دانلود اقدامات امين الدوله (docx) 37 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 37 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
اقدامات امين الدوله
اقدامات اقتصادي
1- اصلاحات مالي وتفکر استقراض
امين الدوله براي سامان بخشيدن به اوضاع آشفته مالي كشور و براي جمع و خرج مملكت نخستين اصلاحات را با قطع مواجب غير ضروري ، روحانيون ، درباريان و مردم بيكاره آغاز كرد.كاغذ ناخوانده را مهر نمي كرد و به كسي بي جهت پول نمي داد و احكام ناسخ و منسوخ علما را گوش نمي گرفت و راه مداخله آنها را به اندازه مسدود كرده بود ، سپس روحانيون و درباريان به دشمني با او برخاستند . از سويي ديگر خالي بودن خزانه دولت باعث آن شده بود كه حقوق درباريان ، سربازها و كاركنان دولت مرتب عقب بيافتد و وصول نگردد حتي وام كوچكي كه به مبلغ پنجاه هزار ليره از بانك شاهنشاهي در سال 1315 قمري ( 1276 ش ) دريافت كرد و درآمد كمرك كرمانشاه و بوشهر را وثيقه پرداخت آن قرار داد،آن اندازه نبود كه مشكلات روزافزون را حل كند.گر چه امين الدوله اين زمان با قرض گرفتن وام هاي كلان موافق نبود ، به سبب ورشكستگي دولت،ناگزير تلاش خود براي گرفتن وامي با شرايط عادلانه ادامه مي داد.
در اين زمان چون امين الدوله با وام گرفتن از خارجي ها مخالف بود و شاه به امين الدوله كه تازه صدر اعظم شده بود تكليف كرد كه از روسها يا انگليسي ها پولي قرض كند ، امين الدوله زيربار نرفت و چون اصرار شاه زياد بود ، در باطن علما را وادار كرد كه ممانعت كنند و علما مخالفت خود را به شاه اطلاع دادند و براي تهيه پول متوصل به فروش اثاثيه سلطنتي از قبيل صندلي هاي طلا و ... مقدار زيادي مرواريد كه در خزانه بود شدند. در اين زمان هزينه متفرقه دولت زياد بود و بودجه جاري كافي نبود .بعلاوه اينكه دولت قرض هنگفتي هم با انگليسي ها بابت خساراتي كه ناچار شده بود در قضيه رژي پرداخت كند ، داشت. به همين جهت ميخواست كه از روس ها قرض كند و روس ها حاضر بودند هر مبلغ كه دولت بخواهد با تضمين كتبي از منافع عايدي دولت قرض بدهد.
نقشه هاي اصلاح مالي هيچكدام فرجام روشني نداشتند و به ثمر نرسيدند ، تا نظام سياست و روح حكمراني تغيير نمي كرد هر كوششي هدر مي رفت . هرچند در اصلاحات در صدارت امين الدوله ، نظم تازهاي به خود گرفت و دستگاه كمرك درآمدش عايد خزانه گرديد با مالياتي به ميزان 10 % بر مستمري ها و مواجب هاي دولتي بسته شد و اين خود بر درآمد سالانه دولت افزود ، جلوي ولخرجي هاي درباري را هم تا درجه اي بستند .دولت امين الدوله نقشه اصلاح ماليه را ريخت . مهمترين مواد آن عبارت بودند از تمركز دستگاه ماليه ، رساندن ماليات كامل ولايات به خزانه ع تعديل دخل و خرج ، بستن ماليات مستقيم به مواجبهاي هنگفت كه صاحبان آنها اساسا مالياتي نمي پرداختند ، استخدام مستشاران بلژيكي براي اداره دولتي كمرك و پست خانه كه تا آن زمان در اجاره افراد بود به علاوه دولت در تنگناي مالي به بازار پول روي آورد و مبلغ چهل ميليون فرانك وام مي خواست .
هرچند استخدام بلژيكي ها از اقدامات امين الدوله است .علاوه بر او دو پسر شاه ظل السلطان و نائب السلطنه و عده ديگري از رجال نيز مستقيما مامورين بلژيكي دخالت داشتند ، منجمله ؛ مشير الدوله كه سالهاي متمادي وزير امور خارجه بود . هنگام استخدام نوز و پريم در سال 1897 ميلادي / 1314 هجري قمري ، ميرزا جواد خان سعد الدوله وزير مختار ايران در بروكسل از هواداران انتخاب و استخدام مامورين بود .
وضع مالي ايران هنگام به سلطنت رسيدن مظفرالدين شاه بحراني بود ، اندكي بعد در سال 1896ميلادي / 1314 هجري قمري فاجعه آميز گرديد ، درآمد دولت روبه كاهش نهاد و بر مخارج افزوده شد.مسئولين امور براي پرداخت مواجب مستخدمين دولت بخصوص قشون چاره اي جز استقراض خارجي نداشتند، دولتهاي روس و انگليس مانع و متحد شدند تا از كشور سوم استقراض نمايد.
امين الدوله در پي استقراض از بانكهاي يكي از سه كشور – فرانسه ، هلند ، و بلژيك بود . روس و انگليس هيچكدام از اين بابت خرسند نبودند و مانع نفوذ دولت ثالثي در ايران بودند، روس از اصل مخالف جدي دولت امين الدوله بود بحران پولي در ميان بود و عامل عمده آن تنزيل قيمت پول ، طلا و نقره به شمار مي رفت .
همه حكومتهايي كه در ده ساله بعد از صدارت امين الدوله بر سر كار آمدن با بحران مالي دست به گريبان بودند بعضي از روي اعتقاد به ترقي خواهي ، و بعضي ديگر به ضرورت در پي نوعي نقشه « رفروم مالي » مي رفتند خواه به اصطلاح ، نقشه « راديكال » تلقي گردد و خواه «معتدل» فشاربحران مالي درهرحال،موثرترين عامل تعيين كننده سرنوشت حكومت ها بود .
هر اندازه كه سياست انگليس در قضيه وام دادن به ايران مصمم بود روس فعال و هدفش مشخص ، امين الدوله هنوز صدر اعظم مسئول بود كه موضوع قرضه را سفارت روس مستقيم با دربار ايران به ميان كشيد و وجه نظر امين الدوله از نامه انديشيده و مهمي كه به شاه نوشته خوب دستگير مي شود وي مي نويسد: مسئله قرضه « خيلي اهميت » دارد و « اگر مختصر غفلتي » بشود « ديگر ايران از مضرت و مصيبت آن خلاص نمي شود » از اين رو « به حكم وجوب » مي گويد : « مسلك پلي تيكي ايران چنانكه مكرر ... عرض مي كردند بايستي در كمال مراقبت و احتياط طوري باشد كه معايب سابق و قيد بندهاي ناحق را از دولت و مملكت بردارد و قدري رو به اين مقصد رفته بوديم .» اما اگر به قهقرا برگرديم و به عنوانهاي مختلف « اسيري » خودمان را به دست مدعيان محكم كنيم « دور نيست اين دفعه رقابت و رغم دو حريف به اسيري ما هم اكتفا نكنند » همين اندازه استدعا دارد : در ميان شبهات و مغلطه هايي كه مي شود اصل مطلب و مقصود باطني فراموش نشده كار را به اشكال بي علاج نياندازند » حالا كه « شيشه عمر ايران» در دست پادشاه است « بايد خيلي احتياط بفرمايند ».
سفارت انگليس و بانك شاهنشاهي به دو مطلب توجه داشتند : تنگ دستي مالي دولت ، و اينكه در زمامداري امين الدوله هر قرضي گرفته شود حيف و ميل نخواهد شد .اعتقادش بر اين بود كه دولت اقساط بدهي خود را به هر صورت مي پردازد ، اگر چه سر موعد نباشد. و استقراض از انگليس هم به بن بست رسيد چرا كه در بازارپول ، انگليس « اعتبارات دولت را سنگسار نمودند ، و سفارت انگليس سكه نو بگيرد و از هر هزار تومان مسكوك سابق هم بيست تومان كسر مي كردند اين قضيه يكباره آشوبي در شهر انداخت .» تنزيل پول نقره يك جنبه جهاني داشت و از يك سو به بازرگاني داخلي و خارجي هم لطمه زد و از آنجايي كه روس گذشته از مخالفت با وام گرفتن ايران از بازار پول اروپا بود ، با توطئه چيني يكباره نغمه مخالفت با استقراض خارجي بلند شد و ملايان از منبر نداي اعتراض برداشتند.
مقارن همين دوره وضع اسكناس در بازار بهم خورد البته آن به خاطر تسهيلاتي بود كه بانك اتخاذ كرده بود ، چرا ضرابخانه براي اصلاح و مرمت ديگ بخار و... خوابيده بود و پول كافي به بانك نرسيد و معاندين بانك مثل بانك روس و... تجار ايراني و ديگران اتفاق كرده بازار را به آشوب كشاندند و بانك هم از دولت طلب خود را خواست . تمام وزرا و امين الدوله به شهر آمدند ، از تجار و رجال تنخواه قرض گرفته ، خود بانك هم به مردم طلا داد .
در اين ميان بانك روس ، هم از اصل اسكناس كم كرده و هم طلا گرفته و تنزيل خود نسبت به دولت روسيه و به نسبت به امين الدوله و وزرايش خوشبين نبود . اما چون در ابتداي صدارت وي اقدامي عليه مصالح آن دولت به عمل نيامد، روس ها سياست صبر و انتظار را در پيش گرفتند. از طرف ديگر امين الدوله انتظار همكاري كامل از دولت انگلستان را داشت و اميدوار بود كه با كمك آن دولت مشكلات را حل نمايد.
برنامه امين الدوله و ناصرالملك اين بود كه در ازدياد درآمد و حسن وصول ماليات كوشش نموده، به موازات آن مخارج زائد را تعديل كنند تا دخل و خرج برابر شود ولي چون براي انجام امور فوري و ضروري پولي در خزانه نبود، در صدد اخذ وام برآمدند. نظر امين الدوله اين بود كه از طريق انتشار اوراق قرضه و يا اخذ وام از بانكها و موسسات اعتباري انگليسي اين برنامه را عملي سازد و به همين منظور اقداماتي معمول داشت تا در حدود يك ميليون ليره انگليسي در لندن به دست آورد، اما موضوع لغو امتياز رژي عكس العمل بدي را در محافل مالي انگلستان به وجود آورده بود و اطمينان افراد و موسساتي را كه در هنگام سفر سوم ناصرالدين شاه به اروپا مصمم به سرمايه گذاري در ايران شده بودند، متزلزل ساخته بود. به همين جهت استقبالي از قرض ايران به عمل نيامد. دولت انگلستان نيز برخلاف انتظار امين الدوله و ناصر الملك مساعدتي نكرد و فقط به دولت ايران توصيه نمود كه با معرفي و ثائقي مطمئن سوء ظن سرمايه داران را برطرف سازد.
در آن زمان يگانه منبع درآمد مطمئن دولت ايران حقوق و عوارض گمركي بود؛ به همين جهت دولت ايران عوائد گمرك را به عنوان وثيقه مطمئني معرفي كرد.
توقع سرمايه داران انگليسي اين بود كه تمام يا قسمتي از گمركات جنوب در اختيار آنان قرار گيرد تا فرع و اقساط اصل وام را مستقيماً از آن محل دريافت دارند، حال آنكه دولت ايران فقط حاضر بود حق نظارتي جهت وام دهندگان قايل شود نه آنكه حق مداخله مستقيم به آنان بدهد، به اين ترتيب تو افقي حاصل نگرديد.
چون در اين هنگام بيماري شاه شدت يافت، پزشكان به وي توصيه مي نمودند كه براي معالجه به اروپا برود شاه نيز براي تهيه پول به امين الدوله فشار وارد مي آورد. علاوه بر عدم همكاري انگليسي ها با امين الدوله و افزايش سوء ظن روس ها نسبت به وي، از نظر سياست داخلي هم امين الدوله با عدم موفقيت مواجه شد؛ به اين معني كه او مصمم بود در ميزان مالياتها و نحوه وصول آنها تجديد نظر كند.
شمار افراد قشون را كه عملاً منشأ اثري نبودند، كاهش دهد و براي كشور بودجه اي تنظيم نمايد و درآمد و هزينه را به نحو صحيحي پيش بيني و تقسيم بندي كند و حقوقها و مستمري هاي گزاف و بي مورد را كه به عناوين مختلف پرداخت مي شد؛ قطع و يا لااقل تعديل نمايد.
اين برنامه گرچه ممكن بود مورد رضايت گروه اندكي كه در فكر ترقي ايران بودند قرار گيرد اما اكثر متنفذين درباري با آن مخالف بودند. سر مور تيمردوراند، وزير مختار انگلستان از آن نگران بود كه مبادا دولت ايران پس از ياس و نااميدي از دولت انگلستان براي تهيه وام به سمت روس ها كشيده شود، لذا براي اصلاح امور گمركات و ماليه ايران توصيه هايي به امين الدوله نمود تا سرمايه داران انگليسي حاضر به كمك به ايران شوند و امين الدوله هم چنانكه قبلاً متذكر شديم براي اصلاح امور ماليه از بين اتباع دول كوچك اروپايي مستشاراني استخدام نمود كه اين اقدام وي نيز موثر واقع نشد. مضيقه مالي نه تنها موجب تعويق افتادن سفر شاه به اروپا شد، بلكه انجام امور جاري كشور را نيز متوقف ساخت. لذا امين الدوله در صدد برآمد قرضه اي به مبلغ پنجاه هزار ليره از بانك شاهنشاهي دريافت نموده، موقتاً مشكلات مالي دولت را برطرف سازد ولي با وجود آنكه دولت ايران حاضر گرديد گمركات بوشهر و كرمانشاهان را به وثيقه بگذارد، مديران بانك شاهنشاهي از اعطاي اين وام خودداري كردند.
به اين ترتيب گرچه ظاهراً دولت انگلستان نسبت به امين الدوله و همكاران او نظر مساعد داشت، اما به سبب مشكلات داخلي و گرفتاري هاي خارجي كه در آن هنگام در آفريقاي جنوبي و مصر و سودان داشت مايل نبود مشكلات جديدي براي خود فراهم سازد و به همين جهت عملاً اقدامات مثبتي جهت كمك به امين الدوله معمول ننمود.
از طرف ديگر دولت روسيه هم كه از ابتدا نسبت به امين الدوله و سياستهاي وي در قبال انگليسي ها خوشبين نبود، با اطلاع يافتن از اقدامات او جهت دريافت وام از انگلستان و موضوع برقراري نظارت انگليسي ها در گمركات جنوب، سوءظن بيشتري نسبت به امين الدوله پيدا نمود و نه تنها حاضر به مساعدتي براي حل و فصل مشكلات مالي ايران نگرديد بلكه وزير مختار آن دولت با توسل به تمام وسايل كه در اختيار داشت به مخالفت با امين الدوله برخاست.
علاوه بر عدم همكاري دولتهاي انگلستان و روسيه با امين الدوله، خود صدراعظم در كتابي كه تحت عنوان خاطرات سياسي امين الدوله به يادگار گذاشته و در اين رساله به كرات به آن اشاره گرديده به مشكلات خود در زمان صدارت خويش اشاره مي نمايد و متذكر مي گردد كه يكي از مشكلات اوليه وي در بدو صدارت، اظهارات علماي تهران و اصرار ايشان به عزل حاجي غلامرضاخان اينانلو ملقب به آصف الدوله حاكم خراسان و ديگري عزل ميرزا احمدخان علاءالدوله حاكم خوزستان بود؛ كه در شوشتر به شقاوت معامله مي كرد. امين الدوله زير بار حرف علما نرفته و علما نيز مسلك وي را نپسنديدند.
از سوي ديگر شيخ اسماعيل ملقب به امين الملك، برادر امين السلطان كه در تهران بود، بر عليه تنظيمات و اصلاحات امين الدوله اقدام مي كرد و افرادي كه با روي كار آمدن امين الدوله حقوق و مزاياي خود را از دست داده بودند با وي نيز همداستان شدند. علاوه بر عدم حمايت دولتهاي روسيه و انگلستان از امين الدوله و مخالفت علماي تهران و دوستان و اقوام امين السلطان با وي رنجش مظفرالدين شاه از امين الدوله نيز سبب تسريع در شكست اصلاحات امين الدوله و در نهايت منجر به بر كناري وي از صدارت گرديد.
چنانچه مذكور افتاد سروسامان بخشيدند به امور مالي و حقوق افراد، يكي از سياستهاي اصلي امين الدوله بود و در مدت كوتاهي كه ناصرالملك به تصدي امور ماليه اشتغال داشت چهارصد هزار تومان تقلب در دفاتر مالياتي پيدا شد. امين الدوله براي تدوين بودجه و تعيين ميزان دخل و خرج مملكت دست به اقدام زد و ابتدا در صدد برآمد تا حقوق و مستمري شاه و درباريان را مشخص نمايد. عده اي از مخالفان وي از فرصت استفاده نموده، اين اقدام امين الدوله را در نزد مظفرالدين شاه كه فردي ضعيف النفس بود، بد جلوه دادند. از جمله محسن خان مشيرالدوله به مظفرالدين شاه گفت كه اگر امين الدوله يك ماه ديگر بر مسند صدارت واقع و متمكن شود، دولت قاجاريه را منقرض خواهد نمود اين ادعاي وي مصادف شد با رسيدن لايحه امين الدوله به شاه كه در آن نوشته شده بود:
«اول بايد مواجب شاه معلوم و معين باشد تا ساير تكاليف معلوم گردد. در اين هنگام اجزاي خلوت شاه عرض كردند كه پادشاه ايران همه وقت مواجب مي داده است و رعايا از سفره و عطاياي او متنعم بودند، حال بايد ملت مواجب به پادشاه بدهد و پادشاه مواجب خور ملت گردد واين نيست جز اينكه امين الدوله در خيال است استقلال سلطنت را مضمحل نمايد.»
(توضيحاً اينكه ميرزا محسن خان مشيرالدوله و امين الدوله ابتدا با يكديگر بسيار دوست بودند و حتي دختر مشيرالدوله عروس امين الدوله بود ولي چون فرزندي به دنيا نياورد در زمان صدرات امين الدوله ميرزا محسن خان معين الملك پسر امين الدوله همسر خود را طلاق داده و با فخر الدوله يكي از دختران مظفرالدين شاه ازدواج نمود و همني امر موجب عداوت و دشمني بين مشيرالدوله و امين الدوله گرديد.)
كوششهاي امين الدوله در ايام صدارت به طور عمده پيرامون دو موضوع بود: يكي تعيين دخل و خرج مملكت و تدوين بودجه مناسب و ديگري از بين بردن رشوه در ادارات دولتي.
هدف وي اين بود كه ايران را از پريشاني و فلاكت كه روز سعادت كشور را به شب تاريك مبدل نموده بود، برهاند و حدي برا ي مواجب و مقرري ها و مستمري ها تعيين نمايد. خود امين الدوله در خاطرات سياسي خود مي نويسد:
« امين الدوله براي اصلاح ماليه و تكثير عوايد مملكت جديتي داشت، مواجب بيجا نمي داد، انعامات بي مورد را تصديق نمي كرد، مخارج بيهوده را كه بر اثر غلط بخشي امين السلطان عادت دربار و ادارات شده بود، امضا نداشت. صورت جمع و خرج ايران را در نظر گرفته بود تا بلكه بتواند جمع و خرج را تطبيق كند و تصحيح كند.»
اصلاحات وي در امور مالي موجب گرديد تا راه چپاول اموال توسط درباريان و مفتخواران مسدود گردد و همين امر موجب دسيسه و توطوه چيني بر ضد او شد كه سرانجام موجبات بركناري وي را از صدارت فراهم آورد. امين الدوله به پيشرفت و آباداني ايران علاقه مند بود؛ با تلاش وي كارخانجات قندسازي و كبريتسازي در كهريزك و الهيه تهران داير گرديد.
نظام السلطنه مافي در مورد اصلاحات مالي امين الدوله مي گويد:
« در آن اوقات هم براي استقراض شش کرور بود از خارجه که خورده قرضها را بدهند و کارهاي دولتي راه بيفتد و تا اصلاح عمل بودجه، دخل و خرج شود. امين الدوله از عقل و علمي که داشت و وضع بدخرجي و بوالهوسي شاه را کاملا سير کرده بود، ازجانب سفارت انگليس متصل مي گفت که ، خارجه اعم از اينکه انگليس باشد يا دولت ديگر ، به شرطي به مان پول قرض مي دهد که اولا قرضي که داريم و مي خواهيم از اين وجه بپردازيم قرض مشروع دولتي باشد؛ ثانيا هر چه فاضل آمد در صندوق بانک باشد و مخارج مشروعه ي لازمه دولتي را حواله بانک کنيم بدهد. و همچنين در ترتيب ماليات ، رايش اين بود که تمام ماليات ايران را به وکلاي در ولايات بدهند که وکلاي بانک حواله بانک مرکزي کنند و بروات حقوق مردم حواله صندوق بانک باشدو نقدا بگيرند و ديگر حقوق مردم را به خرج کتابچه ي دستورالعمل ننويسند که حکام به صاحبان حقوق نرسانند و به ثلث و نصف مصالحه بشود.ديگر در اين تهيه بود که از روي ثبت دفتر ماليات ايران را نقدا و جنسا هر چه هست، ملاک بدهند؛ چون اغلب بدهي جنسي ملاک و خالصجات را متدرجا تسعير کرده بودند از قرار خرواري يک تومان و پنج هزار و دو تومان. از آن طرف مصارف دولتي از قبيل جيره قشون مامور و عليق اس توپخانه و مخارج ديگر را به نرخ عادله، خرواري ده تومان ، پانزده تومان و اقلا هشت تومان بخرد و جنس خودش را خرواري پانزده قران تا دو تومان فروخته باشد همچنين چند نفر از دولت بلژيک خواست تا براي ترتيب کار گمرک که تمام گمرکات را در يک مأخذ و ميزان قرار بدهد؛ ازجمله رئيس آنها مسيونوز بود. اين ترتيبات و مقدمات اسباب اخلال و افساد حضرات شد. »
وضع ماليه ايران هنگام روي کار آمدن امین الدوله سخت بحراني بود و دولت ناچار از استقراض خارجي دولتين روس و انگليس با استقراض ايران از ساير دول اروپايي مخالفت داشتند. امين الدوله جهت تخفيف بحران مالي، ناچار در صدد استقراض از بانک شاهي برآمد جهت وجه الضمان وام نيز واگذاري گمرکات جنوب و کرمانشاهان را به بانک پيشنهاد نمود. بانک شاهي از 400000 ليره مورد نياز دولت ايران تنها با پرداخت 50000 ليره موافقت کرد. در این اثنا ميرزا علي اصغر خان امين السلطان با يک بانک خصوصي روسيه وارد مذاکره شد. دولت روس نيز با اعطاي وام به ايران موافقت داشت. همين اقدام سرانجام موجب عزل امين الدوله و عودت امين السلطان به صدرات گشت.
2-تشکيلات پستي در دوره ناصرالدين شاه
گزارشي است از امين الدوله كه پيوست نامه امير نظام دربارة راهسازي ايران و تجديد بناي چاپارخانه ها و احداث مهمانخانه هاي بين راه براي ناصرالدين شاه نوشته است:
« قربان خاكپاي جواهر آساي اعليحضرت اقدس همايونت شوم. جناب امير نظام شرحي به اين غلام نوشته اند از شرف ملاحظه انور همايوني مي گذرد. حالت همة چاپارخانه ها اين است و با تغيير هوا و شدت بارندگي همه سست بناهاي كهنه و خاكي قديم قابل حفظ و بقا نيست.
وجوه تعميرات ديواني در غالب جاها به مصرف كرايه طويله و منزل مي رسد. آنچه را كه سابقاً به خاك پاي همايون معروض داشتم و چنان وانمود شد كه امتياز طرق و شوارع استدعا شده است خدا مي داند به تصور خدمتي به ديوان همايون بود، چون بالمشافهه العليه مقرر شد دوباره همان طرح و ترتيب را معروض دارم جسارت مي كنم و اميد ندارم كه ديگر با تفرقة اسباب ممكن الاجرا باشد.
خان زاده عرض مي كردم در راههايي كه امتياز ساختن آن به اشخاص و كمپاني ها داده شده است حكم شود منازل را بسازند چرا كه جزء عمل راه آنها است و راههايي را كه هنوز امتياز آنها را به احدي نفرموده اند اجازه مرحمت فرمايند شركتي تشكيل دهم منزلها را خوب و كافي بسازند در عبور و مرور مردم و مسافرين اسباب راحت باشد و اگر بتوانند اراده و كالسكه هم راه بيندازند.
هر ساعت كه اراده فرموديد يك راه را به يك كمپاني واگذارند آهني يا شوسه بسازند آن كمپاني حقوق اين شركت را از بابت ابنيه و پل و راه سازي كه كرده باشند بدهد و ضرري نكرده باشند.
مثلاً در راه خراسان كه منازل دور بي آب هست و در راه يزد و كرمان كه اين طور مسافت هاي سخت و صعب داريم اشخاصي هستند كه به شرط اطمينان آب بيرون بياورند جا و منزل بسازند، چون اجازه نيست راهها صعب العبور مانده است.
در راه لاريجان از اضطرار يك مبلغي داده ام و عجالتاً يك قنات و آبادي تازه در بالاي «مشا» دائر كرده اند و خيلي ماية رفاه مردم شده است، در صورتيكه هنوز با تحقيقات و رسيدگي هاي مكرر مخارج اين غلام را از بابت راه گيلان نداده اند و قرض آن بدوش چاكر خانه زاد مانده است- الامر الاقدس الاعلي مطاع.
ناصر الدين شاه در پشت پاكت نوشته است:
امين الدوله- در اين فقرات عمل راه و ساختن چاپارخانه و مهمانخانه و...... به جناب امين السلطان حرف بزنيد هر قراري كه مقرون به صرفه دولت و ملت است بدهيد. »
از جمله اقدامات ديگر امين الدوله احداث جاده پستي بود ، بعد از انكه امين السلطان جاده كاروان رو قديمي را با موفقيت از كار انداخت ناگزير شد كه از عهده مقامات پستي و سرويس چاپار برآيد ، بواسطه اختلاف دربار ، همين موضوع بين او و امين الدوله وزير پست و معادن سبب پيدايش جاده سومي شد كه در سمت غربي جاده ديگر واقع شد.
چنان که مشاهده کرديم در فاصله سال 1268 هجري قمري يعني برکناري اميرکبير و سال 1288 هجري قمري يعني سالي که ميرزا علي خان منشي حضور چاپارخانه ها را تحويل گرفت اين تشکيلات روز به روز خراب تر و اسف بارتر شد به طوري که در سالهاي آخر اين دوره حتي ديگر نامي از آن برده نمي شد.
در طي همين دوره بيست ساله بود که ناصرالدين شاه هر چند سال يک بار به فکر تغيير و رفرم در تشکيلات اداري مملکت مي افتاد و چون اين کار فقط در حد هوس هاي شاهانه و دستورهائي بدون برنامه و پشتوانه بود، بعد از گذشتن مدتي مجددا رشته امور از هم گسيخته و برنامه هاي جديد فراموش مي شد.
در سالهاي اول ناصرالدين شاه و به سعي امين الدوله و بلژيكي ها پست ايران اداره مي شد، اعتضاد الوزرا كه يكي از موسسين و صاحب منصبان درجه اول پست بود در انجام امور با امين الدوله همكاري مي كرد.
عللي که محرک شاه در ايجاد تغييرات و رفرم هاي اداري، بخصوص ايجاد تشکيلات پستي جديد و دستور تهيه تمبر پست به سبک اروپا که مورد بحث ما است، شد ، متعدد است که در اين جا از چند علت مهم آن نام مي بريم:
ايجاد تشکيلات جديد پستي در کشور عثماني و استفاده از تمبر پست در مراسلات از تاريخ 1280 هجري قمري (1863 ميلادي)
آشنا شدن مردم با تمبر پست و سرويس هاي پستي انگلستان در اثر داير شدن تشکيلات پستي هند و انگليس در خليج فارس که به صورت ايجاد دفاتر پستي در کليه بنادر حوزه خليج فارس از جمله بنادر جنوبي ايران مثل بندر عباس و بوشهر ... و برقراري سرويس مرتب هفتگي بين کليه بنادر و استفاده از تمبرهاي مستعمراتي در ارسال مراسلات بين آنها که البته اين کار بدون اجازه و کسب امتيازي از طرف دولت ايران انجام شده بود.
نفوذ افکار اروپائي و انعکاس پيشرفتهاي آن ها توسط ايرانيان و محصلين باز گشته از اروپا در جوامع مختلف ايراني( از محصليني که مربوط به اين دوره بود و در رواج اين فکر موثر بودند مي توان از محمد حسن خان اعتماد السلطنه و حکيم ممالک نام برد)
نوشته ها و نظريات ميرزا ملکم خان چه به صورت کتبي که به نظر شاه مي رسيد و چه به صورت شفاهي که به شاه و درباريان گفته و به آنها القاء مي کرد.
ملکم خان بعد از مراجعت از سفر اروپا در فاصله سالهاي 1275 تا 1276ه.ق دست به نوشتن رساله اي در جهت بهبود وضع ادارت و تشکيلات دولتي زد و در آن از تشکيلات دولتي صحيح سخن به ميان آورد.اين رساله که ملکم آن را کتابچه غيبي ناميده بود شامل پيشنهادهائي است در جهت اصلاح امور دولتي، تشکيل ادارت جديد و انجام اموري در جهت بهبود وضع ارتباطات که بعد از تدوين توسط ميرزا جعفر خان مشيرالدوله به استحضار ناصرالدين شاه رسيد. ملکم در آغاز اين رساله به شرح کاستي ها و علل عقب ماندگي ها پرداخته و مي نويسد:
« ... ايران نظم پذير هست، سهل است اسبابي که براي ترقي ايران فراهم آمده است در هيچ ايام براي هيچ ملتي ميسر نبوده است...
... جمع اسباب ترقي براي ايران فراهم است ...
... امروز شاه ايران وزراي خود را به زور رو به تنظيمات مي برد.
... در ساير دول کالسکه هاي آتشي روزي سيصد و پنجاه فرسخ راه مي روند و در ايران چاپارهاي دولتي اغلب اوقات نصف منازل را پياده طي مي کنند...»
به دنبال اين انتقادات ملکم به شرح انواع حکومت پرداخته سپس شرحي درباره تشکيلات دولتي، که از دو دستگاه اجرائي و دستگاه تنظيم تشکيل شده ، داده از اغشاش اين دو دستگاه در ايران نوشته و در تاييد اين نابساماني به شرح مثالي از تشکيلات چاپاري ايران مي پردازد.
« هر گاه پادشاه حکم بکند که چاپارخانه دولت را نظم بدهند چون اجراي اين حکم مايه مرارت وزير داخله و وزير ماليات خواهد بود. يا اين حکم را به هزار دليل باطن خواهند کرد يااينکه در اجراي آن صد قسم موانع خواهند تراشيد.
اما اگر دستگاه تنظيمات نظم چاپارخانه را فقره به فقره مشخص نمايند و شروط نظم اين عمل را به حکم پادشاهي بر عهده مجلس اجرا گذارند آن وقت هر وزيري که اين عمل به او تعلق دارد يا بايد حکم پادشاه را موافق شروط دستگاه تنظيمات نقطه به نقطه مجري بدارد يا انکه از منصب وزارت استعفا کند. »
ملکم در آخر رساله پيشنهادات خود را به شکل خواب و روياروئي که ديده و به صورت ايجاد تشکيلات دولتي جديد با هشت وزارتخانه عدالت، امور خارجه، امور داخله، جنگ، علوم، تجارت و عمارت، ماليات و بالاخره درباره ارائه داده تشکيلات چاپاري را ضمن شرح وزارت امور داخله جزو آن تشکيلات شرح مي دهد و براي اداره هر چه بهتر آن و تشکيل اداره پست به صورت جديد مي نويسد:
« تا ده روز ديگر يک نفر صاحب منصب قابل مامور فرانسه خواهد شد که شش نفر مهندس طرق و دو نفر ناظم چپرخانه براي خدمت در دولت ايران اجير نمايد. يک سال بعد از ورود مهندس بايد تجارت از بندر بوشهر با اراده در بيست روزه به او اجيق و از مشهد در بيست روز به تعداد برسد.
... شش ماه بعد از ورود دو نفر ناظم چپرخانه بايد از پايتخت ايران به چهار سمت سرحدات ايران اقلا هفتهاي يک دفعه در يک دقيقه معين پوسته[منظور پست است ] راه بيفتد ... پوسته بايد رويهم رفته اقلا ساعتي دو فرسخ طي نمايد...»
5- مکاتبات غير مستقيم نظام گروسي (حسن علي خان) با شاه از طريق وزارت خارجه و ميرزا سعيد خان وزير خارجه .
حسين علي خان امير نظام کروسي در طي مدت که با هياتي که بعضي از آن ها را افرادي مثل حاجي محسن خان سرتيپ ( مشيرالدوله بعدي)، محمد حسن خان سرتيپ ( صنيع الدوله و اعتماد السلطنه بعدي ) و حکيم الممالک تشکيل مي دادند. به عنوان مثال وزير مختار و ايلچي دولت ايران در فرانسه به سر مي برد چون نامبرده مردي روشنفکر و آگاه بود با مشاهده پيشرفتهاي اروپا بخصوص فرانسه و انگليس شاه را در جريان اين تشکيلات در ايران مي کرد و اين جريان را به خوبي مي توان از بيشتر مکاتباتش با وزارت خارجه که اغلب آنها به نظر شاه مي رسيد دريافت.
به طور کلي امير نظام و هيات سفارتش تشکيل تيمي را داده بودند که رابط ايران و دولت و شاه با مظاهر تمدن جديد در اروپا بود و از سال 1276 ه.ق تا سال 1283 ه.ق فعاليتهايي در زمينه خريد بعضي وسائل ( مثل اسلحه، وسائل درورگري جديد، کشتي، وسائل آبياري، وسائل چاپ تذکره و کتاب، تخم گلهاي زينتي، نهالهاي ميوه جات ... و غيره ) و مطالعه در بعضي زمينه ها (مثل ايجاد تشکيلات راه آهن امکانات راه سازي، چيني سازي و بالاخره تشکيلات پستي ... و غيره ) از کارهاي اين هيات بود و هر چند ماه يکبار يکي از اعضاء هيات با مراجعت به ايران وسائل خريداري شده و کسب دستورات، مجددا به محل ماموريت خود در فرانسه مراجعت مي کرد. به دنبال عللي که گفته شد، شاه در طي اين سالها مجبور شد در اداره امور مملکتي تغييراتي هر چند جزئي و سطحي ايجاد نمايد و اقداماتي در جهت بهبود اوضاع اجتماعي مردم انجام دهد که اهم آنها عبارت است از :
تهيه اوراق دولتي مخصوص با نشان شير و خورشيد براي کليه احکام و اسناد دولتي.
فرستادن دانشجو به اروپا
استفاده از جوانان در اداره امور مملکت
کشيدن خطوط تلگراف
ايجاد راههاي جديد پستي و چاپاري و عوامه ارابه رو
تغييرات جديد در دولت و دادن اختيارات به وزرا
ايجادصندوق عرايضورسيدگيمستقيمبهشکاياتمردمبهکمکتشکيلاتچاپاريموجود درکشور
شرکت در نمايشگاه بين المللي پاريس
تهيه و بکار بردن پستي در تشکيلات پستي
3- رياست ميرزا علي خان منشي حضور ( دوره اول از سال 1288 تا 1290هجري قمري)
آغاز سال 1288 ه.ق (1871 ميلادي ) به فرمان ناصرالدين شاه ميرزا علي خان منشي حضور وزير رسائل خاصه به رياست چاپارخانه ها برگزيده شد. در اين باره در شماره اول روزنامه ايران مي خوانيم:
« اداره چاپارخانه ي کل ممالک محروصه به ميرزا علي خان منشي حضور همايون تفويض شد.»
ميرزا علي خان بعد از مامور شدن به اداره امور چاپارخانه ها، تشکيلات مذبور را از ميرزا تقي خان چيرچي باشي (يا نائيني يا يوزباشي) تحويل گرفته بلافاصله براي اداره امور اين تشکيلات از محمد اسماعيل خان بشير الدوله دعوت کرد با وي همکاري نمايد و بعد از اندک زماني توانست با کمک و مباشرت وي تحولي در اداره امور چاپارخانه ايجاد نمايد به طوري که براي چاپاران لباس و نشان مخصوص تهيه کرد، راههاي پستي را مرتب نمود ، گسترش داد و چاپارخانه ها را مرمت نمود. در اين باره در روزنامه ايران مي خوانيم :
« اخبار رسمي داخله:
امر چاپارخانه هاي محروسه بواسطه اقدامات کافيه ميرزا علي خان منشي حضو و مواظبت اسمعيل خان بشيرالدوله منتظم است. لباس و نشان مخصوص جت چاپاران دولتي وضع نموده اند که مثل ساير طبقات نوکر لباس و نشان علامت مخصوصه بخود در هر کجا باشند شناخته مي شوند و اسبهائي که اسقاط شده بود عوض نموده، اسب تازه خريداري شده و بجاي آنها گذارده شده است. ولاياتي را که سابق چاپاران در ده دوازده روز طي مي نمودند حال با وجود کمي آب در بعضي از منزلهاي راه فارس و کرمان و گراني عليق الدواب در مدت پنج شش روز مي روند و مراجعت مي نمايند و در رسانيدن روزنامه جات و ساير نوشتجات دولتي که عمده خدمت آنهاست کمال دقت و اهتمام را بعمل مي آورند و نوشتجات و امانات تجار را بدون عيب و نقصان مي رسانند.»
در ماه رمضان همين سال با شروع صدرات ميرزا حسين خان سپهسالار،شاه در طي حکمي به وي رياست ميرزا علي خان منشي حضور را بر چاپارخانه ها تثبيت و تاييد کرد در دست خط شاه مي خوانيم :
« ... دراين وقت که سنه 1288 قوي ئيل خيريت دليل است... به لقب صدارت اعظم سرافراز ... مي شويد ...
اولا: امر ارسال و مرسول نوشتجات و لاياتست که از مهام عمده دولت است و جناب صدر اعظم از روي دقت دستورالعمل به ميرزا علي خان منشي حضور و رئيس چاپارخانه ها بدهند که نتيجه آن اين باشد که چاپاران در غره و نيمه ماه بدون خلاف و تاخير از تهران روانه ولايات شوند و از ولايات نيز عازم دربار گردند...»
با شروع صدارت سپهسالار اقدامات ميرزا علي خان نيز به علت تاييدي که از طرف وي به عمل مي آمد تشديد شد و به دنبال مرتب کردن راههاي پستي و تجهيز و تکميل منازل بين راهي استفاده مجدد از تمبر پست در مکاتبات و مراسلات را که تا آن زمان به صورتي نامطلوب و بدون ضابطه وجود داشت ( تمبرهاي باقري )، تحت نظارت مستقيم خود گرفته به آن نظم داد و تعرفه پستي جديدي براي مکاتبات و ارسال مراسلات برقرار کرد و در اين باره در روزنامه ايران اعلائي به شرح زير منتشر کرد:
اعلان چاپارخانه مبارکه: براي تحديد و تعيين اجرت چاپارخانه در حمل نوشتجات و مکاتبات و نظم و قبول مرسولات و امانات که به چاپارخانه را وسيله ابلاغ آن قرار مي دهند تکليف خود را در اداي اجرت حقيقي آن دانسته از طمع و توقعات چاپاران آسوده بوده و به صحت وصول و ابلاغ مرسولات خود مطمئن باشند.
اجرت حمل کاغذ در داخله هر مملکت محروسه به مثقال چهار شاهي که دويست دينار است و حق حمل امانات هر يک من در هر فرسخ يکصد دينار گرديده است براي صيانت اين قانون مهر دولتي برنگ و نشان مشروحه ذيل طبع و از اين تاريخ در کل چاپارخانه ها موجود است:
مهر بنفش که عدد هندسي يک داد بجاي يکشاهي
مهر سبز که عدد دو داد به جاي دوشاهي رايج است.
مهر کبود که عدد چهار دارد يک عباسي رواج دارد .
مهر سرخ عدد هشت دارد بجاي هشت شاهي که دو عباسي است قبول خواهد شد .
خلاصه اينکه از زمان مسوول شدن ميرزا علي خوان منشي حضوردر محرم 1288 تا سال1290 ه . ق که نام برده به علت کثرت مشاغل شايد هم به علت پيش آمدن سفر اروپاي ناصرالدين شاه و به خاطر اين که وي نيز بتواند جزو همراهان شاه باشد از کار پست کناره گيري کرد . به شهادت نوشته هاي باقي مانده از ان زمان اعم از اخبار رسمي روزنامه ايران ، نامه هاي دولتي ، کتاب هاي خاطرات ، سفر نامه هاي نويسندگان ،سياحان وروجال ايراني و خارجي ، تشکيلات پستي و چاپارخانه ها و وضع ارسال مرسلات از نظر سرعت عمل و مرتب بودن آن قدر منظم و خوب شده بود که اوضاع دوران امير کبير را به ياد مي آورند.
ناظم الاسلام کرماني در تاريخ بيداري ايرانيان وقتي درباره امين الدوله ( ميرزا علي خان ) صحبت مي کند درباره تشکيلات پستي مي نويسد :
« اداره پست که از بدو تشکيلات دولت ايران جز زمان امير نظام هيچگاه مرتب و منظم و اکثر موجب تحميلات بر رعايا و اهالي قراء و دهات وسط راه مي شد در همان اوقات به عهده کفايت کارداني معظم له مفوض واگذار شد . در اندک مدتي از يمن همت و حسن سياست او چون اداره پست يکي از ممالک فرنگ مرتب و منظم و يکي از ادارات بزرگ دولتي محسوب شد خود و دولت را به منافع بسيار رسانيد ورعايا را از جور تعدي آسوده خاطر نمود . تجار را که بدون پست تجارتشان بي رونق بود رونق بخشيد و وسيله آگاهي و اطلاع را فراهم نمود .
اين بنده نگارنده دو امر راجع به پستخانه از آن مرحوم ديد که ديگر در خواب هم نخواهيم ديد : يکي آن که پست کرمان به طهران و از طهران به کرمان هفت الي هشت روز مي رسيد . کاغذي يا امانتي که از از کرمان به طهران مي فرستادند پانزده روز جوابش مي رسيد.
بعد از آن زمان هشت روز به بيست روز و پانزده روز به چهل و پنجاه روز رسيد ولي اکنون همين طور است .
ديگرآنکه اشخاصي که در پستخانه موظف بودند و مواجبي داشتند پس از مردن آنها به ورثه او ميدادند و قطع نميکردند و اگر وارثي قابل داشت به جاي موروث برقرار مي فرمودند و روز بروز دخل پستخانه زيادتر و دولت را از اين راه فايده معتد به حاصل مي گشت ... »
چنانکه گفتيم در اواسط محرم سال 1290 هجري قمري ميرزا علي خان منشي حضور به علت کثرت مشاغل يا بيش آمدن سفر اروپا ناصرالدين شاه يا به علتي ديگر که بر ما پوشيده است به درخواست خود از کار پست مستعفي شده کناره گيري کرد و شاه به جاي او نواب مهدي قلي ميرزا فرزند مرحوم محمد ولي ميرزا را انتخاب نمود و زير نظر سپهسالار مسئوليت اداره تشکيلات پست را به عهده بگيرد.
4- تاريخچه پيدايش سانسور در پستخانه وکناره گيري ميرزا علي خان از کار پستخانه
آغاز پيدايش و طريقه عمل سانسور در ادارات ايران به زمان ناصرالدين شاه قاجار و طرح ايجاد آن در تاريخ هفدهم ربيع الثاني 1302 توسط محمد حسن خان اعتماد السلطنه وزير انطباعات وقت به شاه پيشنهاد و مورد قبول واقع شد. ولي زمينه اجراي آن در پستخانه بدوا از نيمه دوم سال 1308 ه.ق جهت ممانعت از ورود جرايد و نشريات ممنوعه ضد رژيم و امتياز نامه رژيم فراهم آمد که از آن تاريخ بر حسب مقتضيات زمان هر از چندگاهي در پستخانه اجرا گرديد
« اداره سانسور که عبارت است از تفتيش کتب و روزنامه هاي وارده از خارج چون بعضي از مطبوعات بعضي ار ممالک که مشتمل بر طعن طريقي و يا قدح فريقي و يا هجا شخصي و يا هزل فاحشي بود به لحاظ مبارک اين پادشاه مي رسيد از انتشار آنها همواره آثار کراهت بر حبين همايون هويدا بود تا وقتي که رساله هجويه سلاله ي شيخ هاشم شيرازي مطبوعه ي بمبئي را به تهران آوردند و نسخه به حضور بردند از مشاهده آن اشعار ناسزاوار در حق آن دانشوران بزرگوار در وقت بتحجير و اعدام تمام آن نسخ فرمان رفت بنده نگار نده حاضر درگاه بود معروض نمود که در دولتهاي اروپيه سد اين راه عيب را از ممالک خويش داير تفتيش ايجاد کرده اند و اسم آن سانسور است و چون شرحي از شرايط و شئون آن براند بر خاطر مبارک بسي پسند آمد و فرمان رفت تا هم در تحت نظر اين خانزاد در حدود ايران سانسور ايجاد شود.»
پس از پايان گرفتن واقعه رژي در ايران ميرزا علي خان کما في السابق مورد سوء ظن شديد شاه و صدراعظم قرار و از آن پس به ندرت طرف شور رئيس مملکت قرار مي گرفت و چون از مدتها پيش تصميم به استعفا از مشاغل دولتي داشت در اول ماه ذيحجه سال 1311 از مقام وزارت وظايف اوقاف و پست کناره و کليه اختيارات و امور مربوطه را به ميرزا حسن خان معين الملک و ميرزا تقي خان مجد الملک تقسيم به ترتيبي که پستخانه را در اختيار معين الملک واداره وظايف اوقاف را به مجدالملک واگذار نمود و خود را رسما از کار کناره گرفت.
« پنج شنبه 3 ذي الحجه سال 1311 دو روز قبل محسن خان معين الملك پسر امين الدوله كه نوزده سال دارد به توسط پدرش وزير پست خانه شد . »
بعد از استعفا امين الملك(امين الدوله ) از امور رسائل ، مهدي قلي ميرزا پسر بيست و دوم حاجي محمد ولي ، پسر چهارم فتحعلي شاه بود كه در سال 1290 هجري قمري بعد از كنار رفتن ميرزا علي خان منشي حضور به تصويب شاه مسئوليت امور چاپارخانه ها را به عهده گرفت ، به علت عدم فعاليت و پيدا شدن خرابي اداره چاپارخانه ها و بدنبال آمدن مستشار اتريشي پست (گوستا ريدرر) به ايران ، ناصرالدين شاه مهدي قلي ميرزا را از كار بركنار و مجددا ميرزا علي خان منشي حضور را مسئول چاپارخانه كرد.
5-دوره دوم رياست امين الملك( از 1292 -1294 هجري قمري )
با موافقت و تاييد شاه دومين دوره رياست ميرزا علي خان امين الملك بر تشكيلات چاپاري و پست ايران شروع مي شود امين الملك به مجرد قبول مسئوليت پست ، ريدرر و دستيارش موتوآرد را به كار گرفت و نيكلا سمينو را به علت آگاهي از وضع اجتماعي و اقليمي ايران داشت در اختيار آنها قرار داد . چون هر دوي اين كارشناسان خبره و آگاه پست بودند به همين جهت طي نزديك به سه سالي كه با هم همكاري داشتند از (اوايل سال 1292 هجري قمري تا اواخر 1294 هجري قمري)انقلابي در پست ايران بوجود آوردند و به قول اعتماد السلطنه « پست خانه ممالك محروسه ايران به وضع پستخانه هاي فرنگستان گرديد .»
اقدامات اوليه ريدرر :
نصب صندوق هاي پستي در نقاط شهر ، برگزاري كلاسهاي آموزشي فني براي كاركنان ، ايجاد لباس متحد الشكل براي آنان و جمع آوري تدريجي تمبرهاي باقري و از دور خارج كردن آنها. كليه اقدامات فوق را ريدرر با كمك نيكلاسمينو و تحت نظر و همراهي امين الملك انجام مي داد . ريدرر بعد از انجام اقدامات اوليه – اقدامات اساسي خود را شروع كرد و براي اولين قدم مقررات و نظام نامه جديدي براي پست ايران تهيه نمود و در ذيحجه سال 1292 برابر با 4 ژانويه 1876 در روزنامه ايران چاپ و به اطلاع عموم رسيد . اقدام ريدرر ايجاد سرويسهاي پستي بين تهران و شهرستانها بود ( خط نمايشي تهران – شميران به خط تهران – تبريز جلفا و در ادامه به خط تهران – رشت انزلي داد)كه از نظر ارتباطي از اهميت زيادتري برخوردار بودند و در مرحله بعد خط فارس و بعد ساير ايالات .
درباره تاسيس اين سرويس در روزنامه ايران شماره 302 ، هشتم ذيقعده 1293 هجري قمري از اداره پست امين الملك وزير رسائل ، مدير دارالشوري كبري به حد كمال تعريف و تمجيد شده و پست را به وضع قانون جديد دائر كرده است.
در اواخر سال 1293 خط پستي فارس راه اندازي گرديد . سرويسي از شيراز به بوشهر ايجاد كرد تا از آن طريق به خليج فارس رسيد و از طريق بمبئي با ساير نقاط جهان ارتباط برقرار كرد. تجهيز و نوسازي چاپارخانهها از ديگر اقدامات ريدرر جهت سرويس دهي بوده است . بدنبال تهيه و توزيع نظام نامه پستي اقدام به تغيير و تصحيح نرخ پستي نمود و ترتيب ارسال مراسلات و امانات به صورت اصولي و مطابق با مقررات با اتحاديه جهاني پست انجام داد از ديگر اقدامات سفارش و تهيه تمبرهايي با تصوير شاه بود چاپ نمود و سري تمبرهاي شير و خورشيد از دور خارج نمود و تمبر جديد بعد ها به نام «ناصري چهارجور» معروف شد. از ديگر اقدامات ايجاد سرويس پستهاي خارجي بود . نامه هايي كه مقصد آنها خارج از كشور بود و بايستي از روسيه عبور مي كرد مي بايستي يك تمبر پنچ شاهي ايراني و يك تمبر هشت كوپك روي آن الصاق مي شد. بعد از پيوستن ايران به اتحاديه جهاني پست در سال بيست و دو شعبان 1294 برابر با سپتامبر 1877 ميلادي ، ده شهريور 1256 شمسي ارسال با دول ديگر برقرار گرديد.
6-تاثير پست خانه در روند اصلاحات جامعه ي ايران
روند اصلاحاتي كه توسط امين الدوله در پست به وجود آمد موجب تسريع توزيع مجلات و روزنامه هاي آزادي خواه در عصر ناصري و مشروطه گشت به عبارتي اين اداره پست بود كه به عنوان پيوند دهند مطبوعات در عصر ناصري و مظفري بود . بر همين دليل بود كه بعد از نقشي كه واقعه رژي توسط همكاري پست خانه تحت رياست امين الدوله ايفا نمود و مسئله سانسور در مطبوعات بوجود آمد با آن حال چون مسئولان پست خانه و شخص امين الدوله اعنتايي چندان به آن نكرد پست خانه تحت رياست امين الدوله در روند ورود افكار خارجي به عنوان عوامل تاثير گذار بر سر فكري مردم در پيش ضمينه انقلاب مشروطه سهم بسزايي داشت لذا به تشريح تاثير پستخانه در مشروطه مي پردازيم به عنوان يكي از نتايج اقدامات امين الدوله بحث مي شود.
7-شرح مختصري از خدمات پستخانه در جنبش مشروطيت ايران
پستخانه بيش از هر سازمان دولتي شاهد تغيير و تحولات بود كه منشا آن را مي توان اقدامات پياپي مستبدين و آزاديخواهان بر عليه يكديگر در تسلط كامل بر آن دستگاه دانست همچنانكه مشاهده گرديد از آغاز نهضت مشروطيت قريب به اتفاق كاركنان پست در صف مقدم مبارزه بر عليه استبداد قدعلم و سهم قابل قبولي از مبارزه بر عليه استبداد را به خود اختصاص دادند از مقاومت هاي سرسختانه و پيگيري كاركنان پستخانه در طرد نوز بلژيكي و همكاران وي گرفته تا اقدامات برجسته اي كه توسط برخي از روساي آنان بر عليه رژيم استبداد انجام گرفت جملگي آن رويدادها را مي توان معرف مبارزه بي امان مردان پستچي بر عليه رژيم به حساب آورد .
در مباحث گذشته از رسالت عملكرد تاريخي پستخانه و پستچي مبارز تبريز در نفي شاه و امتياز رژي سخن به ميان آورده شد كه از ديد سياسي دامنه مبارزه محدود و در صدد قياس با مبارزات سازمان يافته اخير پستچي ها در سطح پايين تري قرار داشت.ما در واقعه ي رژي ظاهرا با دو حركت شناخته شده در محافظه كارانه از طرف چند تن از اعضا پستخانه روبرو مي شويم كه توسط وزير و رئيس پستخانه تبريز انجام گرفت .
هر چند دامنه آن اعتراضات از حد معمول يك واكنش سياسي فراتر نرفت ولي در عرف سياست آن دو حركت زمينه ساز تاريخ انقلاب بعدي كاركنان پستخانه شد كه تا شروع انقلاب مشروطيت به تدريج رشد و در سير تدريحي آن جريان حركتي راستا وكوبنده گرديد .
منابع موجود از اعتصاب و تحصن هاي پياپي سازمان يافته در پستخانه نام برده اند كه سهم به سزائي در فلج كردن رژيم استبداد داشت صرفنظر از مراحل ابتدايي جريان زمينه مبارزات كاركنان پستخانه از اوايل ماه جمادي الاخر سال سال 1324 ه ق(برابر مرداد 1285 ش)همراه با اعتصابات و تحص هاي پي درپي مردم به اوج خود رسيد در آن تاريخ از كليه ي سازمانهاي دولت تنها دو نماينده از ادارت پست و تلگراف در ميان متحصنين مشروطه طلب ديده مي شد كه حكايت از اعتصاب گسترده و سازمان يافته كاركنان پستخانه و تلگراف خانه تهران داشت از آن پس ما شاهد يك اعتصاب و تحصن نسبت طولاني هستيم كه از دوم ماه صفر سال 1325 ه ق (برابر بيست و پنج اسفند 1285 ش) از پستخانه هاي آذربايجان به ويژه تبريز آغاز و تا تاريخ هشتم همان ماه ادامه يافت نخست كليه كار كنان خواستار طرد روساي سابق همراه با مستشاران بلژيكي از پستخانه شدند .
و متعاقبا نسبت به اقدام دولت در كسب استقراض جديد از دولتين روس و انگليس در ادامه اعتصاب پيشين تحص گستررده تري را آغاز كردند هر گونه اقدام و عكس العمل پستچي ها در آن تاريخ كاملا حساب شده و در چارچوب منظومي صورت گرفت كوشش در تسريع و توزيع اخبار آزادي خواهان چون شبنامه و مرامنامه هاو جرايد ضد رژيم استبداد و ارسال مخفيانه آنها به اقصي نقاط كشوري به حدي سريع بود كه فرصت هر گونه تصميم گيري را از دشمن سلب كرده و در نقاط مقابل ما به همان اندازه شاهد ركود در كار و امتناع از پخش اخبار مستبدين مي باشيم كه توسط كاركنان پستخانه صورت گرفت .
من باب مثال امتناع رئيس پستخانه كرمان در توزيع مراسلات كنسولگري انگليس كه به مدت دو ماه به تعويض انداخته شد معرف مقاومت آن پستچي مبارز در مقابل زد و بندهاي سياسي پشت پرده استبداد با آن مسافرت خانه است هر چند انگيزه حركت اخير به دسترسي شناخته شده نيست ولي از عكس العمل و حساسيت سفير انگليس نسبت به موضوع چنين پيداست كه مسئله از اهميت خاصي برخوردار به طوري كه دولت ايران مورد اعتراض شديد سفارت بريتانيا واقع كه بلافاصله رئيس پست كرمان معزول و شوكت الوازه ناظم پستخانه تهران به سمت رياست پست خانه كرمان منصوب شد.
از اواسط سال 1326 اوضاع درمركز بيش از هر زمان رو به وخامت گذاشت تا آنجا كه كليه مرسولات را در پستخانه با دقت بازديد و آنگاه به دست صاحبانشان مي دادند با وجود اعمال شديد سانسور رژيم موفقيت چنداني دراين راه به سمت نياورد ولي در عوض با واكنش روز افزون كاركنان پستخانه مواجه شد كه فعالانه در توزيع مكتوبات ضد رژيم شركت داشتند ناگفته نماند بيشتر كوشش رژيم در آن تاريخ صرف اعمال سانسور بر مكاتيب پستي بين تهران وآذربايجان و سعي در مسدود نگاه داشتن باب مرابطه با آن ايالات شد و چون سعي رژيم در اين زمينه با شكست روبرو گرديد در دوم ماه صفر 1327 رژيم اقدام به نابودي و به آتش كشيدن كليه مرسولات پستي و تلگرافي رد و بدل شده بين آذربايجان وتهران نمود از آن تاريخ تا سقوط كامل استبداد هرج و مرج غربي در پستخانه ايجاد و رژيم كنترل خود را عملاً در آن سازمان از دست داد .
از جمله وقايعي كه در واپسين روزهاي سقوط استبداد اتفاق افتاد اقدام به موقع رئيس پستخانه اراك در بيداري افكار مردم آن سامان بر عليه استبداد محمد علي شاهي و تهيج احساسات آنان درتشكيل انجمن ولايتي اراك بود تاسيس انجمن مذكر يكي از شقوق و مصرحات قانوناساسيسال1324مي باشدكهقانونگشايشآنرا درولايات مجاز مي شمرد واقعه اي كه اينك آمادگي بيان آن را داريم را رابطه با موضوع اخير وابستگي به يك پستچي مبارز دارد .
8-گمركات
براي تجار اروپايي گمرك مانع بزرگي براي تجارت با ايران به شمار مي رفت و سرانجام عايدات گمرك بخش مهمي از بودجه را تشكيل مي داد و هنگامي كه نقدا پرداخت مي شد ، اهميت بيشتري مي يافت . عايدات گمرك شريان حياتي و ولخرجي دربار ايران بود . حكومت ايران در دوره قاجاريه علاقه چنداني براي خدمت عمومي نشان نمي داد ، حكومت حتي درامور مالي كه ناتوان و بي كفايت بود . هر چند حكومت بيش ازهر وقت به پول احتياج داشت به سبب افزايش زياد درآمد و كاهش شديد بهاي پول ايران و شيوه عجيب نظام گمركي دست كم بيست درصد عايدات گمركي خود را از دست داد ، هر سال در نوروز با پادشاه حق جمع آوري عوارض ناحيه خاصي را به برنده مزايده كه غالبا اعيان ثرتمند يا رئيس محل بود مي فروخت ناصرالدين شاه حق مقاطعه دادن گمرك را در سراسر كشور به يك نفر فروخت ،به اين نفر وزارت گمرك داده شد هر چند اين شخص وزير واقعي كابينه نبود .
اعيان به نوبه خود عوارض گمركي شهر را به ساير متقاضيان مقاطعه مي دادند. بدين ترتيب وزير گمرك فقط سر مقاطعه كار مالياتي بود ، هر يك از اين نواحي (بخش ها و شهر ها ) مقاطعه كاران جز عوارض قانوني گمرك يك ساله را گرد مي آوردند اينان براي كسب اين حق پيشاپيش به مقاطعه كاران پول پرداخته بودند و مقاطعه كاران نيز به نوبه خود به وزير گمرك مي دادند.
وظايف وزير گمرك به سه طبقه تقسيم مي شود ؛ 1- عوارض واردات و صادرات معروف به گمركي 2- عوارض راه ، معروف به راهداري(راهدارليق)،عوارض شهر به نامهاي مختلف خوانده مي شد.
در دوره مظفرالدين شاه خزانه دولت تهي شد و از قرار معلوم اين وضعيت از همان اواخر سلطنت ناصرالدين شاه شروع گرديده بود ، در آن اوان به غير مختصر ماليات عرضي كه از بعضي دهات اخذ مي شد ، دولت داراي عايدات منظم و مهمي نبوده است .
گمرك در اوايل اساسا وجود نداشته و بعد هم كه در نظارت مستشاران بلژيكي داير شد ، مطابق قراردادهاي بين المللي به پنج درصد ثابت شده و دولت ايران حق تغيير آن را نداشت بعلاوه عايدات همين گمرك وثيقه قرض روس ها شد كه مظفرالدين شاه در دو نوبت از مسافران خود به اروپا مجبور گرديد با فرع زيادي از بانك دريافت نمايد.
از خالصجات و ماليات دهات مبلغ قابل توجهي به دولت مي رسيد و بيشتر آن دخل و خرج و مواجب مصرف شده و قسمتي از آن طعمه عمده زيادي از مستوفي و لشكر نورسيده و حكام مي گرديد.
گمرك و پست و راههاي ايران در گرو استقراض خارجي بود . شمال نزد روس و جنوب نزد انگليس . عزل و نصب صحنه ي رقابت آن دو دولت قوي بود . هرچند گاه يكبار طرفداري يكي بر ديگر فائق مي شدند و باز ، روز از نو روزي از نو . اگر چه نسيم آزادي از سوي جهان متمدن وزيده بود و نخستين روزنامه ها و كتاب ها و انجمن ها سري آزاد به چشم مردم خورد ولي هنوز توده ي مردم گرفتار جهل و فقر و خرافات بود .
تنها در دوره صدارت امين الدوله است كه دستگاه گمرك نظم تازه اي به خودگرفت و در آمدش عايد خزانه گرديد. امين الدوله براي اصلاح ماليه و گمرك زحمت كشيد و مستشاران بلژيكي به ايران آورد .
درآمد گمركات ايران را در آن عهد روز حكام و والي ها به مزايده مي گذاشتند ، در اين مزايده مبلغ علني و آشكار براي شاه منظور مي گرديد و يك مبلغ غير رسمي هم براي خود والي و يا حكام و همينكه آن عمل رسمي و يا به اصطلاح قانوني انجام مي پذيرفت ، مستاجر گمرك وارد صحنه فعاليت مي گرديد.آنچه را مي خواست براي جبران خسارت و رشوه هاي پرداختي انجام مي داد ، گاهي گمركات ايران زير نظر مستشاران خارجي قرار مي گرفت و امتيازهايي از طرف صدر اعظم و ناصرالدين شاه به بيگانگان داده مي شد. قسمتي از مهمترين شان انگليسي ها و اين اواخر بلژيكي ها بودند.
در سال 1898 ميلادي سعد الدوله به دستور امين الدوله ماموريت يافت تا نسبت به اصلاح امور گمركات اقدام نمايد ، درنتيجه در فوريه همان سال اقدام به استخدام سه نفر مامور بلژيكي نمودند.
اقدامات امين الدوله در نظم امور مالي و گمركي و اداري نارضايتي هايي را باعث گرديد و طرفداران امين السلطان را به مقاومت واداشت.
لازم به يادآوري است که مرحوم امين الدوله عليرغم خواستهاي دو سياست متجاوز شمالي و جنوبي و براي کوتاه کردن دست آنان از امور گمرکات طي قراردادي مسيو نوز بلژيکي را استخدام کرد تا طبق شرايطي در اينجا کار کند و به اصلاح گمرک بپردازد، ولي همان رقابتها و ساير عوامل دست به دست هم دادند و هنوز پاي نوز به ايران نرسيده بود که امين الدوله را برکنار کردند و نوز را در بوته ي شرايط محيط تازه چنان بار آوردند که ننگ فساد او چند سال دستاويز مناسبي شد به دست آزادي خواهان تا با شورش عمومي نوز را پس فرستادند.
گمركات ايران در اين دوران هيچگونه تامين نداشتند ، از آن پس اين فكر پيدا شد كه گمرك را تحت مديريت اروپائيان قرار دهند ايشان مسئول اداره ان باشد ولي دولت ايران از قضيه طفره مي رفت ، چون اين اقدام باعث بروز بعضي محافل سياسي در ايران گرديد ، صدر اعظم چند روز قبل از سال نو از بانك شاهنشاهي وامي به مبلغ پنچاه هزار ليره مي گيرد و در مقابل گمركات بوشهر و كرمانشاه را به گرو بانك مي گذارد و اين شرط اصلي استقراض از بانك شاهنشاهي با وساطت وزارت امور خارجه است ، شاه براي مسافرت پرهزينه خود نيازمند پول بود و عجله داشت امين الدوله را كه مذاكرات طولاني با نمايندگان بانك شاهنشاهي داشت معزول و امين السلطان را كه رابطه نزديكش باسفرات روسيه بود به صدارت منصوب نمود.
بلژيكي ها از وزير مختار اظهار نگراني نمودند كه مبادا بر سر كار آمدن او (امين السلطان) برنامه اصلاحت پيشنهادي بلژيكي ها به مخاطره اندازد ، حتي مي ترسيدند كه قراردادها به آخر نرسد.
با استخدام نوز وي تصدي رياست كل گمركات را دريافت و بوسيله روس نزديك و مجري سياست آن كشور شد.
وزارت پست خانه و بناي مسكوكات هم با اوست ، همچنين اداره صندوق دولتي كه در حقيقت ماليه ايران باشد هم اضافه شده است .
کسروي در اين باره چنين نوشته است :
« ... در زمستان همين سال (1282 قمري ) پيمان گمرک که با روسيان بسته شده و تعرفه ي نوين گمرکي که از روي آن درست گرديده بود بيرون آمد ... اين پيمان و تعرفه يکسر به زبان عيان و نتيجه آن اين بايستي بود که اندکي افزارسازي و پارچه باقي و مانند اينها که ايرانيان مي داشتند از ميان رود و کار داد و ستد و بازرگاني از رونق افتد و کشاورزي و گله داري نيز آسيب بيند و در پايان آن باشد که مردم ايران دست بسته و بيکار مانده و به قفقاز و ديگر جاها کوچند يا در کشور خود به سختي افتاده و از ناچاري به همسايه ي بيگانه گرايند.
اگر کساني مي خواهند از چگونگي اين پيمان و تعرفه و خواسته هايي که همسايه شمالي را از بستن آن بوده و از زيانهايي که به ايران مي رسانده آگاه کردند کتاب « استقلال گمرکي ايران» را بخوانند.
در اين کتاب يک از آشکار گردانيده و آن اينکه پيمان و تعرفه از چند سال بيشتر آماده گرديده بوده است. و ما اينجا پي به راز ديگري مي بريم. مي فهميم که گفتگوي اين زمان امين الدوله آغاز شده و مي توانيم گفت که يکي از انگيزه هاي افتادن امين الدوله نا همدستاني با اين پيمان و تعرفه بوده .»
امين الدوله چون از ابتداي خدمت در دستگاه ناصرالدين شاه تا انتهاي آن در دستگاه مظفرالدين شاه معتقد به تربيت مقام سلطنت و هدايت آن قدرت در جهت منافع مردم بود، راه دشواري را پيمود، زيرا از طرفي با توجه به وضع عمومي و اجتماعي آن روزگار گرداندن کارها به نفع مردم دقت و ظرافت زياده از حد مي خواست و از طرفي ديگر مي بايستي پيوسته با دسيسه هاي کاسه بپليسان درباري مصاف دهد از اينرو چون بند بازي چابک مجبور به حفظ موازنه بود.
9-کارخانه قند
امين الدوله در دوران تصدي خود به واسطه کمک بلژيکي ها موفق به تأسيس کارخانه قند شد کارخانه قند که از طرف « سنديکاي قند سازي بلژيک » در بروکسل و با سرمايه اي برابر 5000000 فرانک تاسيس شده بود . کاملا رها شده بود کارخانه با ماشين هاي مدرن در کهريزک در بيست کيلومتري جنوب تهران در مسير جاده قم تأسيس گرديده بود. در آنها بناي بزرگ سنگي با سه سالن بسيار وسيع ساخته و قريب پنجاه موتور کاملا جديد که به وسيله ي دينامو واحد آن مسکوني و يک واحد اختصاصي به آزمايشگاه داشته است. بلژيکي ها براي شخم زمينهاي چغندرکاري 100 دستگاه گاو آهن از اروپا وارد مي کنند و بلاعوض در اختيار زارعين قرار مي دهند، لاک زارعان از آنها استفاده نمي کنند. کارخانه در سال اول 160 هزار و در سال دوم 240 هزار و در سال سوم 300 هزار من شاهي چغندر مصرف نمود. به علت آنکه کارخانه تازه تاسيس شده بود، از نظر مرغوبيت نمي توانست با قند روسيه رقابت کند. از اين جهت بهاي از قند روسيه ارزانتر بود.
ليک اين کارخانه با مشکلات بسيار روبرو شد. مسئله فراهم آوردن آب، مسئله چغندر قند مشکلات بسيار به بار آورد زيرا دهقانان تصور اغراق آميزي از سود کارخانه داشتند و چغندر خود به بهاي گزافي مي خواستند به جاي اينکه درآمدي ثابت داشته باشند مي خواستند به کجا درآمد گزافي را به دست آورند. از طرفي کارخانه قند تلاش که خود چغندر بکارد . اما از آنجايي که در امتياز آنها فقط حق توليد قند نوشته شده بود: نه کسب زمين به منظور اهداف کشاورزي از طرفي مالکيت داشتن چنين زمينه براي خارجيان ممنوع بود. با مسئله اجاره زمين هم چندان دردي را دوا نمي کرد زيرا کشاورزان، قنات داران، کارشکني مي کردند لذا ناچار در سال 1914 ميلادي کارخانه به يک ايراني واگذار شد.
اين كارخانه كه در كهريزك ملك امين الدوله بود و تحت اختيار داشت احداث گرديد. امين الدوله كه هميشه در فكر آبادي و خدمت كشور بود با احداث كارخانه قند در كهريزك و ديگر كارخانه كبريت سازي در خواردين براي هر يك استاد كاران متخصص آورد و بهره برداري از آنها را از دل و جان كوشيد. ناصرالدين شاه از هر دو كارخانه و به امين الدوله اظهار رضايت و التفات كرد و مورد توجه واقع شد .
10- پارك امين الدوله
اين پارك در منطقه الهيه٭ ، كه پارك ييلاقي وزير اعظم «امين الدوله » است . پارك و منزل ييلاقي از اين قشنگ تر ومزين تردرايران پيدا نمي شود.لازمه سعي درصفا وطراوت و خوبي آنجا شده .
بيست سال متجاوز است زحمت مي كشد ، كارخانه كبريت سازي هم در اينجاست .
دوست علي خان معير الملك در كتاب خود « رجال عصر ناصري » پارك امين الدوله را اينگونه توصيف مي كند :
« در محل فخر آباد كنوني ، پارك وسيع و مصفايي احداث كرد و يك قسمت آن درياچه ساخته بود كه چند فواره داشت و سه چهار قايق عالي و مجهز دركنار آن هميشه براي تفريح آماده بودند. گلخانه ها ، آلاچيق ها ، حوض ها و گلكاري هاي زيبا جلوه و شكوه باغ را تكميل مي كرد. »
پارك امين الدوله در گوشه شرقي حصار جديد شهر تهران در آغاز سده ي قرن چهاردهم هجري توسط حاج ميرزا علي خان امين الدوله (1322-1375 هـ . ق) ساخته شد. اين پارك در حد فاصل سه راه ژاله و دروازه شميران به مساحت تقريبي 50 هزار متر مربع است و از پارك هاي بزرگ تهران قديم به شمار مي آمد . امين الدوله در اين پارك يك عمارت به سبك كلاه فرنگي ساخت . در اين باغ درختان ميوه و جنگلي بسياري وجود داشت كه توسط يك درياچه ي كوچك در وسط باغ آبياري مي شدند.امين الدوله فرزند ميرزا محمد خان مجدالملك، خواهر زاده ميرزا آقا خان نوري بود . وي در تهران متولد شد و از همان جواني و همزمان با پادشاهي ناصر الدين شاه به خدمات دولتي پرداخت . او از دبيري وزارت خارجه آغاز كرد و به سرعت مدارج ترقي را پيمود و در 19 سالگي به سمت نايب اول وزارت خارجه منصوب شد. اندكي بعد شاه وي را منشي خصوصي خود گردانيد و در سال (1290 هـ .ق / 1373 م ) ملقب به امين الملك گرديد و وزارت رسائل (مسئوليت دفتر شاه ) به او سپرده شد. وي پس از مدتي عهد دار وزارت پست گرديد و با درايت كامل اصلاحاتي چون برقراري حق بازنشستگي و پرداخت مقرري ثابت به بازماندگان كارمندان متوفي را براي نخستين بار در ايران اجرا كرد.
اين لياقت ها و شايستگي ها ناصر الدين شاه را به تفويض مسئوليت هاي بيشتر به او برانگيخت چنانكه در مدت كوتاهي اداره ضرابخانه ي دولتي و اداره ي مجلس كبري و وزارت وظايف و اوقاف را به وي واگذار كرده و سرانجام در سال 1299 هـ .ق لقب امين الدوله به او داده شد.
بالاخره شاه در سال 1304ه.ق / 1887م اورا به رياست مجلس دارالشورا و رياست وزرا منصوب كرد . وي به خاطر رقابت شديد با ميرزا علي خان اتابك (امين السلطان) صدر اعظم به عزلت گزيني و گوشه گيري تماي يافت و حدود 10 سال خانه نشين بود. تا اينكه در اواسط سال 1313 ه.ق / 1895 م با اصرار امين السلطان ، وزارت پيشكاري آذربايجان را پذيرفت و به آنجا رفت . وي افرون بر حل برخي مشكلات مردم ميرزا جسن رشديه را از خارج كشور به تبريز فراخواند و به ياري او مدرسه اي به شيوه جديد داير كرد.
مظفر الدين شاه در سال 1314ه.ق امين السلطان را كنار زد و به امين الدوله نحست رياست هيات وزرا و اندكي بعد صدارت اعظم را داد و هنگامي كه وي به صدارت رسيد براي اينكه پايه هاي صدارت خود را محكم كند، پسرش را به خواستگاري اشرف فخر الدوله ، دختر مظفر الدين شاه برد و توانست با آنها وصلت كند. وي در پايان عمر و پس از بر كناري از صدارت به املاك شخصي خود واقع در لشت نشاي گيلان رفت و بعد از بيمار شدن د ر22 صفر 1322 ه.ق در همانجا در گذشت از اقدامات مفيد وي مي توان به تاسيس كارخانه قند كهريزك و كارخانه كبريت سازي در الهيه ، انجام اصلاحات گمركي با آوردن بلژيكي ها و تاسيس انجمن معارف اشاره نمود.امين الدوله در ادب فارسي مهارت داشت و بايد اورا جزو نويسندگان ساده نويس دوره قاجاريه به شمار آورد. از وي شماري نامه برجاي مانده است . پس از وي فرزندش ارشدش محسن خان امين الدوله(محسن اميني) همسر فخر الدوله وارث اموالش شد. وي د رعمارت كلاه فرنگي هاي پارك امين الدوله زندگي مي كرد . صبح روز دوم تير 1387 ه.ق قزاقان به دستور لياخوف روسي و مقامات عالي بخاطر حوادث روزهاي گذشته و تحريكات آزادي خواهان از جمله نمايندگان مجلس و روزنامه نگاران به مجلس ريختند و آنجا را تسخير كردند و زد و خوردي كه ان هنگام رخ داد . برخي از نمايندگان را مجبور كرد تا براي آسودگي و اينكه چاره اي بيانديشند . از مجلس خارج شوند ، بدين ترتيب در پيشامد توپخانه جايي از ديوار عمارت بهارستان را شكافته و راهي به زمين هاي پشت مجلس گشودند و آيت الله بهبهاني و امام جمعه خوي و ديگران را با دسته ي انبوهي از مردم كه در مجلس بودند، بيرون رفتند. عده اي از آقايان (بزرگان وآزاد خواهان) كه به پارك امين الدوله رفته بودند مراتب را به شاه اطلاع داد. پرفسور براون در نوشته هايش آورده است كه امين الدوله به قزاقخانه تلفن كرد و حضور آزادي خواهان را در منزلش خبر داد . از مستشارالدوله كه در جمع حضور داشته است. نقل شده است:
«درگرماگرم ترس و سرگرداني بوديم كه ناگهان در پارك را كوبيدند و همين كه بازگرديد . ناگهان گروهي از سربازان و نوكران و جلوداران و مردم بي سرو پا درون ريختند.برخي اقدام به تيراندازي كردند آنها مي زدند . دشنام مي دادند ورخت از تنهايمان مي كندند . بهبهاني و طباطبايي و امام جمعه خوي را چنان زدند كه اندازه نداشت ولي آنها تنها لا اله ... مي گفتند . به ويژه بهبهاني كه هرگز جمله ديگري بر زبان نياورد.هنگامي كه مارا به سوي درب پارك مي بردندناگهان قزاقها از راه رسيدند و به ما حمله كردند و با شوشكه ها بر ما تاختند . بعد از خروج از پارك در خيابان كمال الملك مارا براي استراحت و صرف نان و چاي به يكي از منازل شخصي مردم بردند. سپس توسط قزاقها و ماموران نظميه به باغ شاه انتقالمان دادند. در باغ شاه نيز عده اي از سربازان سيلاخوري و توپچيان و سواركاران و جلوداران و مردم بي سر و پا حضور داشتند . همين كه از درشكه ها پياده شديم به يكباره گرد ما فرود آمدند . دراينجا حشمت الدوله به فرياد ما رسيد بالاخره در سختي و بيچارگي بوديم كه يك دسته از بزرگان درباري بيرون ريخته و ما را از دست آنان رهانيدند و سپس بعد از مدتي هريك از ما را به گوشه اي برده و زنداني كردند .»
محسن خان امين الدوله به واسطه اين كار بين مشروطه خواهان وجهه اي نداشت و هرگز به كار دولتي دعوت نشد و اگر درايت و لياقت همسرش فخرالدوله نبود چه بسا مشكلات فراواني نصيب وي مي گرديد . وي در 4 مرداد1290 ش به امر دولت به خاطر طرفداري از محمد علي شاه به همراه ظهير الاسلام و مجد الدوله بازداشت شد. وي در سال 1329 ش در تهران در گذشت .
از وي سه فرزند به نام هاي دكتر علي اميني ، ابوالقاسم اميني ، سرتيپ اميني بجاي ماند كه هر كدام بعد ها از رجال كشوري و لشكري گرديدند.
سرنوشت پارك امين الدوله در اواخر عمر امين الدوله رقم خورد. در اين هنگام وي پارك را ميان فرزندانش تقسيم نمود ولي پس از مرگ و به دلايلي نامعلوم ، فرزندانش اين پارك عظيم را به قطعات كوچكتر تقسيم كردند و به فروش رسانيدند و در طول پنجاه سال گذشته و با ساخت و ساز فراوان در آن تنها نامي به يادگار در كوچه اي بر جاي مانده است. در اين كوچه از پارك و جلوه ي طبيعت تنها يك درخت توت و يك در بزرگ چوبي باقي مانده است .
اقدامات فرهنگي
1- مدارس رشديه
مهمترين موفقيت امين الدوله در طول دوران صدارتش تشويقي بود كه از دانش آموزان مي كرد و مدارس ابتدايي را به شيوه اروپايي در ايران عنوان نمود .
هنگامي كه امين الدوله حاكم آذربايجان بود ميرزا حسن رشديه را به تبريز بازخواند ، علما به كفر ميرزاحسن رشديه فتوا داده بودند و گروهي از طلاب مدرسه اش را ويران كرده ، اما حالا در سايه حمايت امينالدوله مي توانست بار ديگر مدرسه را با خاطر جمع تاسيس كند.
با وجود رکود و لختگي عمومي اي که ويژگي کوشش اصلاحي در دوران ناصرالدين شاه بود نيروي محرک تحول آموزشي به تدريج در حال رشد بود. تاسيس يک مدرسه در تبريز از سوي ميرزا حسن رشديه نشانگر رشد پذيرندگي تحول آموزشي بود.
اين امر نشانه ي انتقال انگيزه ي اصلاحي از سطح ديواني به سطح شهروندان وابسته به دولت نيز بود. آنچه به عنوان تلاش فردي براي آموزش سواد پايه با استفاده از روشهاي جديد آغاز شد، تقريبا يک دهه بعد به الگوي مقدماتي برنامه ي آموزشي براي نهضت مدارس جديد تبديل شد.
ميرزا حسن رشديه که پسر يکي از علماي بلند مرتبه تبريز بود، نخست آموزش ابتدايي سنتي دريافت کرد. پس از 11 سال ديگر آموزش ديني براي ادامه ي تحصيلات ديني خود قصد سفر به نجف در عراق کرد. اما ظاهرا پس از آگاهي از اختلاف نرخ باسوادي بين ايران و کشورهاي اروپائي از مقاله اي در روزنامه ي ثريا متقاعد شدکه سبب روش هاي ضعيف آموزشي به کار گرفته شده در ايران است. ميرزا حسن تصميم گرفت در بيروت، که فرانسويان در آن جا يک مدرسه ي تربيت معلم تاسيس کرده بودند، به تحصيل تربيت معلم بپردازد.
ميرزا حسن در سال 1883 (1262 ش) پس از دو سال تحصيل بيروت را ترک کرد و از راه استامبول به ايران بازگشت در استامبول از مدارس تازه تاسيس عثماني به نام رشديه ديدن کرد. رشديه در همان سال در ايروان يک مدرسه ابتدايي تاسيس کرد که به صورت شنيداري الفباي صوتي و بر اساس روشهاي جديد الفبا ياد مي داد. اين مدرسه، به تقليد آگاهانه از مدارس ابتداييو مشابه در امپراتوري عثماني، رشديه ناميده شد. مدرسه در ميان جامعه ايرانيان مقيم ايروان از محبوبيت زيادي برخوردار شد، که ناشي از اين بود که ايروان در روسيه و در مجاورت امپروانوري عثماني واقع شده بود و به هيمن لحاظ براي تغيير نوآوري پذيرش بيشتري داشت. ظاهرا ناصر الدين شاه در سال 1887 (1266 ش) از مدرسه ديدن کرد و از ميرزا حسن خواست مدرسه مشابهي را در تهران راه بيندازد. ميرزا حسن سرپرستي مدرسه را به برادرانش واگذار کرد و همراه شاه به ايران بازگشت. اما، در اين ميان، درباريان شاه را متقاعد کردند که اجازه تاسيس چنين مدرسه اي در تهران به مصلحت نيست، با اين استدلال که ميرزا حسن قصد دارد عقايد و حقوق اروپايي را که براي سلطنت خطرناک است، ترويج نمايد.ناصرالدين شاه از حمايت از ميرزا حسن دست کشيد و او را از گشايش مدرسه اي در تهران منع کرد.
اما ميرزا حسن دلسرد نشد، عازم تبريز گرديد و در سال 1888 (1267 ش) در آنجا مدرسه رشديه را تاسيس کرد. مدرسه به زودي مورد توجه علماي تبريز قرار گرفت که ميرزا حسن را به بدعت گذاري متهم، مدرسه را به تعطيل و ميرزا حسن را به فرار از ترس جانش به مشهد وادار کردند. ميرزا حسن در آنجا کوشيد مدرسه رشديه ديگري تاسيس کند. اما طلاب حوزه هاي علميه که از مدرسه ميرزا حسن و روشهاي جديد تدريس آن باخبر شدند، به زودي مدرسه را ويران و ميرزا حسن را وادار به خروج از شهر کردند، چند ماه بعد او به تبريز بازگشت و در حوالي بازار مدرسه را از نو برپا کرد. از قرار معلوم مدرسه بيش از سيصد شاگرد داشت. طي پنج سال بعدي مدرسه رشديه با دفعات بسته شد و ميرزا حسن از شهر فرار کرد اما دوباره برگشت و مدرسه را بازگشائي کرد . منابع نشان مي دهد که مدرسه رشديه طي اين دوره دست کم سه بار ديگر نيز بازگشائي شد و هر بار تعداد شاگردانش بين 370 تا 480 نفر بود. اگر چه ممکن است اين رقم بيش از واقع باشد. مخالفان اصلي ميرزا حسن هر بار علما و طلاب محلي بودند به ويژه طلاب مدرسه صادقيه و ساير مدارس مکتبخانه اي سنتي از موفقيت رشديه در آموزش خواندن و نوشتن احساس خطر مي کردند برخي از علماي بلندپايه از طلاب در مخالفتشان حمايت مي کردند. يکباره ، رئيس السادات فتوائي را صادر کرد و ميرزا حسن را بدعت گذاري متهم نمود.
يکبار ديگر برخي از علما نزد پدر ميرزا حسن رفتند واز او خواستند که بخواهند مدرسه تعطيل شود. مشهور است که شاگردان حوزه هاي علميه چندين مرتبه رشديه حمله بردند و آن را ويران کردند و حتي يکبار يکي از شاگردان مدرسه را به قتل رساندند. با وجود مخالفت شديد و غالبا خشونت آميز؛ مدرسه ميرزا حسن و روش جديد مورد استقبال خيلي ها قرار گرفت. دست کم مدرسه دو بار در ناحيه بازار تبريز گشايش يافت که با استقبال شاگردان محلي روبرو شد. در سال 1894 (1273 ش) که ميرزا حسن يکبار ديگر مدرسه را بازگشائي کرد، سه سال داير ماند ميرزا حسن به منظور محافظت از مدرسه از علماي نجف درخواست کرد اجازه دهند در مسجد شيخ الاسلام واقع در حوالي دارالفنون تبريز جائي در اختيار او قرار گيرد. هم مظفرالدين ميرزا نائب السلطنه و هم امير نظام گروسي، پيشکار وقت آذربايجان، از مدرسه ديدن کردند و از آن اظهار رضايت نمودند. والديني که نگران سلامت فرزندانشان در مدرسه رشديه بودند با حمايت آشکار نايب السلطنه از مدرسه دوباره احساس اطمينان خاطر کردند.
يک مقاله ي روزنامه ناصري در سال 1895 ( 1274 ش) درباره ي امتحانات پايان سالن اول نخستين مدرک واقعي درباره ي برنامه ي آموزشي رشديه است. بنابر گزارش منتشره در ناصري شاگردان بين سنين 25 تا 40 سال در حدود 90 ساعت خواندن و نوشتن را با موفقيت فرا گرفته بودند .افزون بر آن کلاسهاي عربي، فارسي و فرانسه نيز داير بود .ناصري همچنين گزارش مي کرد که برخي از معلمان و رئيس دارالفنون تبريز و همين طور تعدادي از اشراف محلي در برگزاري امتحان حضور داشتند . گزارش ها حاکي از آن است که عبدالرحيم طالبوت روشنفکري که در قفقاز زندگي مي کرد اما از اين که در ان زمان در رشديه فيزيک درس داده مي شد هيچ اشاره اي درميان نيست . با وجود اين واقعيت که رشديه از عنايت مظفر الدين ميرزا نائب السلطنه برخوردار و در يک مسجد واقع شده بو د باز هم در معرض تهاجم قرار داشت. هنگاميکه نائب السلطنه در تهران بود سيد علي آقا يزدي به هنگام وعظ در يک مسجد مدرسه ي رشديه را به ضد اسلامي بودند متهم کرد . جمعيت از مسجد به حرکت در امد و به رشديه حمله ور شد و آن را ويران کرد. کمي پس از بازگشايي رشديه در سال1897 ( 1275 ش) ، ميرزا علي خان امين الدوله به عنوان پيشکار در دربار آذربايجاني منصوب شد. امين الدوله درطول تصدي کوتاه مدتش در اين مقام فعالانه از مدرسه ي رشديه حمايت و حمايت رسمي نايب السلطنه را نيز کسب کرد. امين الدوله به مدرسه کمک مالي هم مي کرد و شخصا هزينه 100 دانش آموز نيازمند را بر عهده گرفت و غذا، لباس و ملزومات آنها را تامين کرد. مخالفان رشديه ميرزا حسن را به بابي و بي دين بودن متهم مي کردند و مي گفتند مقصود از اين مدرسه ترويج ضديت با اسلام و احکام اسلامي است. اما مخالفان تا زماني که امين الدوله در آذربايجان بود جرأت نمي کردند به رو در روئي آشکار بپردازند.
به دنبال مرگ ناصرالدين شاه و به سلطنت رسيدن مظفرالدين ميرزا در تهران امين الدوله در همان سال 1897 (1275 ش) به تهران فرا خوانده شد. پس از عزيمت امين الدوله، مخالفان رشديه تبليغات خود را عليه مدرسه از سر گرفتند و شاگردان به تدريج مدرسه را ترک گفتند چرا که والدينشان باز هم نگران سلامتشان بودند. سرانجام زماني که امين الدوله ميرزا حسن را براي تاسيس مدرسه ي رشديه در تهران فرا خواند و او از تبريز خارج شد مدرسه تسليم مخالفانش شد و تعطيل گرديد. اهميت مدرسه ي رشديه تبريز به خاطر جايگاه آن به عنوان نقطه ي عطفي در جنبش اصلاح آموزشي در ايران است. اين مدرسه نشانگر يک جابجايي اساسي در هدف هاي اصلاح سياسي و بيان آن ها در برنامه ي اصلاح آموزشي بود. مدرسه رشديه پيشتاز تکيه بر آموزش عمومي ابتدايي و رشد سريع حرکت اصلاحي در نهضت مدارس جدید در دهه ی 1890 (1270 ش) بود.
قصد ميرزا حسن از تاسيس مدارس رشديه معرفي روش هاي جديد آموزش خواندن و نوشتن و از اين طريق پيکار با بي سوادي بود. او با آموزش الفبا از راه او آشنا مي توانست سواد پايه را به شاگردانش بياموزد. اين در تقابل مستقيم با مکتب خانه هاي سنتي بود که خواندن متون خاصي را به شاگردان مي آموخت، اما غالبا به شاگردان اين توانايي را نمي بخشيد که متوني را که تحصيل نکرده بودند بخوانند يا بتوانند بنويسند.
بر خلاف مدارس دارالفنون در تهران و تبريز رشديه براي تربيت کادرهاي برگزيده دستگاه دولت در نظر گرفته نشده بود. اين واقعيت که اين مدارس به ارائه آموزش ابتداييهماهنگي مي پرداخت که ترکيبي برنامه ي آموزشي مدارس سنتي و آموزش زبان هاي اروپائي به ويژه فرانسه و علوم را در بر مي گرفت.موجب بروز درجه اي از مخالفت شد که دارالفنون تجربه نکرده بود.
مدارس رشديه، با آماج قرار دادن تمام کودکان در سن مدرسه – به ويژه با توجه به موفقيت آشکار و محبوبيت حاصله آن ها تهديدي براي مدارس سنتي موجود به حساب مي آمد. معلمان سنتي که با روش هاي آموزشي جديد آشنا نبودند، طبيعي که خود را در معرض احساس کنند. از آن گذشته، طلاب به واسطه ي از دست دادن شغلشان به عنوان معلم خصوصي کودکاني که حالا ديگر به مدارس رشديه مي رفتند که منبع اصلي درآمدشان بود عصباني بودند.
مخالفت با مدارس رشديه از تازگي روشهاي تدريس و گنجاندن موضوع هاي به سبک اروپائي در برنامه آموزشي ناشي مي شد. ميرزا حسن خان به تحريف الفباي عربي، که بي احترامي به تعاليم اسلامي و تضعيف مستقيم شريعت به حساب مي آمد متهم شد. اينکه زبان فرانسه دست کم در سال 1895 (1274 ش) به برنامه درسي افزوده شده بود، روش تدريس جديد را بيشتر با دانش مسيحي و خارجي پيوند مي زد بر نگراني عمومي در خصوص نفوذ بيگانگان در آن زمان مي افزود.
در خصوص مدارس رشديه و اقدامات امين الدوله احمد کسروي معتقد است:
« امين الدوله به نيکي شناخته بود و چون به تهران رسيد و شاه نيز نيکي کارها را مي خواست به کوشش پرداخت، چنان که گفتيم با دست رشديه در اينجا هم بنياد دبستان نهاد و خود به پشتيباني از آن برخاست.
از آن سوي چون آشفتگي کارها را از نبودن قانون مي دانست از آن شد قانوني براي کشور بگذارد و آن را به شاه بپذيراند. نيز به جلوگيري از رشوه و ستمگري حکمرانان و درباريان کوشيد و براي درآمد و رفت کشور ساماني انديشيد.
کار دبستان نيک پيش رفت. امين الدوله شاه را به آنجا برد و از شاه و ديگران سي و شش هزار تومان پول گرد آورد که سود آن به دبستان داده شد و براي سرکشي به کارهاي دبستان و رواج دادن به دانشها « انجمن معارف» بر پا کرد.
مردم چون پرواي شاه و امين الدوله را به دبستان ديدند، و جدايي را که ميانه آن با مکتب مي بود دريافتند رو به آن آوردند و با دلخواه فرزندان خود را فرستادند.
امين الدوله در مدت كوتاهي در صدارت بود با كمك مظفرالدين شاه مدرسه هاي شرف ، خيريه ، دانش ، ادب ، مظفريه ، علميه و افتتاحيه را به شيوه جديد تاسيس كرد.
2- نهضت مدارس جديد
قتل ناصرالدين شاه در سال 1896 ( 1275 ش) و نشستن مظفرالدين شاه بر تخت سلطنت انگيزه ي بزرگي براي اصلاح آموزشي در ايران ايجاد کرد. بسيار بيش از آن که خود شاه به تغيير اعتقاد داشته باشد، ميرزا علي خان امين الدوله، صدراعظم جديد مظفرالدين شاه بود که به اصلاح آموزشي تحرک تازه اي بخشيد.
امين الدوله در دوران نسبتا کوتاه صدراعظمي اش، از مارس 1897( اسفند 1275 ) تا اوائل سال 1898 (اواخر 1276 )، فعالانه به ترويج اصلاح آموزشي همت گماشت. در اين مدت دست کم نه مدرسه جديد تاسيس شد.
افراد اصلاح انديش براي نخستين بار در نوامبر 1897 (آبان 1276 ) در خلوت گرد هم آمدند تا در مورد طرح هاي پيشبرد آموزش جديد به بحث بپردازند.هفت شخصيت برجسته ، ازجمله شاهزاده عماد الدوله ،ميرزامحمود خان احتشام السلطنه، ميرزا يحيي خان دولت آبادي و ميرزا حسن رشديه، به همراه اعضاي وزارت امور خارجه و ديگر صاحب منصبان دولتي، در اين جلسه تصميم به تاسيس يک مدرسه جديد براي يتيمان (دارالايتام) گرفتند.
کمي پس از آن يکي از حاضران در اين جلسه، ميرزا کريم خان منتظم الدوله سردار مکرم فيروز کوه، مبالغي را براي تاسيس مدرسه خيريه فراهم آورد. او حقوق معلمان را مي پرداخت و براي دانش آموزان نهار و شام و لباس و کتاب فراهم مي آورد. ميرزا کريم خان يک وقف نيز براي مدرسه قرار داد مدرسه در ابتدا بيست شاگرد پذيرفت، اگر چه اين تعداد به زودي به سي نفر بالغ گرديد برنامه آموزشي شامل خواندن و نوشتن فارسي، اصول و فروع دين، تاريخ، جغرافي و حساب بود . به منظور تامين منبع معاش اين شاگردان پس از پايان تحصيل، مدرسه حرفه هاي مختلفي از جمله کفاشي، کاغذ سازي و قالي بافي را نيز به آنها ميآموخت.
کمي پس از تاسيس مدرسه خيريه، ميرزا حسن رشديه که امين الدوله او را به تهران دعوت کرده بود مدرسه خويش را تاسيس کرد، امين الدوله، به عنوان بخشي از تلاشش به منظور تشويق عناصر پيشرو که دست اندرکار تلاشهاي اصلاحي بودند، به ميرزا حسن خان رشديه در تاسيس يک مدرسه ابتداييکمک کرد. هم امين الدوله هم خود ميرزا حسن هر دو اميدوار بودند که اين مدرسه که پيش از آن در تبريز موفقيت هائي کسب کرده بود، به الگوئي براي تاسيس مدارس مشابه تبديل شود.
و بخصوص در تأسيس مدارسي جديد همت والايي كرد. مي نويسد كه از زمان ماموريت آذربايجان تا آخر صدراتش غريب سيصد هزار تومان «براي معارف ناگزير مملكت »خرج كرده بود.
مدرسه رشديه در ژانويه 1898 (بهمن 1276 ش) گشايش يافت. گزارش مراسم افتتاح مدرسه در 27 ژانويه 1898 ميلادي (7 بهمن 1276 شمسي ) در تربيت منتشر شد. والديني که معتقد بودند اين مدرسه هم از معلم خصوصي و هم از مکتب خانه هاي سنتي کارآمدتر است، از آن با اشتياق استقبال کردند. سرمايه اين مدارس از طرف امين الدوله (دوازده هزار تومان ) و مظفرالدين شاه ( دو هزار تومان) تامين شد. ساير اعيان نيز مبالغي کمك کردند. چند نفري از جمله حاج شيخ نجم آبادي و انتظام السلطنه شخصا هزينه دانش آموزان بيبضاعت را متکفل شدند. افزون بر آن امين الدوله بودجه اي رسمي از حساب دولت براي حساب منظور داشت.
مدرسه به دو بخش تقسيم مي شد : ابتداييو بخش پيشرفته تر علمي.
از آغاز تا تغيير محل مدرسه به اقامتگاه امين الدوله در سال 4/1903(1282 ش)، مدرسه شامل شش پايه يا کلاس بود. مجموعه سه پايه اول هر کدام داراي دو کلاس و سه پايه پيشرفته يک کلاس بودند؛ بدين ترتيب مدرسه در مجموع نه کلاس داشت. برنامه درسي شامل فارسي(خواندن و نوشتن)، قرآن، فقه، شريعت، رياضي، بديع و معاني بيان، زبان و ادبيات عربي، روسي، فرانسه، طراحي، خوشنويسي ( يا خطاطي ) بود.
در صدارت امين الدوله كه تا درجه اي تجدد طلب بود شالوده مدارس جديد ريخته شد و مدارس ابتدايي كه حالا دبستان ناميده مي شود افتتاح يافت و اگر امين الدوله چند سالي زمامدار حكومت ايران بود اساس مشروطيت و حكومت ايران را بهتر را بهتر از تربيتي كه بعد هايش آمد استقرار مي داد.
3-تشكيل انجمن ها
پس از عزل امين الدوله،آزادگان كه از اصلاحات دولتي نااميد شدند گرد هم آمدند انجمن ها تشكيل شد و دنباله ي افكار او را گرفتند و مبارزات جدي مردم با دولت شروع شد ناظم الاسلام كرماني اين مقوله و تجربه رادر نقل صورت جلسات انجمني كه به دعوت سيد محمد طباطبائي صالحترين رجل دين و آزادي زمان خود تشكيل شده بود و مرداني جون ناظم الاسلام كرماني(نفيسي) وحاج ميرزا يحيي دولت آبادي و مفتاح الملك و غيره در آن شركت داشتند حكايت مي كند :
ديگري گفت : من منكر قانون نيستم ولي عرض مي كنم اگر علم نباشد قانون كه تدوين نمي شود سهل است كه هيچ چيز اصلاح نخواهد شد ملاحظه كنيد مرحوم امين الدوله كارخانه كبريت سازي آورد و دركهريزك كارخانه ي قند سازي احداث نمود و كلي خرج كرد ، هم كبريت او را ديديم هم قند او را خورديم د رمحله دروازه قزوين كارخانه بلورسازي راه انداختند . صنيع الدوله كارخانه ي نخي باقي آورد.شيشه ونخ هر دو را ديديد چه شد كه همه خراب و باير ماند.اين خرابي جز از بي علمي بود ؟ جواب گفته شد اينهمه از نبودن قانون بود چه اين كارها را امين السلطان به واسطه عداوتي كه با امين الدوله داشت باير و خراب خواست.زيرا اين كارخانه ها در زمان امين الدوله دائر شده بود و در زمان صدارات او اگر قوه امين السلطان تمام نشده بود از مدارس امروز هم خبر و اثري نبود چنان كه نهايت سعي را در انهدام مدارس نمود .
و طي نقل يك صورت جلسه ديگر مي نويسد :
... جناب ذوالرياستين گفت : ديشب اديب بهبهاني مرا ملاقات نموده و مذكر داشت ... با اين مردم منافق و اين ناداني عامه مشكل است نه ماه به مقصود برسي جز آنكه جمع اي را تلف و برخي را دربدر و آواره كنيم .
...امينالدولهباآن كمال و زيركي و آن قدرت ديديد كه درگوشه اي غبضه گرگ شد ...
و باز همان نويسنده ضمن صورت جلسه اي كه از شماره 24 سال 14 روزنامه حبل المتين چاپ كلكتهو شماره 3 سال ششم روزنامه عصر مظفري چاپ بوشهر نقل كرده است اشاره مي كند :
«... اسلاف به واسطه غفلت در كارهاي دولت و ملت به جزاي خود رسيدند و يا خواهند رسيد البته اولاد و احفادشان به راي العين خواهند ديد كه ملت غيور ايران هر سال در روز معين مجسمه ي آنها را ساخته در تمام دهات و ايلات آتش زده و گفت كه اين مجسمه ي آن كساني است كه دولت را پايمال نموده و ثروت ما را بر ياد داده وعزت ما را بدل به ذلت كرده اند از آنطرف نام نيك اتابك مرحوم (اميرنظام)و امين الدوله مغفور باقي خواهند ماند مقصود نام نيك وذكر جميل است اين كه بعضي خيال مي كنند كه اگر قانون باشد و مردم متمدن ومتمول گردند خدا نكرده از اقتدارات و احترامات سلطنتي كاسته مي شود ، حرفي است مهمل كه قابل هيچ اعتنا نيست.»
تنها وزيري كه در دستگاه ديوان بعد از ميرزا حسين خان مشيرالدوله بكار اصلاحات تمايل داشت،ميرزا عليخانامين الدوله بود كه ازدوستانوعلاقمندانملكم نيز بشمار مي رفت .
وي در خصوص آگاهي بخشي مردم و اطلاع داشتن از اخبار و حوادث روز اقدام به افزايش جرايد نمود و به صاحبان جرايد تامين داد، اين در حالي بود كه انجمني به نام انجمن معارف تشكيل داد و نشريه اي را به نام معارف منتشر كرد چندي بعد روزنامه خلاصه الحوادث را انتشار داد.
در دوره مظفري در جهت توسعه مدارس در تهران با حمايت هاي دولتي و ملتي به سرعت دنبال مي شد ، در اين راستا به دستور امين الدوله براي جمع آوري كمك هاي مالي دفتر اعانه اي توسط احتشام السلطنه بوجود آمد و مظفرالدين شاه و امين الدوله و وزرا و اعيان و تجار هر كدام مبلغي براي كمك تعهد كردند.
انجمن با استفاده از اين وجوهات كتب درسي نويني به سبك جديد ،مانند كتاب علي (به مناسبت اسم صدر اعظم كه علي بود ) در اخلاق و اصول وفروع دين ، حاج ميرزا يحيي آبادي بود ، تعليم اطفال در الفبا ، قرائت داري توسط مصداق الملك بود ، تاريخ مختصر ايران توسط محمد علي فروغي تدوين و چاپ شدند . تدريس آنها در مدارس معمول گشت.
از ديگر اقدامات انجمن ، برنامه ريزي براي تحصيلات در سطح كشور بود. اين انجمن تحصيلات را به سه دوره ابتدايي ، متوسطه و عاليه ، تقسيم كرد. اين برنامه ريزي در سالهاي بعدي شالوده تاسيس مدارس ابتدايي ، متوسط و آموزش عالي(دانشگاه) شد .
رقابت برخي از اعضاي انجمن با يكديگر در كنار عزل امين الدوله و به صدارت رسيدن ميرزا علي خان امين السلطان كه با رجال معارف پرور ميانه اي نداشت به فعاليتهاي انجمن معارف خللي وارد ساخت، اما وساطت بعضي از اعضاي انجمن ها بويژه در رفع اختلاف احتشام السلطنه از يك سو و مصداق الملك از سوي ديگر باعث شد تا براي ايجاد نظم در كار انجمن نظام نامه اي داخلي نوشته شود . بعد از آن انجمن معارف اقدام به تاسيس كتابخانه ملي و مدرسه اكابر كرد و براي تهيه و نشر كتب درسي و علمي دارالتاليف و دارالترجمه و شركت طبع و نشر كتب را تاسيس كرد.
با اختلاف ميان احتشام السلطنه و مفتاح الملك كه از اعضاي انجمن بودند ، مفتاح الملك كه از جانب امين السلطان مورد حمايت شديد بود و هر چند اقداماتي را در جهت نزديك بودن با هم انجام داد اما اين تلاشها ثمري نداشت چرا كه امين السلطان با انجمن معارف كاملا مخالف بود و به همين سبب احتشام السلطنه از رياست انجمن كناره گرفت و مفتاح الملك جاي او را گرفت . مفتاح الملك براي پيشرفت كار اقدام به تاسيس روزنامه اي به نام معارف داير كرد.
حيف و ميل نمودن و برگزاري پارتي در جهت جمع اوري اعانه جهت انجمن معارف باعث بدبيني روزنامه ها به انجمن شد و مفتاح الملك كه رياست را بر عهده داشت مورد انتقاد قرار گرفت و از طرف ديگر هم موردبي مهري و بي توجهي اتابك قرار گرفت و باعث شد مفتاح الملك از رياست انجمن و همچنين مديريت روزنامه معارف كناره گيري كند واين انجمن عملا در سال 1318 هجري قمري منحل شد.
انجمن معارف در ابتدا به نام «انجمن تاسيس مكاتيب مليه ايران » بود و سپس تغيير نام داد و به « معارف » معروف گرديد. منير الملك وزير علوم ، احتشام السلطنه ، مفتاح الملك ، ممتحن الدوله ، ناظم الاطباء ، حاج ميرزا يحيي دولت آبادي ، منتظم الدوله فيروز كوهي ، ميرزا حسن رشديه و اعتماد السلطنه از مهمترين اعضا اين انجمن بودند و رياست آنها احتشام السلطنه بود.
4- ادبيات سياسي
در مرور اسناد پيش و پس مشروطيت اگر ادعا كنيم كه ما هم ادبيات انقلاب يا ادبيات مشروطيت داشته ايم و چند كتاب را به عنوان سند شاهد آوريم . كه يكي از آنها كتابي است به نام « سياحتنامه ابراهيم بيگ ».جلد اول اين كتاب ابتدا در دوران ناصر الدين شاه قاجار در خارج از ايران چاپ سنگي شد و مجلاتي از آن به ايران آمد .مجلات آن به دست اعضاي نخستين انجمن هاي سري كه آن روزها تشكيل شده بود رسيد و خواندنش در دستور جلسات آزادگان قرار گرفت . چنانكه نويسندگان تاريخ ، از جمله كسروي ، نوشته اند ، به امر اتابك داشتند كتاب منع شد . بازرگانان آن را در ميان بسته ها و عدل هاي كالا مخفيانه وارد و منتشر مي كردند و قدغن اكيد شد كه هر كس كتاب داشته باشد به اشد مجازات محكوم خواهد شد . عده اي پيدا شدند كه نامشان را « سياحتنامه » گذاشته بودند . سياحتنامه را از بر كرده بودند . به انجمنها دعوت مي شدند و فصول آنرا بر آزاديخواهان مي خواندند . آزاديخواهان زاري مي كردند و كف به دهان مي آورند .
حكومت ناصر الدين شاه قاجار تمام شد و در دوران سلطنت مظفر الدين شاه جلد دوم سياحتنامه به ايران رسيد . نويسنده ي سياحتنامه كه نامش را ابراهيم بيگ و ساكن مصر گفته بود ، خود را معرفي كرد : « حاج زين العابدين مراغه اي » از ايرانياني كه به قفقاز كوچيده بودند .
سياحتنامه شرح شيرين سفر مسافري است كه همراه عموي خود « يوسف عمو» به قصد زيارت مشهد حضرت امام رضا عليه السلام از قفقاز به ايران مي آيد . در راه پريشاني حال مردم و تعدي حكام چه رنجها كه نمي بيند . در تهران به خانه چند تن از وزرا مي رود و شكايت حال مي كند و به امر وزيران ، فراشان چوبش مي زنند و اشياء جيبش را به سرقت مي برند . ابراهيم بيگ پس از معالجه جراحات و كوفتگي ، شرح ملاقات هاي خود را با دوستش كه ساكن تهران است در ميان مي گذارد ، او مي گويد :
« ... اگر من از آغاز خيال شمار از ملاقات با اين ناكسان فهميده بودم ابدا نمي گذاشتم كه پيش آنها بروي،بلكه ترا به وجود محضر محترمي دلالت مي كردم كه جوهر مردي و انسانيت وئ معناي اصلي غير و حب وطن است.آب و گل پاكش به محبت ملت سرشته و در صحيفه ي دل به جز نام وطن و مهر وطن چيزي نه نبشته آن رب النوع وطن پرستان با تو همدرد است.من در پاداش اين رنج كه در سر حب وطن ترا رسيده بگنجي ترا رهبري كنم كه از ناملايمات آنچه تا كنون بر تو گذشته همه را فراموش كني ... »
نويسنده در جلد سوم سياحتنامه « وجود محترم » را به نام معرفي مي كند كه كسي جز امين الدوله نيست .
در جلد سوم كتاب خود چنين از امين الدوله ياد مي كند :
«... خزانه از وجه تهي بود ... حكما امر باستقراض شد و امين الدوله [صدراعظم]از استقراض متنفر بود ... از فرمايشات اوست :
« براي ايران قرض لازم است با شرف بشود ولي امروز با اين وضع قرض باشرف ايران را ميسر نيست .»
خدا داناست،مي گويند بانك انگليس مبلغي گزاف تعارف هم وعده كرد كه ايشان پول به قرض بگيرند .
امين الدوله جواب داد :
« از دست من نمي آيد كه قرض بي مصرف نمايم و اين ننگ تاريخي را بر روي خود گذارم . مي دانم كه پول استقراض به آبادي مملكت و لشكر صرف نخواهد شد و بيجا تلف خواهد گرديد . وجدان مانع است اقدام به كاري كنم كه سبب پشيماني گردد و از براي من نفرين ابدي بجا ماند و ملت هم زير با رقرض محو و نابود شود ... » به هر حال امين الدوله از صدرات استعفا خواسته اذن طواف مكه مكرمه زادالله شرفا و تعظيما نمود .»
امين الدوله در همين سفرنامه ي مكه خود نامي از حاج زين العابدين برده است كه همراه جمعي در باكو به ديدار او آمده ، گله از اوضاع و عرض خدمت مرده اند و مي نويسد :
« ... آدمي است كه غير محض و حميت خالص و حب وطن مجسم . به ياد ايران و ايرانيان ناله ها مي كرد.آههاي سرد مي كشيد.چيزها پرسيد كه در جواب از طفره ناچار بودم »
فهرست منابع و مآخذ
آبراهاميان: يرواند،ايران بين دو انقلاب، درآمدي بر جامعه شناسي ايران معاصر، ترجمه احمد گل محمدي، مجدابراهيم فتاحي، تهران ،نشر ني، 1378.
آجوداني، ماشاالله: مشروطه ايراني، تهران،اختران، 1382.
اتحاديه، منصوره: پيدايش و تحول احزاب سياسي مشروطيت ، (دوره اول و دوم مجلس شوراي ملي)، تهران ، نشر گستر، 1361.
آدميت، فريدون: امير كبير و ايران، تهران، امير كبير، ، چاپ هشتم، 1378.
آدميت، فريدون: انديشه ترقي و حكومت قانون ، عصر سپهسالار، تهران، خوارزمي، 1356.
آدميت، فريدون: فكر آزادي و مقدمه نهضت مشروطيت ، تهران، سخن، 1340.
آرين پور، يحيي: از صبا تا نيما، تهران، ج1 ،1354.
آوري، پيتر: تاريخ معاصر ايران از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي، تهران، نشر عصايي، ج 3، 1369.
اسپاروي ، ويلفريد: بچه هاي دربار... ، ترجمه شاملويي پور، انتشارات انجمن قلم، سال 1379.
احتشام السلطنه،خاطرات احتشام السلطنه يا يادداشت هاي احتشام السلطنه به كوشش موسوي ، انتشارات زوار ، سال 1367 .
افشاري، پرويز :صدراعظم هاي سلسله قاجاريه، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1372.
ارفع الدوله : ايران ديروز يا خاطرات پرنس ارفع الدوله، تهرانچاپخانهوزارتفرهنگ وهنر، 1345 ش.
افشاري يزدي، محمود : سياست اروپا در ايران ترجمه سيد ضياءالدين دهشيري، انتشارات موقوفات دكتر افشار وابسته به دانشگاه تهران، تهران، 1358.
افضل الملك ، غلامحسين :افضل التواريخ به كوشش منصور، اتحاديه و سرويس سعد ونديان، تهران نشر تاريخ ايران، 1361.
اقبال آشتياني ، عباس : ميرزا تقي خان اميركبير، به كوشش ايرج افشار، تهران 1340 چاپ تابان.
الگار، حامد : دين و دولت در ايران نقش علما در دوره قاجار، ترجمه ابوالقاسم ستري، چاپ دوم، انتشارات توس، تهران، 1369.
الموتي، ضياءالدين: فصولي از تاريخ مبارزات سياسي و اجتماعي ايران جنبش هاي چپ ، چاپ بخش،تهران، 1370.
اوكارنر، فردريك: تاريخ معاصر ايران از مشروطه تا جنگ جهاني اولترجمه حسن زنگنه، نشر