله نوجوانان نسبت به اعتقادات مذهبی نیز تردید و شک می کند(احمدی، 1373).
شک در همه چیز، شک در اعتقادات خود، اعتقادات والدین و شک در تعلیمات مذهبی حتی شک در زندگی بعد از مرگ، شک در آفرینش انسان از طرف خداوند، شک در عدالت خدا و بالاخره شک در وجود خدا ایجاد می شود(صادقی اهری، 1382). در بلوغ دوران طغیان علیه سنتها و عادات است و هر چه که به نظر نوجوانان بدون دلیل علمی باشد مورد شک و تردید قرار می گیرد. شک و تردید اگر پایه علمی داشته باشد و به منظور کشف واقعیت عنوان شود پسندیده و مطلوب است ولی اگر پایه منطقی نداشته باشد، مذموم شناخته (فرنام، 1392). مشکل از همین جا شروع می شود که نوجوانان در شکهای خود باقی می مانند و تثبیت می شوند و نمی توانند خود را قانع نمایند و به دلیل عدم کنترل درونی دچار سرگشتگی و حیرانی می شوند (صادقی اهری،1382).
دیدگاه آمادگی زیست شناختی
برای سالهای متمادی تلاشهای انسان برای درک علل رفتارهای ضد اجتماعی تحت تأثیر این دیدگاه قرار داشت که نوجوانان " مشکل دار" متولد می شوند. به عنوان مثال گدارد یکی از روانشناسان آمریکایی، سالها تلاش کرد تا نشان دهد بزهکاری از هوش پایین ناشی می شود. به نظر او کودک به علت داشتن قضاوت و استدلال ضعیف از زمان تولد به سوی جرم و جنایت تمایل دارد. اصل کلاسیک گدارد که هر شخص کودن یک بزهکار بالقوه است، به نظر او دلیل خوبی برای عقیم سازی و زندانی کردن آنهاست(گدارد، 1980).
تحقیقات معاصر در زمینه عوامل زیست شناختی معمولاً بر همبسته های رفتار ضد اجتماعی متمرکز شده اند و به فرضیه ها و نظریاتی از این قبیل اعتقادی ندارند. در دو دهه اخیر تحقیقاتی در مورد استعداد ژنتیک انتقالی مربوطه به رفتارهای پر خطر انجام شده است. بعضی از محققان گزارش داده اند که دوقلوهای همسان در مقایسه با دوقلوهای دو تخمکی در کارهای خلاف مجرمیک نمره های مشابه به هم دارند و کودکان فرزند خوانده به والدین و خواهران و برادران زیستی خود شبیه اند.
عوامل زیست شناختی دیگری نیز مورد تحقیق قرار گرفته اند، هر چند نتایج صریح و آشکار در مورد نقشی که هر یک از اینها ممکن است در رفتارهای پر خطر ایفا کنند، بیان نشده است. تفاوتها در پرخاشگری بین مردان و زنان این معنی ضمنی را در بر دارد که مردان تمایل بیشتری به رفتارهای پر خطر دارند. به نظر نمی رسد که پرخاشگری به تنهایی پیش بینی کننده بزهکاری باشد بلکه فقط در حضور عوامل اجتماعی و روانشناختی دیگر مشکل ایجاد می کند. به علاوه سطح تستوسترون خون، به طور آشکار ارتباطی با گرایش به رفتارهای پر خطر و خلاف قانون ندارد(الوئوس، 1986).
همچنین نابهنجاری های عصب شناختی نیز به عنوان سرچشمه و منبع رفتار ضد اجتماعی فرض شده اند. به ویژه آنهایی که برای نقص توجه همراه با بیش فعالی و ناتوانی های یادگیری پایه زیست شناختی قائلند، بر این فرض تأکید دارند(الوئوس، 1986).
دیدگاه های اجتماعی – فرهنگی
مطالعات زیادی در مورد تأثیرات تجربه های نوجوانان در ارتباط ها، گروه ها و اجتماع ها روی رفتارهای پر خطر صورت گرفته است. مطالعات مکرر ثابت کرده اند که تجارب اجتماعی منفی پیشایندهای انحراف نوجوانان هستند(شریعتی راد، 1390).
مطالعات طولی نشان داده اند که نوجوانی مشکلات شدید رفتاری خواهند داشت که قبلاً در دوران کودکی مشکلات رفتاری زیادی را نشان داده اند. فارینگتون و وست (1991) این نوجوانان را به عنوان افرادی که از خانواده هایی آمده اند که والدینی خشن و مسامحه کار و حتی در مواردی والدین بد زبان نیز داشته اند، توصیف کرده اند. این نوجوانان احتمالاً تا 8 سالگی پرخاشگری و خشونت را یاد می گیرند(فارینگتون و وست 1991).
در مورد کودکان ضد اجتماعی، محیط های خانوادگی معمولاً دو ویژگی را که باعث حفظ رفتارهای ضد اجتماعی می شود، در بر می گیرند؛ اول، والدین بی ثبات که از نظر عاطفی از فرزندان خود فاصله می گیرند ممکن است اولین پله را برای ارتباط کودکان با همسالان پرخاشگر بنا نهند، که اثرات آن ممکن است به طور شدید در دوران نوجوانی دیده شود و حتی فرد در دوران بزرگسالی به کارها و رفتارهای پر خطر متعددی کشانیده شود(فارینگتون و وست، 1991).
آثار محرومیت از پدر در همانند سازی نقش جنسی
مور و همکارانش(1963) اظهار می کنند که پسران و دختران هر دو ابتدا با مادر همانند سازی می کنند ولی پسران وقتی به 4 سالگی می رسند در جریان انتقال از همانند سازی با مادر به همانند سازی با پدر قرار می گیرند. پسرهای 4 ساله تصویر پدر و مادر، هر دو را مهم تلقی می کنند اما در 6 سالگی تمایل دارند که بیشتر پدر را در تخیلات خود مورد توجه قرار دهند. از سوی دیگر دختران در 4 سالگی مادر را به عنوان چهره غالب در همه جنبه ها در نظر می گیرند ولی در 6 سالگی با اینکه چهره مهمی برای مادر قائلند، پدر را به عنوان چهره مقتدر ممتاز تصور می کنند. سن و جنس خواهران و برادران نیز عاملی است که باید به آن توجه داشت. اگر دختر خانواده، برادر بزرگتری داشته باشد، رفتار او را نمونه ای برای رفتار مردانه در نظر می گیرد یا حداقل به نقش های او نیز توجه می کند. هر قدر برادر یا خواهر بزرگتر باشد، کودک بهتر می تواند به تمایز نقشهای جنسی مردانه یا زنانه راه یابد.کودکانی که برادر بزرگتری دارند به طور معنی دار پرخاشگری بیشتر و وابستگی کمتری نشان می دهند تا آنهایی که برادر بزرگ ندارند. وجود داشتن خواهران بزرگتر تأثیرگذاری مزبور را دچار تغییر نمی کند اما در هر حال وجود برادر بزرگتر بیشتر از لحاظ پرخاشگری و استقلال مؤثر واقع می شود تا از لحاظ معیار مردانگی و زنانگی. در مورد همانند سازی در نقش جنسی دختران تحقیقات بسیار اندکی انجام شده است. بوتلر(1982 ) با مروری بر سابقه پژوهش تحول جنسی دختران اظهار می کند دخترانی که از ارتباط با پدر محروم شده اند در تحول نقش زنانه خود دچار اشکالاتی می شوند و در ارتباط عادی با افراد مختلف نیز دشواری هایی پیدا می کنند اما در مورد نتایج مذکور باید بگوییم که به دلیل فقر شواهد نمی توان بر اساس آن فرضیه ای معتبر ساخت. از آنجا که متغیرهای مختلفی در امر تحول جنسی دختران دخیل است( که از آن جمله می توان به نوع روابط مادر – پدر روابط برادران – خواهران و نوع روابط مادر – دختر اشاره کرد). از این رو نمی توان به نتیجه گیری ثابت و قالبی پرداخت و اختلالات مربوط به نقش جنسی دختران را ناشی از فقدان پدر دانست (آدامز، 1999).
نظریه های موجود در مورد رفتارهای سالم و پر خطر
هنگامی که انسان و رفتارهای او به عنوان موضوع پژوهش و مطالعه انتخاب می شود بنا به صورت دیدگاه ها و رویکردهای مختلفی مطرح می شوند. اگر چه گاهی دیدگاه های موجود درباره رفتار انسان ظاهراً مجزا از هم می نمایند لیکن برای کسب شناخت صحیح و جامع از رفتار استفاده از دستاوردها و نتایج هر یک از شاخه های علوم و تلفیق منطقی آنها ضروری به نظر می رسد(ولش، 1991). تئوریهای بسیاری به منظور توصیف اتخاذ رفتارهای تضمین کننده و یا تهدید کننده سلامت توسط افراد ارائه شده اند و پژوهشگران زیادی این تئوریها را با شواهد تجربی و مستدل مورد آزمایش قرار داده اند اما هنوز نتوانسته اند به توافقی در این زمینه دست یابند که یک تئوری یا مدل می تواند قویتر از سایر تئوریها جلوه نموده و رفتارهای سالم یا پر خطر در افراد را بهتر توجیه نماید(رینینگر، 2005). در بررسی رفتارهای پر خطر نوجوانان نیز دیدگاه ها و مدل های زیادی بوجود آمده است. برخی نظریه ها در تبیین این گونه رفتارها بر جنبه هایی از خود " شخص " تمرکز کرده اند و برخی دیگر جنبه هایی از محیط را مورد تأکید قرار داده اند. تئوریهای دیگری نیز وجود دارند که ترکیب جنبه هایی از شخص و محیط را در رفتارهای پر خطر نوجوانان دخیل می دانند. عوامل شناختی(مثل ادراک خطر)، عوامل زیستی(مثل تغییر هورمونی)، عوامل شخصیتی(مثل گرایشات هیجانی خواهی ) و عوامل و تأثیرات محیطی (مثل والدین و گروه همسالان) همه از مواردی هستند که به منظور درک و چگونگی منفی آنها در مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. برخی مدل ها نیز تعامل میان این عوامل را مورد توجه قرار داده اند( جسور، 1992؛ کالیچمان، 2000 ).
تئوریهای زیادی مطرح می کنند که همه ( یا اغلب ) افراد دارای تکانه های منحرف یا میل به اعمال نابهنجار هستند اما همواره سعی آنها بر این است که این تکانه ها را حداقل در اغلب اوقات تحت کنترل داشته باشند (گاتفرسون، 1994). نظریات گوناگون بر سر روشی که به افراد کمک می کنند تا این تکانه ها را کنترل نمایند با یکدیگر اختلاف دارند :
ولش (1991) معتقد است که تکانه های منحرف که احتمالاً در همه افراد وجود دارد توسط پیوندهای قوی اجتماعی، خانوادگی، تحصیلی، کاری و مذهبی کنترل می شوند.
آرنت (1992) بیان می کند که فرآیند اجتماعی شدن در نوجوانان است که تکانه های منحرف در آنهایی که صفات شخصیتی و مزاجی خاصی دارند را تحت کنترل در می آورد.
پیشینه پژوهش
پیشینه داخلی پژوهش
در ایران نیز مدتی است که توجه به رفتارهای پر خطر در نوجوانان و راه های مقابله با آنها آغاز شده است. به عنوان مثال برنامه آموزشی مهارتهای زندگی در مقطع راهنمایی از سال 81 در برخی مدارس به اجرا درآمده، به همین منظور طراحی شده است. مسؤلان مربوطه اظهار می دارند که این طرح شامل آموزش های پیشگیرانه در چهار مورد دخانیات، اعتیاد، ایدز و خشونت است که در قالب آموزش مهارتهای ارتباطی توانایی تصمیم گیری، توانایی تفکر خلاق، مهارت خودشناسی و توانایی مقابله با هیجانها و تنش و ... ارائه می گردد. این برنامه در سال 81 در هزار کلاس به اجرا در آمد و پس از ارزشیابی، در سال 82 این تعداد به حدود 2000 کلاس رسید و در سال 83 این میزان به 6000 کلاس افزایش یافت(سلیمانی نیا، 1386).
در ایران مطالعات کمی در زمینه کاهش رفتارهای پرخطرجنسی انجام گرفته است. در پژوهشی تأثیر متادون در کاهش رفتارهای پر خطر معتادان بررسی شده است که نتایج نشاندهندهی تغییر معنادار در رفتارهای آنها قبل و بعد مداخله بوده است(مرسلی،1387). در پژوهش حیدری، میراحمدی زاده، کشتکاران، اعتمادی و لطفی(1390) که با هدف بررسی تغییرات رفتارهای جنسی محافظت نشده و استفاده از سرنگ مشترک در معتادان مراجع کننده به مراکز درمان نگهدارنده متادون انجام گرفته است، نتایج نشان دهنده کاهش معنیدار تزریقهای مشترک و رفتارهای جنسی محافظت نشده میباشد که البته این تغییرات در رفتارهای جنسی محافظت نشده کمتر بوده است. در بررسی بیان زاده، بوالهری، عاطف وحید، نوری قاسم آبادی، ربابه و همکاران(1386) با هدف بررسی نقش مداخلات دارویی و روانشناختی معمول در کاهش آسیب ناشی از مصرف مواد در معتادان زندانی انجام شده است، نشان داده شده است که این درمانها در کاهش تزریق مشترک، تزریق با وسایل غیر استریل تأثیر معنادار داشته است اما در زمینه کاهش رفتارهای پرخطر جنسی در قبل و بعد مداخله در گروها هیچگونه تفاوتی دیده نشده است. همچنین در مطالعات زارعی، نوروزی، ظفری زاده و دست باز(1392) تاثیر آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطرجنسی معتادان بررسی شده است که در این مداخله رفتارهای پرخطر جنسی معتادان بهصورت معنیداری کاهش یافته است.
-خیاطی پور، قربان شیرودی و خلعتبری، درسال1389 در مطالعه خود تحت عنوان "مقایسه اثربخشی درمان ترکیب شناختی – رفتاری درگروه های اجتماع مدار و معتادان گمنام برگرایش به مصرف موادافیونی" به این نتیجه رسیدندکه تفاوت میانگین ها، حاکی از اثربخشی بیشتر درمان شناختی رفتاری در مقایسه با متادون درمانی برکاهش گرایش به مصرف موادافیونی بود. اثربخشی درمان شناختی- رفتاری در گروه های اجتماع مدار برکاهش گرایش به مصرف موادافیونی بیش از متادون درمانی می باشد و اثربخشی درمان ترکیبی شناختی-رفتاری درگروه اجتماع مدار بیش از گروه معتادان گمنام می باشد(خیاطی پور، قربان شیرودی و خلعتبری، 1389).
در پژوهشی که توسط سلیمانی نیا جهت پیش بینی رفتارهای پر خطر بر اساس ابعاد مثبت و منفی سلامت روان صورت گرفت، یافته ها حاکی از آن است که بین نوجوانانی که رفتار پر خطر دارند و آنهایی که رفتار پر خطر ندارند، در اغلب شاخص های منفی و مثبت سلامت روان تفاوت معنادار وجود دارد(سلیمانی نیا، 1386).
به طور کلی تعداد پژوهش های انجام شده در زمینه رفتارهای پر خطر جنسی در ایران بسیار اندک است. تحقیقات پراکنده ای در زمینه های مختلف مثل خودکشی، مصرف سیگار و اعتیاد موجود است اما هنوز مطالعه ای که رفتار پر خطرجنسی را به عنوان یک سیستم بررسی نماید صورت نگرفته است. لذا مطالعه ای با هدف پژوهش حاضر یا مشابه آن در ایران یافت نشد اما در سایر نقاط جهان تحقیقات مشابهی در این زمینه انجام شده است.برخی پژوهشگران معتقدند گرایشات معتادان به رفتارهای پر خطرجنسی که روز به روز نیز در حال افزایش است، انعکاسی از مشکلات هیجانی و روان شناختی است که با آنها روبرو هستند
پیشینه خارجی پژوهش
توجه به رفتارهای پر خطر در میان معتادان و تلاش جهت شناخت و پیشگیری آنها و اواخر دهه 1990 از ایالات متحده آغاز شده و گسترش روز افزونی در سایر جوامع داشته است. از سال 1991 ایالات متحده یک برنامه ملی مسأله مدار تحت عنوان سیستم نظارت بر رفتارهای پر خطر جوانان(YRBS) را طراحی و به اجرا گذارده است که ارزیابی 9 مقوله از رفتارهای پر خطر از نوجوانان را در بر می گیرد. شامل: خشونت، خودکشی، بی ملاحضگی در رانندگی، مصرف دخانیات، الکل و مواد، رفتارهای پر خطر جنسی که احتمال ابتلا به ایدز یا بیماریهای مقاربتی را به دنبال داشته باشد، رفتارهای تغذیه ای ناسالم و عدم انجام فعالیتهای مدنی و ورزش. YRBS یک منبع اطلاعاتی مهم برای پایش میزان شیوع و تغییرات در رفتارهای مرتبط با سلامت در میان دانش آموزان دبیرستانی است که داده های این سیستم توسط مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای ایالات مختلف آمریکا جمع آوری می گردد.
داویسون و نرتل(2000) اظهار داشت که احساس افسردگی، تنهایی و انزوا اغلب با رفتارهای پر خطر در معتادان به ویژه خودکشی رابطه مستقیم دارد و به طور مشابه عزت نفس بالا و داشتن منابع حمایتی اجتماعی قوی از عوامل محافظت کننده معتادان در برابر رفتارهای پر خطر هستند.
گوتفرسون (1980) نیز شیوع روز افزون رفتارهای پر خطر در معتادان را با افزایش افسردگی در آنها مرتبط ساخته و معتقد است که امروزه بدلیل ازدیاد استرس ها و فشارهای وارده به معتادان بروز افسردگی در این دوران افزایش یافته است و دلیل عمده روی آوردن معتادان به رفتارهایی که سلامتی آنها را مورد تهدید قرار می دهد نیز تلاش برای رهایی از نشانه های افسردگی است.
نتایج مطالعه ای که به منظور بررسی ارتباط رفتارهای پر خطر با برخی نشانگان روانی در 2224 دانش آموز دبیرستانی پایه نهم تا دوازدهم با میانگین سنی 2/16 سال در ایالت ماساچوست آمریکا انجام شد، نشان داد که بین میزان افسردگی و استرس گزارش شده توسط آزمودنی ها و افزایش میزان رفتارهای پر خطر در آنها در طول یک ماه گذشته ارتباط معنادار وجود داشته است و یک معادله رگرسیون چند متغیری نشان داد که احساسات مربوط به افسردگی و تحت استرس قرار داشتن با افزایش سطح مصرف دخانیات، افزایش خشونت و درگیری های فیزیکی، رابطه جنسی نا ایمن و رژیم غذایی ناسالم مرتبط می باشد(بروکز، 2002).
بنسون و لفرت (1998) نیز با انجام تحقیقی بر روی 99462 دانش آموز دبیرستانی نشان داد که وجود نقاط قوت و امتیازاتی که افراد در خود احساس می کنند می توانند پیش بینی کننده بروز رفتارهای پر خطر در آنها باشد. طبق نتایج این پژوهش با افزایش ویژگی های مثبت در نوجوانان (از قبیل عزت نفس، حس یکپارچگی، تاب آوری، هدفمندی در زندگی، ارتباط مثبت با همسالان و ...) از میزان بروز رفتارهای پر خطر در آنها مثل مصرف سیگار، در مطالعهای که بر روی 445 معتاد تزریقی در آلمان انجام گرفته معتادان تحت درمان نگهدارنده بهطور معنیدار تزریقات پرخطر کمتری داشتند ولی بین قبل و بعد از درمان در زمینه رفتارهای پرخطر جنسی(تعداد شرکای جنسی و عدم استفاده از کاندوم) تفاوت معنیداری دیده نشد. همچنین در پژوهش متربین و همکاران(1998) که بر روی معتادان تحت درمان نگهدارنده در کشور انگلستان انجام شده است پس از سه ماه رفتارهای پرخطر تزریقی و رفتارهای پر خطر جنسی آنها کاهش یافته است هرچند که این کاهش در رفتارهای پرخطر جنسی به مراتب کمتر بوده است.
در مطالعهای دیگر که در کشور فنلاند بر روی معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد انجام شده است پس از یکسال پیگیری و بهرهمندی معتادان از خدمات درمان نگهدارنده و مشاورههای معمول کاهش معنی داری را در رفتارهای پرخطر(تزریق مشترک و روابط جنسی ناایمن) آنها شاهد بودند که در زمینه تزریق مشترک این کاهش بسیار چشمگیر تر از رفتارهای پر خطر جنسی ناایمن بوده است(گوسوپ و همکاران، 2002). الکل، مواد، رفتارهای ضد اجتماع و ...کاسته می شود.
کالیچمان (2000) در مرور تحقیقات صورت گرفته روی افراد مبتلا به عفونت HIV گزارش کرده است که افسردگی، اضطراب و خشونت با اعمال جنسی پر خطر ارتباط معنادار دارد. در مقابل منابع فردی که تاب آوری در مقابل استرس را افزایش می دهند، باعث کاهش رفتارهای پر خطر می گردند.
فیشر (1991) با مطالعه 268 دانش آموز دبیرستانی دختر در نیویورک دریافتند که دانش آموزانی که بواسطه نگرشهای نامناسب شان نسبت به غذا خوردن و وزن خود، اضطراب بالاتر و عزت نفس پایین تر داشتند، بیش از سایر دانش آموزان درگیر رفتارهای پر خطر از قبیل مصرف سیگار، مصرف الکل، مصرف مواد و فعالیت جنسی ناایمن با شرکای جنسی بیشتر شده بودند. یافته های این بررسی حاکی از آن بود که رفتارهای پر خطر در نوجوانان آسیب پذیر بصورت خوشه ای و در کنار یکدیگر ظاهر می شوند که نگرش ها و رفتارهای تغذیه ای نامناسب می تواند بخشی از این خوشه ها را بویژه در میان دختران دارای سطوح اضطراب بالا و عزت نفس پایین تشکیل داده و درگیری در سایر رفتارهای پر خطر از قبیل آنچه که در نتایج مطالعه ذکر شد را در فرد پیش بکشد.
البته تحقیقات صورت گرفته در زمینه رابطه عزت نفس و انواع رفتارهای پر خطر نتایج متفاوتی را گزارش کرده اند. برخی مطالعات نشان داده اند که افرادی که عزت نفس پایین تری دارند بیشتر از آنهایی که عزت نفس بالا دارند به مصرف الکل روی می آورند(باتلر، 1982).
با این وجود برخی بررسی ها روی رابطه عزت نفس و فعالیت جنسی ناسالم نتایج عکس داده اند.طبق این مطالعات افرادی که دارای عزت نفس بالاتری هستند بیشتر از کسانی که عزت نفس پایین تر دارند به رفتارهای پر خطر جنسی دست می زنند و شرکای جنسی بیشتری نیز دارند(والش، 1991). اما نتایج برخی دیگر از تحقیقات در این زمینه حاکی از آن است که در نوجوانانی که دارای سنین پایین تر و عزت نفس بالاتری هستند، احتمال روی آوردن به رفتارهای پر خطر کمتر از سایر نوجوانان می باشد(برگمن و اسکات، 2001). بطور کلی می توان گفت پیشینه تحقیقی روی ارتباطات عزت نفس و رفتارهای پر خطر پراکنده و با تناقضات بسیاری همراه است که احتمالاً از روش شناختی متفاوت این تحقیقات نشأت می گیرد. نتایج مطالعه ای با هدف بررسی میزان ارتباط میان رفتارهای پر خطر و میزان نقاط قوت و امتیازات آنها روی 3439 نوجوانان 14 تا 18 سال در ایالت تگزاس آمریکا نشان داد که ارزش ها و امتیازات نوجوانان بهترین پیش بینی کننده های رفتارهای پر خطر (مصرف سیگار، مصرف الکل و داشتن رفتارهای جنسی ناسالم) در آنها هستند.
در مطالعه ای که به منظور پیش بینی رفتارهای پر خطر جنسی در میان معتادان مبتلا به عفونت HIV در لوس آنجلس، نیویورک و سانفرانسیسکو صورت گرفت، نقش متغیرهای پیش بینی کننده روی 248 مرد 24 – 15 ساله مورد بررسی واقع شد. عوامل اجتماعی، جمعیت شناختی، هنجارهای گروه همسال، سبکهای مقابله با مشکلات عاطفی، عزت نفس و حمایت اجتماعی به عنوان پیش بینی کننده های زمینه ای یا برون زا و رفتارهای پر خطر دیگر از جمله بزهکاری، مصرف مواد معمولی و مصرف مواد سخت پیش بینی کننده های مجاورتی یا میانجی رفتارهای پر خطر جنسی در نظر گرفته شده اند. نتایج نشان داد که میزان متغیرهای زمینه ای نژاد سفید پوست، همجنس خواهی و عزت نفس پایین به طور مستقیم رفتار جنسی ناایمن را پیش بینی می کند. همچنین سبکهای مقابله ای مثبت و هنجارهای منفی گروه همسالان نیز به طور غیر مستقیم از طریق متغیرهای میانجی، بزهکاری و مصرف مواد سخت، رفتارهای جنسی پر خطر را پیش بینی می کنند(دی کلمنته، 2003).
در مطالعه ای که روی معتادان بین سنین 18 – 24 ساله در برزیل انجام شد، میزان بسیاری از رفتارهای پر خطر از قبیل خشونت، جرم، مصرف الکل و دارو و رفتارهای جنسی در میان معتادان که با هر دو والد خود زندگی می کردند در حداقل بود و در میان آنهایی که با یکی از والدین خود زندگی می کردند بیشتر بوده و آنها که بدون والدین خود زندگی می کردند بیشترین رفتارهای پر خطر را گزارش کردند. 26 % از دخترانی که با والدینشان زندگی می کردند، 37 % از آنهایی که با یکی از والدین خود زندگی می کردند و 71 % درصد از آنهایی که بدون والدینشان زندگی می کردند درگیر روابط جنسی (003/0=p )شده بودند(گازمن، 2007).
- دریک بررسی برروی جوانان و نوجوانان توسط مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری های درآمریکا که در سالهای 1999-1991 انجام شد، روند رفتارهای پرخطر مورد بررسی قرارگرفت. بررسی یادشده نشان دادکه رفتارهای پرخطرجنسی و مصرف تنباکو، الکل و مواد افزایش یافته است(مرکزکنترل و پیشگیری از بیماری ها، 2002؛به نقل از باریکانی، 1387).
- در یک مطالعه دیگر بوترین در سال2003 در دانشگاه سندیئگوآمریکا، نتایج نشان داد؛ زنانی که در دوران کودکی مورد سوءاستفاده جنسی واقع شده بودند؛ 8/3 برابر بیش از دیگران مستعد سیگارکشیدن بودند. مورد سوءاستفاده جنسی قرارگرفتن؛ عنوان اصلی استرس آور وابسته به جنس، خطرسیگاری شدن را در میان دخترها و زنان افزایش می دهد(بوترین وگریفین، 2003).
- باتیستیک و رودنریس در سال2010 به بررسی رفتارپرخطرجنسی و ابتلا به اچ ای وی درافراد وابسته به کوکایین پرداختند. این مطالعه برروی 62 نفر با استفاده ازپرسشنامه رفتار ریسک پذیری اچ آر بی سی، انجام گرفت؛ در دوگروه، گروهی با رابطه جنسی محافظت نشده وگروه دوم داشتن رابطه جنسی با تأخیر همراه با محافظت کنندها(کاندوم). نتایج نشان دادکه افرادگروه اول سه یا چهار برابرخطر ابتلا به اچ ای وی را دارا بودند.
- پاول در سال2006 در تحقیقی به بررسی تأثیرات همسالان بزهکار و سیگاری به گرایش نوجوانان به سیگار پرداخت؛ مهم ترین نتیجه بدست آمده از این قرار بودکه اگر والدین رفتاری خشونت آمیز، سهل انگارانه یا استشهادگرایانه داشته باشند همسالان علاقه مند و توان نه تنها مضری برای نوجوانان محسوب می شوندبلکه او را درک کردن و از او حمایت می کند(پاول، 2006).
گازمن(2007) مطالعه ای را روی معتادان فنلاندی انجام داد. نتایج نشان داد که خصوصاً معتادان پسر در سالهای پس از ترک مؤسسه نگهداری، بیشتر در معرض رفتارهای پر خطر قرار داشته اند.
هاروارد و ونگ (2005) در پژوهشی که روی معتادان آمریکایی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که شیوه میزان رابطه جنسی ناخواسته برای دختران و پسران به ترتیب 2/10 % و 1/5 % می باشد و برای کل نمونه پژوهش اقدام به خودکشی 4/1 %، قربانی خشونت شدن 8/2 %، مصرف زیاد سیگار 4/1 %، نوشیدن الکل بصورت روزمره 7/0%، داشتن شرکای جنسی متعدد 3/8% و رابطه جنسی نا ایمن 7/1% می باشد(هاروارد و ونگ، 2007؛ به نقل از گازمن، 2000).
داناون و جیر(1985)، اظهار می دارند که رفتارهای پر خطر به طور همزمان یا بصورت دسته جمعی رخ می دهند. اینگونه رفتارها بدنبال گرایش یا تمایلی صورت می گیرند که مطابق رسم و قاعده نیست. به نظر آنها این افراد غالباً تحمل زیادی برای رفتارهای متضاد با هنجارهای اجتماعی نشان می دهند و تمایل دارند که در مدرسه و مؤسسات مذهبی سرمایه گذاری کمی داشته باشند. از تعامل ویژگی های شخصیتی با محیط اغلب تنوع وسیعی از رفتارهای پر خطر دیده می شوند. به عنوان مثال تجربه داروهای غیر قانونی، روابط جنسی نامشروع، قانون شکنی و رانندگی خطرناک و بی مهابا را می توان نام برد(داناون و جیر، 1985).
اوزگود(1988) به مدت چهار سال دانش آموزانی را بعد از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان مورد مطالعه و پیگیری قرار دادند. این محققان دریافتند که بیشتر مقوله های رفتارهای پر خطر در سالهای پس از دبیرستان کاهش می یابد و با افزایش پایه تحصیلی و کاهش میزان رفتارهایی از قبیل اعتیاد شدید به مواد، رفتارهای جنسی نا ایمن، درگیری با قانون و رانندگی خطرناک مشاهده شد. ظاهراً بسیاری از رفتارهای مشاهده شده در دوره دبیرستان ناشی از پدیده انتقال، ناپختگی، همانند سازی با همسالان و عدم بینش کافی نسبت به اثرات بلند مدت رفتارهای پر خطر است(اوزگود، 1988 ).
چندین ارزیابی ازمدل ماتریکس طی20 سال گذشته انجام شده است. دامنه این تحقیقات ازآزمایشهای با کنترل کم تا آزمایشهای بالینی کنترل شده است. اولین آنها یک مطالعه آزمایشی بودکه در1985توسط راوسون و همکاران انجام شدکه پیشرفت بالینی معتادان وابسته به کوکائین را در 8 ماه پس از پذیرش درمان ماتریکس نشان داد. طی این ارزیابی بیماران خودشیوه درمانی را انتخاب می کردندکه شامل گزینه های 1. بدون درمان رسمی(شرکت داوطلبانه درCA-AA-NA). 2. درمان به شیوه 28 روزبستری 3. مدل درمانی ماتریکس برای بیماران سرپایی بود. در هر طبقه 30 نفرقرارگرفتند. بیماران قبل از آغاز درمان از نظر دموگرافیک یا ویژگی های درمان تفاوتی نداشتند. بیماران بستری 26 از 28 روز درمان را بستری بودند. در مقابل تنها20% از بیماران بدون درمان، بیشتر از یک بار به جلسات خودیاری رفتند. قابل توجه ترین یافته از این مطالعه گزارش معناداری ازکاهش استفاده ازکوکائین در بیماران موردپذیرش درمان ماتریکس پس از 8 ماه از درمان بود.تعدادبیمارانی که بازگشت ماهانه با استفاده ازکوکائین بیشتر را درگروه گزارش دادند به شرح زیر می باشد:4 نفر از 30 نفر درگروه ماتریکس، 10 نفر از 30 نفر درگروه بیماران بستری، 24 نفر از 30 نفر درگروه بدون درمان رسمی، اگر چه تعداد نمونه های هرگروه کم بود اما این یافته هاحمایتی برای اثربخشی درمان ماتریکس فراهم کرد و همچنین برای تغییرعناصردرمان به صورت تجویزپرهیزکامل به عنوان راهبرد اساسی برای پیشگیری از عود بود(هندریک، 2011).
تحقیق بعدی بعد ازتکمیل کتابچه راهنمای300 صفحه ای درمان ماتریکس، توسط راوسون، مارینلی و آنجلین در2004 به صورت یک آزمایش کنترل شده در طی دوسال انجام شد. در این مطالعه100 نفر از آزمودنیهای وابسته به کوکائین به طورتصادفی برای درمان ماتریکس6 ماهه یا درمانهای دیگرقابل دسترس در جامعه انتخاب شدند. آزمودنیها در هر دو گروه 3 ،6 و12ماه پیگیری شدند. نژادشرکت کنندگان آفریقایی، اسپانیایی و اروپایی بودند. نتایج رابطه مثبت معناداری بین مدت درمان دریافت شده و درصد نتایج منفی آزمایش ادرار برای کوکائین در بیماران درمان ماتریکس نشان داد، اما این رابطه برای درمانهای معنادارنبود. همچنین تعدادی زیادی از شرکت کنندگان درمان ماتریکس در آزمونAST و مقیاسهای خانواده و یک مقیاس افسردگی بهبود نشان دادند.
در تحقیق دیگری راوسون، هابر، ابرت، شاپ تاو و لینگ در 2002 درمان مبتنی بر مدل ماتریکس را بر114 بیمار با 2 تا 5 سال پیگیری انجام داد در این آزمایش شرکت کنندگان باگروه کنترل که درمان برای آنها انجام نشد مقایسه شدند. تغییرمعناداری در استفاده مت آمفتامین که توسط خود فرد مطرح شد در قبل از درمان(86% استفاده گزارش کردند)، تنها پیش بینی کننده عدم استفاده مت آمفتامین در پیگیری وضعیت ازدواج بودکه بیماران متأهل به احتمال بیشتری مت آمفتامین را استفاده نمی کردند. همچنین کاهش معناداری در درصدشرکت کنندگان پارانوییدگزارش کردند مشاهده شد، اماکاهش معناداری در شکایت افسردگی(بیشتر از60% ) و سردرد(38% در آغاز درمان و44% در پیگیری) مشاهده نشده اگرچه تعدادشرکت کنندگان کم بود، اما این مطالعه نشان دادکه تعدادزیادی ازمشاهده کنندگان مت آمفتامین با انجام درمان طبق الگوی ماتریکس موفق به ترک شیشه شدند.
در 1998 مرکز درمان سوء استفاده مواد رویکرددرمانی ماتریکس را با روش های درمانی دیگرموجود در جامعه که درمانهای معمول(TAU) نامیده می شد، مقایسه کردند. این مطالعه در 8 مکان به صورت آزمایش درمان بیماران سرپایی انجام گرفت. مدت این ارزیابی 18 ماه بین 1998 تا 2001 بود در 978 نفرافراد وابسته مت آمفتامین که داوطلب شرکت درجلسات درمانی بودند،که در این مکانها موردارزیابی قرارگرفتند. در هرکدام از این مکانها نیمی از شرکت کنندگان به طورتصادفی برای دریافت درمان طبق مدل ماتریکس و نیمی دیگر برای درمانهایATU انتخاب شدند .همه مکانهای درمانی مدل درمانی بیماران سرپایی را با دوره فشرده درمان از 4 تا 16هفته با 1 تا 13ساعت ملاقات هفتگی به کار بردند. درمان هایTAU در مکان های مختلف تفاوت زیادی داشت. علاوه بر خدماتی که در طی دوره درمان فعال بود، شرکت کنندگان در همه مکان ها برای انجام دادن فعالیت هایی برای مراقبت بیشتر برای پیگیری درمان و تشویق می شوند. همانگونه که درمان ماتریکس با درمان هایی که بطورمعمول توسط متخصصان اجرا و مقایسه می شد هیچ اقدامی برای استاندارد کردن یا ارزیابی اعتبارشرایط TAU انجام نشده است. همه متخصصانTAC تحت نظارت مسئول بالینی بودند و هیچ کدام از مؤلفه های درمان ماتریکس را با درمان خود ترکیب نمی کردند. ازمطالعه یک مطالعه مرسوم چندمکانی نبودکه رویکردهای درمانی همه مکان ها را مقایسه کند، بلکه مقایسه ماتریکس با8 نوع درمان های معمول بودکه واریانس درون گروهی را افزایش می داد، بنابراین معناداری یافته ها بیشترمی شود. این طرح، رویکرد ماتریکس 2 نوع درمان معمول مختلف مقایسه می کند. رویکردهای درمانی در دنیای واقعی انجام می شد. مقایسه درمان ماتریکس و TAU یک شرایط مقایسه نسبی ارائه می دهد. در درمان های روانی اجتماعی برای گروهای مختلف افراد وابسته به مواد، میزان درگیری افراد در درمان و تعدادجلسات که افراد در درمان شرکت می کنند بسیارمهم است. در بین هشت مکان، میانگین تعدادجلساتی که افراد در جلسات ماتریکس شرکت می کردند، 22 تا 35 جلسه وحداکثرتعدادجلسات48 جلسه بود. ماندن شرکت کنندگان در درمان یک همبستگی مهم از موفقیت در درمان و شایستگی درمان رانشان می دهد. به دلیل اینکه باقی ماندن افراد در درمان ماتریکس، 6 تا از 8 درمان های معمول بیشتربود. نتیجه می شودکه رویکرد ماتریکس در نگهداشتن بیمارموفق است. باقی ماندن در رویکرد ماتریکس به طورمعناداری بهتر از اکثرشرایط درمانی بهتر از اکثرشرایط درمانیTAU به جز یک مکان(زمینه دارویی) بود(باتیستیک و رودنیرس، 2010).
منابع فارسی
اختیاری، حامد(1388). تلاش برای یافتن روش های داره درمانی وابستگی به متامفتامین. فصلنامه اعتیاد، سال سوم، شماره نهم، 52-50 .
احمدی، احمد(1373). روانشناسی نوجوانان وجوانان. اصفهان: انتشارات مشعل، چاپ یازدهم .
امینی پور، انیسه؛ فروغ عامری، گلناز؛ (1386). بررسی میزان آگاهی مربیان بهداشت مدارس پیرامون ایدز. مجله دانشکده علوم پزشکی سبزوار، سال چهارم، شماره یک،30-42
اصفهانی، زهرا؛ رضازاده، مجید؛ سیگاری، سپیده؛ فرهودی، بهنام؛ شیبانی، شهناز؛ تقی زاده، رحیم؛ احترامی، مهرداد (1390). آموزش پیشگیری از اچ ای وی/ ایدز به افراد در معرض رفتارهای پرخطرجنسی ویژه مربیان. تهران، انتشارات رسانه تخصصی.
اسماعیل مطلق، محمد؛ اسلامی، محمد؛ احمدیان، روشنک؛ رحیمی، اعظم؛ رحیمی، مجید؛ پرنیان، عندلیب(1391). ازدواج و روابط عاطفی و اجتماعی روابط زناشویی باروری سالم. تهران: نشر آرویج.
بختیاری، احمد(1390). بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و منبع کنترل سلامت با عود اعتیاد در افراد معتاد به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون.پایانامه کارشناسی ارشد.تهران.دانشگاه تربیت مدرس.
بهاری، فرشاد(1388). مشاوره و درمان اعتیاد. تهران: نشردانژه.
بیابانگرد، اسماعیل(1382). روانشناسی نوجوانان. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
بیانزاده، سید اکبر؛ بوالهری، جعفر؛ عاطف وحید، محمد کاظم؛ نوری قاسم آبادی، ربابه؛ فتحعلی لواسانی، فهیمه و کریمی کسیمی، عیسی(1386). نقش مداخلات دارویی و روانشناختی درکاهش آسیب ناشی از مصرف مواد در زندانیان معتاد. مجله علوم پزشکی ایران، دوره چهاردهم، شماره 55، 79-91
بربریان، اکبر(1384). جمعیت و تنظیم خانواده. تهران: انتشارات نوردانش.
جلالی، آریا کتایون؛ ناهیدی، فاطمه؛ امیرعلی اکبری، صدیقه؛ علوی مجده، حمید(1384). زمان و روش آموزش مسایل جنسی از دیدگاه معلمین و والدین شهرگرگان. دومین کنگره سراسری خانواده و مشکلات جنسی تهران. مجله دانشکده علوم پزشکی، سال چهارم، شماره یک،35-48.
حاجیان، کریم اله؛ خیرخواه، فروزان؛ حبیبی، مانی(1388). فراوانی رفتارهای پرخطرسلامتی در دانشجویان دانشگاه های بابل. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان ، 13 (12) : 53-60.
حیدری، علیرضا؛ میر احمدی زاده، علیرضا؛ کشتکاران، علی؛ اعتمادی، کوروش و لطفی، منصوره(1390). تغییرات رفتارهای جنسی محافظت نشده و استفاده از سرنگ در معتادان مراجعه کننده به مراکز درمان نگهدارنده با متادون وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز: مقایسه قبل با بعد از مداخله بدون گروه کنترل. مجله دانشکده بهداشت و انیسیتو تحقیقات بهداشتی، دروه 9، شماره 1، 78-67.
خیاطی پور، عاطفه؛ قربان شیرودی، شهره؛ خلعتبری، جواد (1389). مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی شناختی- رفتاری درگروهای اجتماع مدار و معتادان گمنام به گرایش مصرف مواد افیونی. باشگاه پژوهشگران جوان/ دانشگاه آزاداسلامی واحدتنکابن، 9 (6): 23-26.
دبیرخانه کارگروه کشوری پیشگیری از عفونت اچ.ای.وی و ایدز وکنترل آن(1386). گزارش جمهوری اسلامی درباره پایش اعلانیه تعهد، مصوب اجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در زمینه اچ،آی،وی و ایدز: تهران: مرکزمدیریت بیماریهای وزارت بهداشت ایران.
دستجردي، قاسم؛ ابراهيمي دهشيري، وجيهه؛ خلاصه زاده، گلرسته؛ احساني، فاطمه(1390). دفترمواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد-وین(1382). ارزیابی وضعیت جهانی اکستاسی و آمفتامین ها. ترجمه: پژوهشکده ملی اطلاعات موادمخدرایران. ناشر: دبیرخانه ستاد مبارزه با موادمخدر.
رفیعی فر، شهرام؛ و آقاجانی، محسن(1389). راهنمای زندگی عاری از خطر برای نوجوانان. تهران: انتشارات مهرراوش.
راهنمای تشخیصی وآماری اختلال های روانی(2000). ترجمه محمدرضا، نیکخو و هامایاک آوادیس یانس(1381). انتشارات تیراژه.
رزاقی، محمد؛ رحیمی موقرآفرین، حسین؛ مدنی رئيسی دانا، فرامرز(1381). بازار موادمخد در ايران. مجله جامعه شناسي ايران، دوره چهارم شماره2، 89-100.
رقیبی، مهوش؛ و عبدالوهاب پورقاز(1384). بررسی رفتارهای پرخطر دانشجویان دانشگاه های شهر زاهدان . اولین همایش سراسری رفتارهای پرخطر، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان.
زارعی، فرشاد؛ نوروزی، ثریا؛ ظفری زاده، علیاکبر؛ و دستباز، انور(1392). تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش رفتارهاي پر خطر در نوجوانان پسر. مجموعه مقالات اولین کنگره اعتیاد و رفتارهای پرخطر.
زارعی، فرشاد؛ خاکباز، حمید و کرمی، حوریه(1389). اثر بخشی آموزش مهارت خود آگاهی بر کاهش رفتارهای پر خطر ارتباط با جنس مخالف در معتادان. فصلنامه اعتیاد پژوهی سوء مصرف مواد، سال چهارم، شماره پانزدهم، مجله علوم پژشکی، 112-130.
زاده محمدی، علی؛ و احمدآبادی، زهره(1387). هم و قوعی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان. فصلنامه خانواده پژوهی دانشگاه شهیدبهشتی، سال چهارم، شماره سیزده100-87 .
سليماني نيا، ليلا( 1386 ). تفاوت ها ي جنسيتي نوجوانان در ارتكاب انواع رفتارهاي پرخطر. فصلنامه مطالعات جوانان، 8 و9(3) ،99-80.
سادوک، بنجامین جیمز؛ سادوک، ویرجینیا آلکوت(2008). خلاصه روانپزشکی، ترجمه رضاعی فرزین(1388). تهران: انتشارات ارجمند.
سهرابی، فرامرز؛ هادیان، مینا؛ اصغرنژاد، فرید(1387). اثربخشی برنامه آموزش رفتارهای سالم در نگرش دانشجویان نسبت به سوءمصرف مواد. مجله علوم رفتاری، دوره 2، شماره 3، 22-31.
سبزی خوشنامی، محمد(1390). رابطه حمایت اجتماعی وکنترل اجتماعی باتاب آوری در برابر سوء مصرف مواد در پسران پدر معتاد. پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
سعید، مهدی(1379). بررسی وضعیت سوءمصرف مواد در ایران. معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی کشور و برنامه کنترل موادمخدر سازمان ملل،شهرشیراز.
شریعتی راد،تقوا(1390). بررسی عوارض شناختی ناشی از وابستگی به مواد روان گردان کراک و شیشه و هرویین. تهران:کتابخانه پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا.
صرامی، حمید؛ قربانی، مجید؛ مینویی، محمود(1392). بررسی چهاردهه تحقیقات شیوع شناسی اعتیاد در ایران.
فصلنامه اعتیادپژوهشی، 7(26)، 57-29.
صادقی اهری، سعید(1382). بررسی بازگشت مجدد به اعتیاد در بیماران مراجعه کننده در بیماران مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد وابسته به بهزیستی. فصلنامه اعتیادپژوهی، سال اول، شماره 2،33-41.
عطایی، بهروز؛ صالحی، مهرداد؛ جوادی، عباسعلی؛ خورورش، فرزین؛ مرتضوی، عاطفه السادات؛ کسائیان، نازیلا؛ نخودیان، زری؛ و بابک، آناهیتا(1389). بررسی فراوانی نسبی رفتارهای پرخطر در معتادین تزریقی مراکز گذری و ترک اعتیاد استان اصقهان. مجله دانشکده پزشکی اصفهان، شماره114، سال بیست و هشتم، ص 837-849 .
فروغ، عامری(1385). نگرش جامع به بیماری ایدز و پرستاری از بیماران مبتلا به ایدز. تهران: نشر و تبلیغ بشرا.
فرنام، علی(1392). اثربخشی مدل ماتریسی در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به موادافیونی، فصلنامه اعتیاد پژوهشی سوءمصرف مواد، سال هفتم، شماره بیست و پنجم، 565-571.
کریمی، محمود؛ نیکنامی، شمس الدین؛ حیدری نیا، علیرضا(1383). تاثیربرنامه آموزش بهداشت بر رفتارهای پیشگیری کننده از ایدزدر زندان. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، سال هشتم، شماره30،77-90.
کلدوی، علی(1390). مقایسه اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی: مدل ماتریسی و روش ترکیبی در پیشگیری از بازگشت افراد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد زاهدان. پایان نامه دکتری دانشگاه علامه طباطبایی.
كبيري، فاطمه؛ حيدري، سيدحجت الله(1392). بررسي شيوع رفتارهاي پرخطرمرتبط با سوءمصرف مواد در مراجعين به مراكزگذري تحت پوشش دانشگاه علوم پزشكي مشهد. چهارمين كنگره سراسري رفتارهاي پرخطر، زاهدان، دانشگاه سیستان و بلوچستان،221-240.
ماسن، هنری پاول؛ و کیگان، جروم(2001). رشد و شخصیت. ترجمه مهشیدیاسایی(1380). تهران: کتاب ماد.
مستشاری، گلاره؛ وزیریان، محسن(1382). راهنمای کاربردی درمان سوءمصرف کنندگان مواد.تهران: انتشارات پرشکوه.
ماریت، قازیان؛ محمدی، هومن (1387). موادمخدر، مغز و رفتار. تهران: انتشارات پایا.
مکری، آذرخش؛ اختیاری، حامد)1388.( شیوع متامفتامین در افرادتحت درمان نگهدارنده. فصلنامه اعتیاد، سال سوم، شماره نهم، 65-77.
ميكائيلي، فرزانه؛ هاشمي، تورج(1392). مقايسه نشانگان اختلال نقص توجه- بيش فعالي در افراد با رفتارهاي جنسي پرخطر و افرادعادي، چهارمين كنگره سراسري رفتارهاي پرخطر، زاهدان، دانشگاه سیستان و بلوچستان، 133-155.
مرسلی، محمدصادق(1387). تاثیردرمان نگهدارنده با متادون در تعدیل رفتارهای پرخطر، مجله اصلاح و تربیت، شماره81، 36-50.
محمدی،کورش(1390). بررسی علل تغییرالگوی مصرف موادمخدرازسنتی(کم خطر)به صنعتی(پرخطر)درایران. دومین همایش سراسری آسیبهای اجتماعی وفرهنگی، تهران، دانشگاه شهیدبهشتی.
مهلینگ، رندی(2011). مت آمفتامین(شیشه)؛ ترجمه مهرزاد مظفر و نازیلارستمی(1390). انتشارات ستادمبارزه با موادمخدر، دفترتحقیقات وآموزش.
ملکشاهی، فریده؛ مومن نسب، مرضیه. تاثیربرنامه آموزشی پیشگیری از رفتارهای پرخطر برآگاهی و نگرش مربیان بهداشت مدارس ابتدایی خرم آباد. فصلنامه یافته تابستان1386;9(2):32.
ممتازی، سعید؛ جعفری، سارا؛ خسروی، ناصر؛ نیک فرجام، علی. علم اعتیاد مواد، مغز و رفتار. تهران: انتشارات سپیدبرگ.
مرکزکنترل و پیشگیری از بیماری ها.2002؛ ترجمه باریکانی(1387). اعتیاد: پیشگیری و درمان. تبریز: نشرروان آبی.
نجفی، محمود؛ بیگدلی، ایمان الله؛ دهشیری، غلامرضا؛ رحمتیان، اسحق و طباطبایی، موسی(1391). نقش مهارتهای زندگی پیش بینی سلامت روان. فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، 3(11) ،113-101.
وندر، زندن؛ جمیز، دتبیلو(1996). روانشناسی رشد. ترجمه حمزه گنجی(1391).تهران: انتشارات بعثت.
نارنجیها، هومان(1383). ارزیابی سریع وضعیت سوء مصرف و وابستگی به موادمخدر در ایران، تهران: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، مرکز آموزشی و پژوهشی سوء مصرف مواد(موسسه داریوش).
نارنجیها، هومان(1387). ارزیابی سریع وضعیت سوء مصرف و وابستگی به مواد مخدر در ایران. تهران: نشر دانژه.
وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی، مرکز مدیریت بیماری ها، بیماری ایدز در جهان و ایران(1381).
یزدان پناه، بهروز؛ صفری، میترا؛ یوسفی، مهران؛ عنقا، پروین؛ حبیبیان، محمد؛ زندی،کرامت اله؛ و آرانپور، همداد(1389). اثر برنامه آموزشی جامعه محور پیشگیری از سومصرف موادمخدر برکاهش رفتارهای پرخطر، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، دوره18، شماره 3، ویژه نامه همایش رفتارهای پرخطر.
یاری، جلیل؛ باباخانی، فرهاد؛ توکلی، محمود(1388). مطالعه فرایندآغاز به سوء مصرف مواد، ابتلا به وابستگی و درمان آن در شهر تهران. طرح پژوهشی. تهران: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
منابع انگلیسی
Alam mehrjerdy, Z; Noroozi, A; Barr, A. M; & Ekhtiari, H. (2012). Attention deficits in chronic methamphetamine users as a potential target for enhancing treatmen Efficancy. Basic and clinica Neuroscience, 3 (4), 5-14.
Angline, M. D; & Rawson, R. A. (2000). The CSAT metamphetaminetreatment: journal`of psychoactive Drugs 32(2) 135-136. ال metamphetamine treatmentprojectهدارنده ها.ترجمه:بژوهشکده ملی اطلاعات موادمخدرایران.ناشر:دبرخانه ستادمبارزه باموادمخدر.اری ب
Adams, P. F. (1999). Vital health statistics: health risk behavior among our nationsyouth. U.S. department of health&human services.
Arnett. J. (1992). Reekless Behavior in adolesccnce: A developmental perspective Developmental Review.1, 339-373.
Bockting, W. O; Rosser, B. R., & Scheltema, K. (1999). Transgender HIV Prevention implementation and evaluation of workshop. Health Education Research, 14 (2), 177-183.
Battistic, R. & Roodenrys, S. (2010). Chronic cannabis users show altered Neurophy sinology functioning on stroop task conflict. Journal of Psychopharmacolgy, 212, 613-624.
Berg, r. c; Ross, m. (2011). Effectiveness of mi4msm: how useful is matrix inter viewing as an HIV risk prevention program for men who have sex with men? A systematic re view. Journal of AIDS Education and Prevention, 23(3), 533-549.
Brewr, D. P. (1998). A meta analysis of predictors of contuned drug use during and after treatment for opiate addiction. Journal of Substance Abuse Treatment 93(1):73-92.
Bullock, S; & Room R. (2004). Alcohol consumption by adolescents and young adults. WHO book.
Bergman, M. M; & Scott, J. (2001). Young adolescents well-being & health risk behaviors: gender & socioeconomicdifferences. Journal of adolesccncc, 24, 183-197.
Botvin, G; GriffinK, W; Paul, E; & Macaulary,A.P. (2003). Preventing tobacco and Alcohol use among Elementary school students thrugh skills training. Journal of child&Adolesecent substance Abuse,55(2),115-121.
Brooks, T. L; Harris, S. K; Thrall, S; &Woods. (2002). Associatation of adolescent risk behaviors with mental health symptoms in high school student. Journal of adolescent health, 31(3): 240-246.
Benson, P. L; Leffert, N. (1998). Developmental assets: measurement & perdictionof risk behaviors among adolescents. Journal of applied developmental science, 2(4) :209-230.
Butler, J. T. (1982). Early adolescent alcohol consumption 7 Knowledge of alcohol. Journal of studies on alcohol, 43: 603-607.
Chares, B. (2000). Systematizec HIV/AIDS education for students at University of Ibadan, Nigeria: impact to knowledge, attitude and compliance universal precautions. Journal of Advancd Nursing. August, 32, 4169.
carroll, K. M; Rounsaville, B. J; Gordon, L. T; nich, c, Jatlow, P; Bisighini, R. M. (1994). Psychotherapy and pharmacotherapy for ambulatory cocaine abuse. Arch Gen psychiatry; 51, 177-187.
Davison, G. C; & nertle, J. M. (2000). Abnor malpsychology. New York: John wiley & Sons.
Dilalla, L. F; Gottesman, I. (1989). Heterogeneity of causes for causes for delinquen and criminality. Development & psychology, 1, 339-349.
Dacey, J.; Kenny, M. (1997). Adolescent development. (2ed.). New York: Brown.
Dryfoos, J. g. (1990). Adolesents at risk: prevalence & prevention. New York: Oxford university press.
Diclemente, C. (2003). Addiction and change: How Addiction Develop and Addictive peple Recover. The Guilford publication. Inc use .
Donovan, J. E; Jessor, R. (1985). The structure of problem behavior in adolescence and adulthood. journal of consulting and clinical psychology, 53, 890-904.
Des Jarlais. (2008). HIV prevention for injecting drug users: the First 25 years and counting. Psychosom Med; 70(5): 606-11.
DerenS, KangS,Y; colon, H. M; Andia, J. F; Robles, R,R. (2004). HIV incidence among high-risk Rico. J Acquir Immune Deficsyndr; 36,760-740.
Farrington, D. P; West, D. (1991). The Cambridge study in delinquent development: A long-term follow-up of 411 London males. Criminality: personality, ehavior and life history (pp.115-138). new York: Springer.
Fisher, M.(1991). Eating attitudes, self-esteam & anxiety among adolescent Females in a suburban high school. Journal of adolescent health. 122 (5): 377-84.
Gotfredson. M. (1994). General theory of adolescent problem behavior. Erlbaumpress. N. J.
Goddard, H. (1980). Feeble-mindedess, itscauses & consequences. new York: Macmillan.
Gossop, m.; Marsdena, J; Stewarta, d; & Treacy, s. (2002). Reduced Injection Risk and Sexual Risk Behaviors after Drug Misuse Treatment: Results from the National Treatment Outcome Research Study. AIDS Care, 14(1), 77 – 93.
Gusman, M. R. (2007). "High risk behavior among youth": Nebguide, university of Nebraska.
Gerberding, J; snider, D. (2004). methodology of the youth risk behavior surveill System. Morbidity & mortality weekly report, Vol 53. No. RR-12.
Gusman, M; & Bosch, R. K. (2007). High risk behaviors among youth.
Goshua, D; Miller, M; Donald, L; Zimmerman, T.(2004). Peysonality and Individual Differeces. social Indicators research: ANInter national and Inter disciplinary, Jaurnal for Quality-of-Life measurement,36(7);1611-162.
Hendriks, V. (2011). Treatment of adolescents with a
Cannabis use disorder: Main findings of a randomized controlled trial comparin
Multidimensional family therapy and cognitive behavioral therapy in the Netherlands. Drug and Alcohol Depndncy,119, 64-71.
Hahn, J. A; Page-Shafer, K; Lump, P.H; OchoaK, Moss, A.R. (2001). Hepatitis cirrus infection and needle exchange use among young injection drug users is san Francisco. Hematology, 341, 180-187.
Huber, A; Ling, W; Shoptaw, S; Gulati,V; Brethen, P; & Rawson, R. (1997). Integrating treatments for metamphetamine abuse: A Psychosocial perspective. Journal of Addictive Diseases. 16, 41-50
Jassor, R. (1992). Risk behavior in adolescence: A Psychosocial frame work: forunderstanding & action. Development review, 12, 374-390.
Kalichman, S. C. (2000). HIV transmission risk behaviors of men&women living With HIV-AIDS: prevalence & clinical interventions. Clinical psychology. science & Practice,7, 32-47.
Kyalemil, s, J. M; RiveKL, E, D. E; Bakketeigl,V. (1996). The effect of education on adolescent use of condoms: applying the Solomon four-desing. Healt Education auarterly, 23(1), 34-47.
Ketterlinus, R. D. (1994). Adolescent problem behaviors: issues. Hillsdale.NJ:
Lawrence Erlbaum associates.pub.
Lindbreg, L. D; Boggess, S; &Williams, S. (2000). Multiple threats: theco occurrence of teen health risk behaviors. whashington, DC: u. s. Department of health and human services.
Metrebian, N; Shanahan, W; Wells, B; & Stimson, G. V. (1998). Feasibility of prescribing injectable heroin and methadone to opiate-dependent drug users: associated health gains and harm reductions. Med J Aust, 168(12), 596-600.
Nancy, M. petry. (2000). Gambling problems in substansed abusers are associated with increased sexual risk behaviors.
Olweus, D. (1986). Aggression & hormones: behavioral relationship with testoster-One and adrenaline. Developement of antisocial and prosocialbehavior (PP.51-72). new York: Academic.
Obert, J. L; London, E. D.; Rawson, R. A. (2002). Incorporating brain research findings into standard treatment: An example using the Matrix Model. Journal of Substance Abuse Treatment, 23, 107-114.
Osgood, D. w. (1988). the gcnerality of defiance in late adolescence and earl Adult hood. american sociological review, 53, 81-93.
Pinkerton. SD. Abramson. PR.Isrisky sex tational?Jeu of sex Res1992: 29: 561-568
Reiniger,B.M.(2005).Predicting adolescent risk behaviors based on an ecological frame work&assets.American journal og health behaviors.29(2):150-61.
Rawson, R.(1995).An intensive outpatient approach for cocaine abuse treatment:The matrix model. Journal of substance Abuse Treatment,12(2) ,117-127.
Rawson, R. A. ,obert, J. L. McCann, M. J. & Mann. A. J. (1986). Coaine Treatment outcome: Cocaine use following inpatient, outpatient and no Treatment. CPDD NIDA Res. Monograph, 67, 271-277.
Roll, J. M.; Rawson, R. A.; Ling, W.; & Shoptaw, S. (Eds). (2009). Methamphetamine Addiction: From Basic Science to Treatment. New York: Guiford press.
Rawson, R. A. A; Huber, P, J. Obert, S. Shoptaw, & Ling; W. (2002). Status of Metamphetamine Users 2-5 Years after Outpatient Treatment. Journal of Addictive Diseases 21(1). 107-19.
Rawson, R.; Marinelli-Casey, P.; Anglin, D, Dickow, A.; Frazier, Y, Gallagher, C. (2004). A multi-site comparison of psychosocial approaches for the treatment of methamphetamine dependence. Addiction,99(6),708-717.
Rawson, R.; McCann, M.; Huber, A.; & Shoptaw, S. (1999). Contingency management and relapse prevention as stimulant abuse treatment interventiins. In Stephen Higgins & Kenneth silverman(Eds), motivating behaviour change among illicitdrug abusers: Resarch on contingency management interventions (pp.57-74). Washington, D. C: American psychological Association.
Razzaghi, E. (1999). Rapid Situation Assessment (RSA) of drug in Iran. prevention Department, state welfare organization , Ministry of Health, IR of Iran and United natios International Drug control program.
Samuel MC, Doherty, PM; Bulterys, M; Jenison, S. A. (2001). Association between hevoinuse, needle shaving and tattoos received in prison with hepatitis B and C positivity among street-recvuited injecting dvug users in New Mexico, USA. Epidemiol Infect;127-3, 475-484.
Stark, K; Muller, R; Bienzle, U; & Holsmann, I. G. (1996). Methadone maintenance treatment and HIV risk taking behavior among injecting drug user in Berlin. Journal Epidemiol Community Health, 50, 1534-1537
Shoptaw, S. D, Rawson, R; & Ling, W. (1997). Cocaine abusecounseling
As HIV Prevention. Journal of AIDS Education & prevention, 9, 511-520.
Shoptaw, S; Rawson, R; McCann. M.v; & Obert, J. (1994). The matrix model of outpatient stimulant abuse treatment: Evidence of efficacy. Journal of Addictive Diseases, 13(4) , 129-141.
SAMSHA. (2006). Matrix Intensive outpatient treatment for people with stimulant use Disorder (counselors Family Education manual).
Ullete, D; & Lyons, M. A. (2005). Semual sensation seeking, compulsivity and HIV risk behaviors incolleaguestudents. Journal of Community Health Nursing. 22(1), 47-60.
Walsh, A. (1991). Self-esteam & sexual behavior: exploring gender differences. Sex roles, 25, 441-444.